یازده حلقه (ادبیات ورزشی،روانشناسی ورزشی 4)
(فیل جکسون،1922م،مقدمه:آیدین دیانت)
ناموجود
ناشر | گلگشت |
---|---|
مولف | فیل جکسون،هیو دلهانتی |
مترجم | محسن پروازی،مجدالدین مستعان |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 359 |
شابک | 9782001199204 |
تاریخ ورود | 1401/11/11 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1400 |
وزن (گرم) | 391 |
کد کالا | 119934 |
قیمت پشت جلد | 2,150,000﷼ |
این کالا اکنون قابل سفارش نیست
درباره کتاب
کتاب حاضر خلاصهای مفید و جامع از مسیر زندگی حرفهای و شخصی یکی از اسطوره های مربیگری بسکتبال است که با شرح افکار، رفتار و شیوهی عملکرد او، نکات مهمی را که برای رهبری و مدیریت موفق یک تیم ورزشی و حتی یک مجموعه لازم است، دراختیار خواننده قرار میدهد.
فیل جکسون، درخلال روایت خاطرات زندگیاش، به مرور همهی آن چیزهایی که سبب رسیدن او به این جایگاه شدهاند از روانشناسی اومانیستی و فلسفهی سرخپوستان بومی آمریکا تا مدیتیشن ذِن، میپردازد و با تکیه بر دانش عمیق خود، چگونگی تبدیل کردن گروهی از افراد جوان و بلندپرواز را به یک تیم قهرمان یکپارچه به تصویر میکشد.
این کتاب داستان فرزند کشیشی از داکوتای شمالی است که رشد میکند و تبدیل به یکی از نوآورترین رهبران عصر ما میشود. جکسون در این کتاب علاوه بر خاطرات، در تلاش برای بازآفرینی خود، همه چیز از روانشناسی اومانیستی و فلسفهی سرخپوستان بومی آمریکا گرفته تا مدیتیشن ذن را مورد بررسی قرار میدهد و آموزههایش را به ما منتقل میکند. در این فرآیند، او رویکرد جدیدی در زمینهی رهبری مبتنی بر آزادی، اصالت و کار گروهی فداکارانه ایجاد کرد که دنیای ورزش حرفهای را به سطح دیگری برد.
کتاب علاوه بر یک زندگینامهی ورزشی، در قفسهیکتابهای روانشانسی موفقیت و مدیریت هم قرار میگیرد. خواندن زندگی و تجربیات یکی از بزرگترین مدیران عصر ما قطعا چیزهایی زیادی برای آموختن دارد.
فیل جکسون، درخلال روایت خاطرات زندگیاش، به مرور همهی آن چیزهایی که سبب رسیدن او به این جایگاه شدهاند از روانشناسی اومانیستی و فلسفهی سرخپوستان بومی آمریکا تا مدیتیشن ذِن، میپردازد و با تکیه بر دانش عمیق خود، چگونگی تبدیل کردن گروهی از افراد جوان و بلندپرواز را به یک تیم قهرمان یکپارچه به تصویر میکشد.
این کتاب داستان فرزند کشیشی از داکوتای شمالی است که رشد میکند و تبدیل به یکی از نوآورترین رهبران عصر ما میشود. جکسون در این کتاب علاوه بر خاطرات، در تلاش برای بازآفرینی خود، همه چیز از روانشناسی اومانیستی و فلسفهی سرخپوستان بومی آمریکا گرفته تا مدیتیشن ذن را مورد بررسی قرار میدهد و آموزههایش را به ما منتقل میکند. در این فرآیند، او رویکرد جدیدی در زمینهی رهبری مبتنی بر آزادی، اصالت و کار گروهی فداکارانه ایجاد کرد که دنیای ورزش حرفهای را به سطح دیگری برد.
کتاب علاوه بر یک زندگینامهی ورزشی، در قفسهیکتابهای روانشانسی موفقیت و مدیریت هم قرار میگیرد. خواندن زندگی و تجربیات یکی از بزرگترین مدیران عصر ما قطعا چیزهایی زیادی برای آموختن دارد.
بخشی از کتاب
من همیشه به دنبال این بودم که وارد ذهن بازیکنان شوم. زمانی که مربیگری بولز را شروع کردم، بازیکنان را وادار کردم که برای خود چیزی را بسازند که آن را سپر بازیکنان نامیده بودم. یک پروفایل ساده براساس سوالهایی مانند «بزرگترین الهامبخش شما چیست؟»، «چه کسی بیشترین تاثیر را روی شما میگذارد؟» و «مردم چه چیزهایی را درباره شما نمیدانند؟» سپس از آنها میخواستم یک پرسشنامهی کمی رسمیتر را پر کنند و از جوابهایشان برای بررسی عمیقتر در طول ملاقاتهای فردی در اواسط فصل استفاده میکردم.
ابزار روانشناسی موردعلاقهی من چیزی بود که جون آن را «سیبل اجتماعی» مینامید، که تصویری را به دست میداد که براساس آن، میتوانستم بفهمم مردم خود را در یک گروه چطور میبینند. در یکی از بلندترین سری مسابقات خارج از خانه، به هریک از بازیکنان، یک ورقهی کاغذ با یک سیبل دارای سه حلقه دادم، که بیانگر ساختار اجتماعی تیم در مرکز بود. سپس از آنها خواستم براساس اینکه احساس میکنند چقدر به تیم متصل هستند، جایگاه خود را در جایی روی سیبل مشخص کنند. بدیهی بود که بازیکنان اصلی معمولا خود را در نزدیکی مرکز نشانهگذاری میکردند و بازیکنان ذخیره، خود را در حلقههای دوم و سوم درنظر میگرفتند. فوروارد ذخیره استیسی کینگ-که یک سال بود برای تیم بازی میکرد، بسیار صریح و خوشپوش بود و همیشه بقیه را میخنداند - جایگاه خود را در جایی بسیار دور و خارج از حلقهی سوم مشخص کرده بود. وقتی علت را از او جویا شدم، گفت: «به من کلا در تیم بازی نمیرسد، مربی.» این حرف درست نبود، اما چیزی بود که او احساس میکرد. درظاهر، استیسی بسیار با اعتمادبهنفس و اجتماعی به نظر میرسید، اما در باطن، حال یک غریبه را داشت که برای دیده شدن دست و پا میزد. فکر نکنم هیچگاه فهمیده باشم که چطور این درد را درمان کنم.
ابزار روانشناسی موردعلاقهی من چیزی بود که جون آن را «سیبل اجتماعی» مینامید، که تصویری را به دست میداد که براساس آن، میتوانستم بفهمم مردم خود را در یک گروه چطور میبینند. در یکی از بلندترین سری مسابقات خارج از خانه، به هریک از بازیکنان، یک ورقهی کاغذ با یک سیبل دارای سه حلقه دادم، که بیانگر ساختار اجتماعی تیم در مرکز بود. سپس از آنها خواستم براساس اینکه احساس میکنند چقدر به تیم متصل هستند، جایگاه خود را در جایی روی سیبل مشخص کنند. بدیهی بود که بازیکنان اصلی معمولا خود را در نزدیکی مرکز نشانهگذاری میکردند و بازیکنان ذخیره، خود را در حلقههای دوم و سوم درنظر میگرفتند. فوروارد ذخیره استیسی کینگ-که یک سال بود برای تیم بازی میکرد، بسیار صریح و خوشپوش بود و همیشه بقیه را میخنداند - جایگاه خود را در جایی بسیار دور و خارج از حلقهی سوم مشخص کرده بود. وقتی علت را از او جویا شدم، گفت: «به من کلا در تیم بازی نمیرسد، مربی.» این حرف درست نبود، اما چیزی بود که او احساس میکرد. درظاهر، استیسی بسیار با اعتمادبهنفس و اجتماعی به نظر میرسید، اما در باطن، حال یک غریبه را داشت که برای دیده شدن دست و پا میزد. فکر نکنم هیچگاه فهمیده باشم که چطور این درد را درمان کنم.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر