جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بیوگرافی: جیمز ام کین

بیوگرافی: جیمز ام کین جیمز مالاهان کین در اول جولای ۱۸۹۲، در خانواده‌ای کاتولیک ایرلندی در شهر آناپلیس ایالت مریلند دیده به جهان گشود. مادرش خواننده‌ی اپرا بود و جیمز علاقه به موسیقی را از او به ارث برد؛ اما امیدش برای خواننده شدن خیلی زود از بین رفت؛ زیرا مادرش به او گفت صدایش برای خوانندگی به اندازه‌ی کافی خوب نیست. در سال ۱۹۰۳، وقتی که یازده ساله بود، به همراه خانواده به شهر چسترتون در همان ایالت مریلند مهاجرت کرد. در سال ۱۹۱۰، از کالج واشینگتن، که پدرش ریاست آنجا را به عهده داشت، فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۱۴،  تصمیم گرفت نویسنده شود از این رو به عنوان روزنامه‌نگار روزنامه‌ی «بالتیمور امریکن» و سپس «بالتیمور سان» مشغول به کار شد. در آخرین سال جنگ جهانی اول به فرانسه رفت و در آنجا به تهیه‌ی خبر برای یک روزنامه‌ی نظامی پرداخت. پس از بازگشت به امریکا حرفه‌ی روزنامه‌نگاری‌اش را ادمه داد و سرمقاله‌نویس روزنامه‌ی نیویورک تایمز شد. همچنین داستان کوتاه و نمایش‌نامه نیز برای این روزنامه می‌نگاشت. کین در سال ۱۹۱۹ با «ماری کلاف» ازدواج کرد؛ اما این ازدواج با طلاق همراه شد و او بلافاصله با «الینا تیشسکا» ازدواج نمود. گرچه کین از خودش بچه‌ای نداشت؛ اما با دو فرزند الینا از ازدواج اولش روابط خوبی داشت. کین در سال ۱۹۴۴ با هنرپیشه‌ای به نام «ایلین پرینگل» ازدواج کرد که پس از دو سال کارشان به یک جدایی تلخ کشید. کین در چهارمین ازدواجش، با «فلورنس مک بث» ازدواج نمود که این ازدواج تا سال ۱۹۶۶ و مرگ مک بث پایدار ماند. کین اولین رمانش را با نام «پستچی همیشه دوبار زنگ می‌زند» در سال ۱۹۳۴ منتشر نمود و دو سال بعد نیز رمان «غرامت مضاعف» را نوشت. این دو رمان بهترین آثار کین و البته دنیای داستان جنایی می‌باشند. فیلم‌های متعددی براساس این دو کتاب ساخته شده‌اند، که با موفقیت‌های زیادی نیز همراه بوده‌اند. از این میان می‌توان به فیلم به یادماندنی «پستچی همیشه دوبار زنگ می‌زند» به کارگردانی راب رافلسون و با ایفای نقش جک نیکلسون در سال ۱۹۸۱ اشاره نمود. کین سال‌های زیادی نیز در هالیوود به فیلمنامه‌نویسی برای فیلم‌های سینمایی گذراند، اما نامش فقط برای دو فیلم با نام‌های «برخیز و بجنگ» و «کولی غیرمجاز» آورده شد. کین تا آخر عمر دست از نوشتن برنداشت؛ اما هیچ‌کدام از رمان‌هایش به شهرت و موفقیت رمان‌های آغازینش دست پیدا نکرد. از دیگر آثار او می‌توان به «میلدرد پیرس» ۱۹۴۱، «پروانه» ۱۹۴۷، «زن گناهکار» ۱۹۴۸ و «پایان رنگین‌کمان» ۱۹۷۵ اشاره نمود. سرانجام وی در در ۲۷ اکتبر ۱۹۷۷ در ۸۵ سالگی چشم از جهان فروبست.

قسمتی از رمان پستچی همیشه دو بار زنگ می‌زند نوشته‌ی جیمز ام کین:

از ساختمان خارج شدیم و چون نمی‌توانستم راه بروم یک تاکسی گرفتیم و مستقیم به بانک رفتیم تا مبلغ چک را در حساب بگذاریم. سپس به گل‌فروشی رفتیم و دو دسته گل بزرگ خریدیم و به مراسم تدفین یونانی رفتیم. مسخره بود که دو روز پس از مرگ می‌خواستند او را دفن کنند. مراسم تدفین در یک کلیسای یونانی برگزار شد و عده‌ی زیادی به آنجا آمده بودند که تعدادی از آن‌ها یونانی بودند و هر از گاهی در مهمانخانه می‌دیدمشان. وقتی وارد کلیسا شدیم به سردی کورا را تحویل گرفتند و او را روی نیمکت ردیف سوم نشاندند. خوب متوجه بودم که دارند ما را نگاه می کنند، با خودم می‌اندیشیدم اگر آن‌ها بخواهند در مورد ما یاوه‌گویی کنند چه کار باید بکنم. آن‌ها دوستان نیک بودند نه دوستان ما. اما دیدم که خیلی زود روزنامه‌ی بعدازظهر پخش شد که در آن با تیتری بزرگ نوشته بودند کورا بی‌گناه است. آن هنگام دربان کلیسا با دیدن این مطلب به طرف ما آمد و ما را به ردیف اول راهنمایی کرد. کشیشی که موعظه می‌کرد از زشتی و بدی این جنایت گفت اما یک نفر بلند شد و چیزی در گوشش زمزمه کرد و روزنامه را نشانش داد. کشیش به ناچار موعظه‌اش را بدون محکوم کردن این جنایت بیان نمود و بحث را با تسلیت گفتن به بیوه‌ی نیک و دوستانش عوض کرد. کورا و بقیه نیز با تکان دادن سر جواب دادند. وقتی که می‌خواستیم به حیاط کلیسا که قبرها در آنجا بود برویم، چند نفر زیر بغل کورا را گرفتند و چند نفر نیز به من کمک کردند تا از آنجا خارج شویم. وقتی که داشتند نیک را دفن می کردند، های های گریستم. شعرهایی هم در مدح و ثنای او خواندم. این اشعار در مواقعی کاربرد دارد که عزیزی را از دست داده باشی مثل من که نیک را از دست داده بودم. در پایان جمعیت سرودی را خواندند که تاکنون بیش از صدبار از خود نیک شنیده بودند و این سرود، پایانی بر شعرخوانی من بود. دسته گل‌ها را طوری روی زمین گذاشتم که تصور کنند موقع رفتن است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.