جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

یادداشت‌های بلوم؛ وداع با اسلحه/ هویت‌های گمشده

یادداشت‌های بلوم؛ وداع با اسلحه/ هویت‌های گمشده کتاب «یادداشت‌های بلوم؛ وداع با اسلحه»، نوشته‌ی هارولد بلوم، به همت نشر ماهریس به چاپ رسیده است. هدف از نگارش کتاب حاضر این بوده است که اطلاعاتی از زندگی و کتاب‌شناسی ارنست همینگوی ارایه دهد و نگاهی نقادانه به رمان «وداع با اسلحه» داشته باشد. پس از مقدمه‌ی هارولد بلوم، زندگینامه‌ی مفصل همینگوی آمده که به حوادث مهم زندگی او و آثار مهم ادبی‌اش می‌پردازد؛ سپس به تحلیل موضوعی و ساختاری اثر پرداخته شده که در آن مضامین مهم، الگوها و درونمایه‌ی رمان وداع با اسلحه نشان داده می‌شود. فهرست شخصیت‌ها که پس از تحلیل آثار آمده، خلاصه‌ای درباره‌ی شخصیت‌های اصلی اثر به دست می‌دهد. در ادامه، گزیده‌ای از نوشته‌های نقادانه، برگرفته از کتاب‌هایی که منتقدان برجسته، پیش‌تر چاپ کرده‌اند، ارائه می‌شود. این گزیده‌ها، گفته‌هایی از نویسنده درباره‌ی اثرش، بررسی‌های اولیه رمان و همه‌ی ارزیابی‌های انجام‌شده تا به امروز است. نوشته‌ها براساس تاریخ اولین چاپشان مرتب شده‌اند. در انتهای کتاب، فهرست کامل آثار همینگوی ضمیمه شده که فهرست کامل همه‌ی کتاب‌های تألیفی‌اش، کتاب‌هایی که در نوشتنشان همکاری داشته، آن‌هایی که ترجمه و ویرایش کرده و آثار برجسته‌ای که پس از مرگش منتشر شده، و فهرستی از کتاب‌ها و مقالاتی که درباره‌ی او و رمان وداع با اسلحه است را در بر می‌گیرد. عظمت غنایی «وداع با اسلحه» از چنان مرتبه‌ی زیباشناختی‌ای برخوردار است که این کتاب را پس از «خورشید باز هم می‌دمد» به بهترین اثر همینگوی تبدیل کرده است. فردریک هنری روی‌هم‌رفته یک قهرمان پرشور نیست. آدمی است افسرده، دل‌مرده، موذی، سرخورده، مجرم، با گرایشات نیهیلیستی، خصومت درونی نسبت به زنان و ذاتاً منفعل. کاترین بارکلی بسیار ستودنی‌تر است. او دختری است شوخ‌طبع و حس مرموزی نسبت به آینده دارد و به‌رغم غرابتش، خویشتن‌دار است و مستقل؛ اما همینگوی بیشتر به فردریک هنری ملال‌آور علاقه دارد و اگر به خاطر بیان زیبای اثر و ترکیب شور و روایت نبود -که به رغم بی‌کفایتی قهرمان داستان و آرمانی کردن کاترین بارکلی، رمان را به داستانی امپرسیونیستی ماندگار تبدیل می‌کند- کتاب را به تباهی می‌کشاند. خواه در آرمانی کردن کاترین بارکلی اغراق شده باشد یا نه، او شخصیت مبهمی دارد. شهامت او کاملاً مجاب‌کننده است اما ساده‌دلی‌اش، یا بنا به آنچه این روزها می‌گویند، گردن نهادن به عشقش نسبت به فردریک، مایه‌ی دردسر منتقدان شده است. علاوه بر این، رنجش فمینیستی خاصی هم به وجود آمده که چرا همینگوی کاترین را می‌کشد که البته حرف مضحکی است. یک رمان مرثیه‌وار نیازمند قهرمانی است که برایش سوگواری شود و اگر قرار است چنین رمانی شکل بگیرد، کاترین باید بمیرد. والاس استیونس، شاعر سرشناس قرن حاضر، معتقد بود که همینگوی ذاتاً شاعر است. او در «وداع با اسلحه» کوشید تا شاعری تراژیک باشد و می‌گفت این کتاب رومئو و ژولیت است، ولی حتی اگر جنگ در اروپا جایگزین نزاع دو خاندان مونتیگو و کاپولت شده باشد، این اظهارنظر باز هم حیرت‌آور است: «اگر این رمان را به دلیل تلف شدن کاترین و نوزادش، تراژدی فرض کنیم، غیر از خود طبیعت چه چیز دیگری مسبب این تراژدی است؟» کاترین و فردریک بداقبال‌اند و یک اتفاق به‌خودی‌خود نمی‌تواند حس تراژیک را القا کند. برای همینگوی پایان‌بندی «وداع با اسلحه» کار بسیار دشواری بود. او پایان رمان را به اشکال گوناگونی نوشت که خیلی از آن‌ها با آنچه اکنون در دست ماست، بسیار متفاوت بودند. قطعه‌ای که همینگوی انتخاب کرد کاملاً نیهیلیستی یا پوچ‌گراست. کاترین مرده از نظر فردریک فقط یک مجسمه است و او زیر باران پیاده به هتلش برمی‌گردد. آنچه برای ما باقی می‌ماند، تراژدی نیست بلکه حس فقدان اصول زیبایی‌شناسی است. درک بی‌واسطه‌ی جهان، آگاهی بیشتر نسبت به رنگ‌ها، بوها و طعم جهان، نتیجه‌ی عشقی بود که کاترین به فردریک هدیه کرد. با از دست دادن او، فردریک وسعت جهان خود را از دست می‌دهد، اما نمی‌دانیم موقت است یا برای همیشه. بی‌تفاوتی سقوط او را به درون روزمرگی همراهی خواهد کرد و این یعنی مردن در عین رنده بودن که از نظر همینگوی با پوچی یکی است. رابرت پن وارن شاعر، منتقد و رمان‌نویس برجسته‌ی نسل بعد از همینگوی، از «وداع با اسلحه» دفاع می‌کند و معتقد است که مرگ کاترین، یعنی تلاش برای جایگزین کردن معنای محدود رابطه فردی با معنایی کلی و فراگیر، محکوم به شکست است. درک آنچه وارن می‌خواهد بگوید برای من مشکل است: در عشقی که چنین پایان سیاهی دارد و تقصیر و خطا و گناه کسی هم نیست، فردریک یا همینگوی کدام مضمون متعالی و فراگیر را کشف می‌کنند؟ همینگوی، هر قدر هم که در حسرت نظمی متعالی بوده باشد، وداع با اسلحه را با این اعتقاد راسخ می‌نویسد که فقط روابط فردی است که اهمیت دارد. او نمی‌تواند رومئو و ژولیتش را به خاطر رابطه‌ای که با هم دارند، مدام مجازات کند. همینگوی داستان غم‌انگیزی را به طنز می‌گوید که برای ما اصلاً طنزآلود و خنده‌دار نیست، در حالی که این طنز در رمان عالی «خورشید باز هم می‌دمد» ویژگی بسیار پررنگ‌تری می‌شود. شاید «وداع با اسلحه» کتاب ماندگاری نشود اما در حال حاضر عظمتی غنایی در خود دارد و این حس غم‌انگیز را ایجاد می‌کند که این اثر می‌توانست چیزی غیر از این باشد.

قسمتی از کتاب «یادداشت‌های بلوم؛ وداع با اسلحه»:

کشیش، جینو، کاترین و رینالدی با آرمان خدمت زندگی می‌کنند و کشمکش دراماتیک رمان عموماً براساس تردید ستوان هنری نسبت به هریک از این آرمان‌ها و طرد نهایی آن‌هاست. نگرش هنری در مورد آرمان کشیش، ابتدا از جنس هم‌دردی است، اما به این آرمان پشت پا می‌زند. در آغاز رمان، هنری با دیگر کسانی که سر به سر کشیش می‌گذارند، هم‌داستان نمی‌شود، اما وقتی هم که دیگر افسران جمع را ترک می‌کنند، او با کشیش نمی‌ماند. هنگتم مرخصی هم، به پیشنهاد کشیش، به آن روستای سرد، خشک و مرتفع، ولایت و خانه‌ی کشیش، سر نمی‌زند. در عوض به شهرهای بزرگ می‌رود، به مراکز طنزآلود فرهنگ و تمدن، جایی که زندگی پرشور و هیجانی را می‌گذراند و احساس می‌کند که همه‌اش همین و همین و همین است و باز هم بی‌خیال است. هرچند، ستوان هنری، بعد از اینکه زخم برمی‌دارد و عشق واقعی را در رابطه با کاترین می‌یابد، به کشیش نزدیک‌تر می‌شود، بنابراین وقتی به سر خدمت برمی‌گردد، می‌تواند کشیش‌آزاری رینالدی را رد کند و به دیدار کشیش برود. یادداشت‌های بلوم؛ وداع با اسلحه را افشین رضاپور و آرتمیس رضاپور به اتفاق ترجمه کرده‌اند و کتاب حاضر در ۱۲۵ صفحه پالتویی با جلد نرم و قیمت ۲۹ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشی‌ها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.