تماشاگر رهایی یافته
(فلسفه ارزش ها و درک و شناخت هنر،زیبایی شناسی)
ناموجود
ناشر | نشر نی |
---|---|
مولف | ژاک رانسیر |
مترجم | اشکان صالحی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 166 |
شابک | 9786220603832 |
تاریخ ورود | 1400/11/06 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1400 |
وزن (گرم) | 197 |
کد کالا | 110459 |
قیمت پشت جلد | 580,000﷼ |
این کالا اکنون قابل سفارش نیست
درباره کتاب
کتاب تماشاگر رهایی یافته اثر ژاک ژانسیر است به ترجمه اشکان صالحی و چاپ انتشارات نی.
کتاب پیشِرو به مسئله تماشاگر منفعل چه از لحاظ زیباییشناختی و چه از جنبهی سیاسی میپردازد. این کتاب با بحث بر سر اینکه اصولا تماشاگر بودن با جدایی از قابلیت شناختن و همچنین جدایی از قدرت عمل کردن گره خورده آغاز میشود و بر لزوم شکلگیری تئاتر و نمایشی نو که در آن تماشاگران از تئاتر بیاموزند و به شرکت کنندههای فعالی تبدیل شوند، تاکید میکند. نمایشی که در آن رازهایی برای کشف از سوی تماشاگر وجود داشته باشد و به عبارتی تماشاگر همچون یک محقق، کاوشگر یا آزمایشگر ظاهر شود.
ژانسیر در نوشتار خود به دنبال شناخت چیستی هنر سیاسی یا سیاست هنر و همچنین بررسی دستاوردهای سنت هنر انتقادی و آرزوی وارد شدن هنر به زندگی پیش میرود.
کتاب پیشِرو به مسئله تماشاگر منفعل چه از لحاظ زیباییشناختی و چه از جنبهی سیاسی میپردازد. این کتاب با بحث بر سر اینکه اصولا تماشاگر بودن با جدایی از قابلیت شناختن و همچنین جدایی از قدرت عمل کردن گره خورده آغاز میشود و بر لزوم شکلگیری تئاتر و نمایشی نو که در آن تماشاگران از تئاتر بیاموزند و به شرکت کنندههای فعالی تبدیل شوند، تاکید میکند. نمایشی که در آن رازهایی برای کشف از سوی تماشاگر وجود داشته باشد و به عبارتی تماشاگر همچون یک محقق، کاوشگر یا آزمایشگر ظاهر شود.
ژانسیر در نوشتار خود به دنبال شناخت چیستی هنر سیاسی یا سیاست هنر و همچنین بررسی دستاوردهای سنت هنر انتقادی و آرزوی وارد شدن هنر به زندگی پیش میرود.
بخشی از کتاب
آنچه مشترک است «احساس» است. انسانها با تاروپود حسی خاصی به هم پیوند یافتهاند، نوعی تقسیمبندی خاص از محسوسات که شیوه با هم بودنشان را تعریف میکند؛ و سیاست مربوط میشود به تحول تاروپود حسی «با هم بودن». به نظر میرسد که گویی تناقض «جداگانه با هم» رفع شده است. خلوت اثر هنری خلوتی کاذب است: نوعی درهمتابیدن یا بههمپیچیدن احساسات است، مانند فریاد تنی انسانی. و یک جمع انسانی عبارت است از درهمتابیدن و بههمپیچیدن احساسات به همان طریق.
اما دیری نگذشته معلوم میشود که تحول حسی با هم بودن مجموعهای پیچیده از پیوندها و گسستها را از سر میگذراند. آنچه به طور سنتی «شکل دادن» مواد خام توصیف میشد بدل به نوعی دیالکتیک «درآغوشگرفتن» و «شکافتن» میشود. نتیجه این دیالکتیک نوعی «ارتعاش» است که قدرتش به اجتماع بشری انتقال مییابد -یعنی به اجتماعی از انسانها که فعالیتش برحسب درآغوشگرفتن و شکافتن تعریف میشود: رنج، مقاومت، فریادها. اما مجموعه احساسها برای این که ارتعاش خود را انتقال دهد باید به صورت نوعی یادبود استحکام یابد. حال، یادبود هویت یک شخص را مییابد که در «گوش آیندگان» سخن میگوید. و به نظر میرسد این سخن گفتن به دو صورت رخ میدهد. یادبود رنج و اعتراض و مبارزه انسانها را انتقال میدهد. اما این کار را با انتقال چیزی انجام میدهد که ظاهرا با آن در تقابل است: «آواز زمین»، آواز غیرانسان، آواز نیروهای آشوب که در برابر میل انسان به دگرگونی مقاومت میکنند. اینگونه است که مجموعه تکافتاده صداها و رنگها میتواند بدل به «سلامت» افراد و اجتماعات شود. اما چنین تقارنی مسئلهساز است. رابطه بین «مجموعه»ی صداها و رنگها و «سلامت» اجتماع صرفا میتواند موضوعی قیاسی باشد. کارهای چلاندن، درآغوشگرفتن و شکافتن که معرف شیوهایاند که هنر براساس آن یک اجتماع را به هم میبافد، برای -یعنی با نگاه و امید به- مردمی انجام میشوند که هنوز ناموجود است.
اما دیری نگذشته معلوم میشود که تحول حسی با هم بودن مجموعهای پیچیده از پیوندها و گسستها را از سر میگذراند. آنچه به طور سنتی «شکل دادن» مواد خام توصیف میشد بدل به نوعی دیالکتیک «درآغوشگرفتن» و «شکافتن» میشود. نتیجه این دیالکتیک نوعی «ارتعاش» است که قدرتش به اجتماع بشری انتقال مییابد -یعنی به اجتماعی از انسانها که فعالیتش برحسب درآغوشگرفتن و شکافتن تعریف میشود: رنج، مقاومت، فریادها. اما مجموعه احساسها برای این که ارتعاش خود را انتقال دهد باید به صورت نوعی یادبود استحکام یابد. حال، یادبود هویت یک شخص را مییابد که در «گوش آیندگان» سخن میگوید. و به نظر میرسد این سخن گفتن به دو صورت رخ میدهد. یادبود رنج و اعتراض و مبارزه انسانها را انتقال میدهد. اما این کار را با انتقال چیزی انجام میدهد که ظاهرا با آن در تقابل است: «آواز زمین»، آواز غیرانسان، آواز نیروهای آشوب که در برابر میل انسان به دگرگونی مقاومت میکنند. اینگونه است که مجموعه تکافتاده صداها و رنگها میتواند بدل به «سلامت» افراد و اجتماعات شود. اما چنین تقارنی مسئلهساز است. رابطه بین «مجموعه»ی صداها و رنگها و «سلامت» اجتماع صرفا میتواند موضوعی قیاسی باشد. کارهای چلاندن، درآغوشگرفتن و شکافتن که معرف شیوهایاند که هنر براساس آن یک اجتماع را به هم میبافد، برای -یعنی با نگاه و امید به- مردمی انجام میشوند که هنوز ناموجود است.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر