محکوم به اعدام
(داستان های فارسی،قرن 14)
موجود
ناشر | نگاه |
---|---|
مولف | علی محمد افغانی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 215 |
شابک | 9789643511777 |
تاریخ ورود | 1388/07/12 |
نوبت چاپ | 5 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 248 |
کد کالا | 19624 |
قیمت پشت جلد | 1,650,000﷼ |
قیمت برای شما
1,650,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
این کتاب از پنج داستان کوتاه تشکیل شده است که نام این داستانها عبارتند از محکوم به اعدام، زنده بگور، بالا بلنده، یک گردش تفریحی و فصل خوب سال.
علی محمد افغانی از نویسندگان نامدار ایرانی متولد کرمانشاه و نویسنده نخستین رمان واقعی به زبان فارسی (شوهر آهو خانم) است. این رمان بسیار مورد استقبال مردم ایران قرار گرفت، هرچند که ناشران کتابش را منتشر نکردند و او با سرمایه خود کتاب را منتشر کرد. «شوهر آهوخانم» داستان ناتمام تبدیل زن ایرانی به ماشین تولید بچه، ارضاءکننده تمایلات جنسی مرد و مسئول پختن و روفتن خانه است. افغانی همچنین جزو سازمان افسران حزب توده بوده که در سال 1333 دستگیر شده و در دوره ی پهلوی 5 سال را در زندان به سر برده است.
آثار او عبارت است از:
شوهر آهو خانم
شادکامان دره قرهسو
سیندخت
شلغم میوهی بهشته
بافتههای رنج
بوتهزار
محکوم به اعدام
علی محمد افغانی از نویسندگان نامدار ایرانی متولد کرمانشاه و نویسنده نخستین رمان واقعی به زبان فارسی (شوهر آهو خانم) است. این رمان بسیار مورد استقبال مردم ایران قرار گرفت، هرچند که ناشران کتابش را منتشر نکردند و او با سرمایه خود کتاب را منتشر کرد. «شوهر آهوخانم» داستان ناتمام تبدیل زن ایرانی به ماشین تولید بچه، ارضاءکننده تمایلات جنسی مرد و مسئول پختن و روفتن خانه است. افغانی همچنین جزو سازمان افسران حزب توده بوده که در سال 1333 دستگیر شده و در دوره ی پهلوی 5 سال را در زندان به سر برده است.
آثار او عبارت است از:
شوهر آهو خانم
شادکامان دره قرهسو
سیندخت
شلغم میوهی بهشته
بافتههای رنج
بوتهزار
محکوم به اعدام
بخشی از کتاب
بىپدر، نام یکى از زندانیان این کریدور بود که هشت سال محکومیت داشت. نام اصلىاش زکى بود. ولى از آن جهت که خیلى تخس و ناسازگار بود و با کوچکترین برخورد، کار را به دعوا و زد و خورد مىکشاند دوستانش سالها پیش این لقب را به او داده بودند، که رویش مانده بود. جاى او در بند یک بود که مجازاتهاى کمترى داشتند. ولى حالا به دستور رئیس زندان، به خاطر همان دعواها و شرارتهایش، از یک ماه پیش به این بند منتقل شده بود که زندانیانش محدودیتهاى بیشترى داشتند. ولى چون عدهشان کمتر بود، برخوردهاشان به حداقل بود و به علت طولانى بودن دوران محکومیت، با سختىهاى زندان خو گرفته و روحیه سازگارترى داشتند.
زکى، قبل از این چندبار به جرم دزدى یا شرارت، محکومیتهاى کوچکى پیدا کرده و به زندان افتاده بود. این بار فرشفروشى توى بازار را زده و توى زمینى که داشتند با پول آن اتاقکى ساخته بود. مثل هر جوان حسابى، زنى گرفته و در سفرى همراه او به مشهد، توبه کرده بود که آخرین دزدىاش باشد. عهد کرده بود که از آن پس به کلى رفتار گذشته را کنار بگذارد و برود دنبال زندگى سالم و شرافتمندانه، همانگونه که برادرش بود و همانگونه که سایر مردم بودند و در سایه قانون هیچکس نمىتوانست به آنها بگوید بالاى چشمشان ابرو است. برادر زکى، محمدبیگ، پنج سال از او بزرگتر بود. خون دل مىخورد که برادر کوچکش تا این حد نادان و ناسازگار بار آمده بود. حتى چندبار خود او را که جثه نحیفترى داشت زده بود. چند وقتى مکتب و بعد مدرسهاش گذاشته بودند. پیاپى رد مىشد و در کلاسها درجا مىزد. وسط امتحان آخر سال در کلاس پنجم، دواتش را به زمین کوبیده، به ناظم جلسه فحش داده و سالن را ترک کرده بود. روز بعد اولین شرارتش بر سر دعواى با یک پاسبان پیش آمده بود که برایش شش ماه زندان آب خورده بود.
زکى، قبل از این چندبار به جرم دزدى یا شرارت، محکومیتهاى کوچکى پیدا کرده و به زندان افتاده بود. این بار فرشفروشى توى بازار را زده و توى زمینى که داشتند با پول آن اتاقکى ساخته بود. مثل هر جوان حسابى، زنى گرفته و در سفرى همراه او به مشهد، توبه کرده بود که آخرین دزدىاش باشد. عهد کرده بود که از آن پس به کلى رفتار گذشته را کنار بگذارد و برود دنبال زندگى سالم و شرافتمندانه، همانگونه که برادرش بود و همانگونه که سایر مردم بودند و در سایه قانون هیچکس نمىتوانست به آنها بگوید بالاى چشمشان ابرو است. برادر زکى، محمدبیگ، پنج سال از او بزرگتر بود. خون دل مىخورد که برادر کوچکش تا این حد نادان و ناسازگار بار آمده بود. حتى چندبار خود او را که جثه نحیفترى داشت زده بود. چند وقتى مکتب و بعد مدرسهاش گذاشته بودند. پیاپى رد مىشد و در کلاسها درجا مىزد. وسط امتحان آخر سال در کلاس پنجم، دواتش را به زمین کوبیده، به ناظم جلسه فحش داده و سالن را ترک کرده بود. روز بعد اولین شرارتش بر سر دعواى با یک پاسبان پیش آمده بود که برایش شش ماه زندان آب خورده بود.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر