جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

چه بهتر که اشتباه کنیم/ گاف‌های دوست‌داشتنی

چه بهتر که اشتباه کنیم/ گاف‌های دوست‌داشتنی

کتاب «چه بهتر که اشتباه کنیم»، نوشته‌ی آلینا تیوجند به همت نشر بهار سبز به چاپ رسیده است. نویسنده می‌گوید: نگارش این کتاب هنگامی آغاز شد که در ستونی از مجله‌ی نیویورک تایمز مرتکب اشتباه شدم. واکنش اولیه‌ی زمانی که آن اشتباه کوچک رخ داد، این بود که یا نوشتن آن را انکار کنم یا بر آن سرپوش بگذارم. به لحاظ منطقی، واقعاً نیازی به اصلاح آن نبود. پس کاری را کردم که یک روزنامه‌نگار خوب باید بکند: موضوع را به مدیرم گفتم. او با برخوردی مهربانانه پذیرفت که اشتباه را تصحیح کند و ما اصلاحیه‌ای تنظیم کردیم که چند روز بعد منتشر شد.

اما این موضوع، آزارم می‌داد. نه اینکه اشتباه خیلی بزرگی بود، اما واقعیت این است که در دنیای امروز -در زندگی شخصی، در تعاملات اجتماعی و در محیط کاری‌مان- به اشتباه با دید بد نگریسته می‌شود. چه اتفاقی رخ می‌دهد که به‌رغم حرف‌های تکراری -دستِ‌کم در چند سال اول-که در مدرسه شنیده‌ایم، اطمینان می‌یابیم که برای آموختن باید اشتباه کنیم؟

یکی از دوستانم تعریف می‌کرد که هنگام برگشت از مهدکودک به خانه، در ماشین از پسرش می‌پرسد چه چیزی یاد گرفته است. او می‌گوید: هیچ چیز. می‌پرسد: هیچ چیز؟ حتی یک نکته‌ی کوچک هم یاد نگرفتی؟! او می‌گوید: نه. معلم گفت: «با اشتباه کردن باید یاد بگیرید.» و من امروز هیچ اشتباهی نکردم. تصور کنید که این طرز فکر در تمام زندگی ما باقی می‌مانْد و هنگامی‌که به چگونه سپری شدن یک روزمان می‌اندیشیدیم، از اشتباهاتمان پشیمان نبودیم، بلکه با افتخار به آنچه انجام داده بودیم و چگونگی آموختن از آن‌ها می‌اندیشیدیم.

از این رو، مقاله‌ای نوشتم پیرامون تضاد درونی میان آنچه به ما گفته شده -که باید اشتباه کنیم تا از آن درس بگیریم- و این واقعیت که اغلب، برای اشتباه کردن تنبیه می‌شویم و بنابراین می‌کوشیم که از اشتباه پرهیز کنیم یا تا آنجا که ممکن است آن را لاپوشانی کنیم. من درباره‌ی تحقیقاتی که در این کتاب انجام داده‌ام بحث خواهم کرد و نشان می‌دهم که چگونه والدین و آموزگاران اغلب، ناخواسته طرز فکر پرهیز از خطا را تشویق می‌کنند و چگونه چنین کودکانی با هراس از اشتباه کردن و واهمه از آن، بزرگ می‌شوند.

در نگاه نخست، این موضوع خیلی بدشگون به نظر نمی‌رسد -درحالی‌که شاید بتوانیم اندکی از نگرانی آن بکاهیم -آیا به‌طور کلی باید از خطاها بپرهیزیم؟ این موضوع به خیلی چیزها بستگی دارد. بله، ما نمی‌خواهیم چندین‌بار یک اشتباه را تکرار کنیم؛ اما این قضیه تفاوت دارد با اینکه تصور کنیم نه تنها می‌توانیم، بلکه باید هر کاری را بی‌عیب و نقص انجام دهیم و اگر نتوانیم شکست خورده‌ایم.

چنین طرز فکری، ازدواج‌ها و ارتباطاتی را در پی می‌آورد که مردم هنگامی که خطایی رخ می‌دهد، با صرف انرژی بسیار زیاد به جای یافتن راه‌حل، همدیگر را سرزنش کنند. زمانی که حالت دفاعی و اتهام‌زنی به جای عذرخواهی و بخشیدن قرار می‌گیرد، این برخوردها محیط کاری‌ای را به وجود می‌آورد که خطرپذیری و خلاق بودن در روند شکست‌های پُرمخاطره به بهای فدا شدن شجاعت و نوآوری در فضایی آکنده از روحیه‌ی پرهیز از اشتباه می‌شود. در محیط‌های کاری‌ای که اَبَرستاره‌ها هیچ‌گاه مورد انتقاد قرار نمی‌گیرند، بلکه برعکس به خاطر تصمیم‌گیری‌های واقعاً بد، پاداش می‌گیرند، ما به فرهنگی می‌رسیم که از اشتباه کردن شرمگین می‌شود -کوچک یا بزرگ- و این شرمندگی را به فرزندانش منتقل می‌کند.

قسمتی از کتاب چه بهتر که اشتباه کنیم:

هیولای بزرگ، دادخواهی است! اگر پزشکان خطاهایی را که حتی بیماران از آن باخبر نیستند، به خاطر بی‌تأثیری یا تأثیر بسیار ناچیزش پنهان کنند، آیا چنین مواردی دستمایه‌ی اقامه‌ی دعوا (دادخواست) از سوی عده‌ای اندک برای سودجویی و ثروت‌اندوزی نمی‌شود؟ اما همه می‌دانیم که اصولاً از منظر انسانی، وقتی صادقانه به خطایی اقرار می‌کنیم و عذرخواهیِ صمیمانه‌ای ارائه می‌شود، احساس بهتری می‌کنیم و احتمالاً بسیاری از ما تمایل کمتری به پیگیری قانونی داریم، البته به‌شدت و پیامدهای خطا نیز بستگی دارد.

یک نمونه از خانواده‌ی خودم را مطرح می‌کنم. خواهرم، زایمان بسیار دشواری را تجربه کرد و سرانجام با یک سزارین ناخواسته، نخستین فرزندش را به دنیا آورد. چون معمولاً بسیاری از پزشکان به اتفاق نظر مایل نیستند که پس از سزارین، اجازه‌ی زایمان طبیعی بدهند، دومین زایمان او هم با سزارین انجام شد. در نخستین هفته‌ی پس از زایمان دچار افت شدید حافظه شد، اما خوشبختانه مشکل بلندمدتی برای او و دخترش پیش نیامد. او هرچند مطمئن نبود اما مشکوک بود که در حین زایمانش دُز داروییِ بیش‌از‌حد دریافت کرده یا به دارویی ناشناخته حساسیت داشته است.

با اینکه خواهرم عموماً رابطه‌ی خوبی با پزشکش داشت، برای گفت‌وگو دراین‌باره نزد او رفت. پزشکش، حتی از پذیرش اینکه مشکلی پیش آمده باشد، خودداری کرد و به‌هیچ‌وجه عذرخواهی نکرد. به بیان دیگر، او همان کاری را کرد که اغلب، وکلا و بیمه‌گرها به پزشکان توصیه می‌کنند: «انکار و دفاع.» از این‌رو، برای خواهرم که به‌هیچ‌وجه قصد پیگیری قضایی نداشت، این پایان ناخوشایندی در ارتباط با پزشکش بود. خواهرم گفت: چیزی که انتظارش را داشتم این بود که بگوید از آنچه رخ داده متأسف است.

حتی با وجود دامنه‌ی نوسان برخورد، از انکار هرگونه اشتباه تا شفافیت‌های بزرگ‌تر، نتایج یک بررسی از ۲۶۳۷ پزشک در امریکا و کانادا نشان می‌دهد که کمتر از نیمی از خطاهای آسیب‌رسان، ممکن است از بیماران پنهان مانده باشد.

چه بهتر که اشتباه کنیم را فریبا طیب‌نما ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۵۴ صفحه‌ی رقعی با جلد نرم چاپ و با قیمت ۸۹ هزار تومان روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

خرید کتاب چه بهتر که اشتباه کنیم

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.