جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
ویکتور هوگو/ زندگی و آثار یک نابغهی پرتلاطم
کتاب «ویکتور هوگو؛ زندگی و آثارش»، نوشته آندره موروا، با همکاری نشر بهسخن و انتشارات مجید به چاپ رسیده است. موروا، خود در توصیف این کتاب میگوید: چرا زندگی ویکتور هوگو را برای نوشتن انتخاب کردم؟ کسی در این راه مرا تشویق و ترغیب نکرد. پروست و آلن من را به ژرژ سان علاقهمند کردند؛ اما هوگو، لحظهای از زندگیام نبوده است که او را تحسین نکرده باشم. یادم میآید هنوز خواندن و نوشتن یاد نگرفته بودم که مادرم قطعهی مردمان تهیدست را برایمان میخواند و من با تأثر فراوان آن را گوش میکردم. در پانزده، سالگی بینوایان مرا منقلب کرد، در سراسر عمرم با وجوه دیگری از نبوغ هوگو آشنا شدم و مانند همهی خوانندههای دیگر، زیبایی و مفهوم اشعار فلسفیاش را آهستهآهسته درک کردم. سرانجام شروع به دوست داشتن آخرین شعرهای این اورفهی کهنسال کردم و در مجموعههای سراپا جنگ، سالهای شوم و آخرین خرمن به وجود شاهکارهایی کموبیش ناشناخته پی بردم. میپرسید چرا هوگو؟ چون او بزرگترین شاعر زبان فرانسه است و آشنایی با زندگی و احوال او، برای درک نبوغ پرتلاطم و پرجوش و خروشش ضروری است. چگونه این مرد محتاط و مقتصد توانست در عین حال دستودلباز باشد، چگونه این جوان باتقوا و پرهیزکار و پدر نمونهی خانواده، توانست پیرمردی شهوتران شود، چگونه این سلطنتطلب قدیمی، توانست به یک طرفدار ناپلئون و سپس به پدربزرگ جمهوری تغییر یابد، چگونه این صلحطلب ذاتی توانست در صف پیروزی در نبرد واگرام چنان اشعاری بسراید، چگونه این فرد بورژوا توانست از نظر همطبقههای خودش، به یک شورشی تبدیل شود؟ اینها پرسشهایی است که هر شرححالنویس ویکتور هوگو باید به آنها پاسخ دهد. از چند سال پیش، حقایق زیادی دربارهی او کشف شده و نامهها و یادداشتهای زیادی دربارهی او منتشر شده است؛ من کوشیدهام همهی این اسناد و مدارک را بررسی و از حاصل آنها چهرهی این مرد بزرگ را به تصویر بکشم.قسمتی از کتاب ویکتور هوگو؛ زندگی و آثارش:
در سال ۱۸۳۲، ویکتور هوگو فقط سی سال دارد، اما کشمکش و اندوه از هماکنون اثرهایشان را در او به جا گذاشتهاند. چهره و اندامش ظرافت و تناسب خود را از دست داده است. نه آن جاذبه و لطف فرشتهآسایی که در هجده سالگی داشت دیگر در او دیده میشود و نه قیافهی پیروزمندانهی نخستین روزهای ازدواجش. اقتدار در وجودش عمق بیشتری یافته؛ نگاه اندیشمندانهاش بیشتر متوجه درون است؛ اما بههرحال در لحظههای خوشحالی، سرزندگی و احساس، جوانی جذابی در او خود مینماید. هوگو یک روز در دفتر خاطراتش مینویسد که در وجودش چهار «من» وجود دارد: اولمپیو یعنی چنگ؛ اِرمان یعنی معشوق؛ ماگلیا یعنی خنده؛ هییِرو یعنی مبارزه. و طبعاً مبارزه را دوست دارد، اما احتیاج دارد احساس کند که در این مبارزه از او پشتیبانی میشود. باری دوستانِ مورد اعتماد بسیار کم هستند. سنت بوو بدون خیرخواهی و هوش طینتی ناظر و مراقب اوست. لامارتین همواره فاصلهاش را حفظ کرده است، وانگهی از سال ۱۸۳۲ تا ۱۸۳۴ به مشرق زمین سفر کرده بود. مجمع ادبیشان که احساس میشد از قافله عقب افتاده، کمی دچار سرخوردگی شده بود. سن والری و گاسپار دوپون که در جوانی و ایام تنگدستی هوگو به او کمک کرده بودند، گله داشتند که آنها را فدای دوستان جدید کرده است. برای آلفرد دو وینیی که سنتبوو و هوگو با طنز او را نجیبزاده میخواندند، موفقیتهای کسی که در گذشته برایش «ویکتور عزیز» بود سخت تحملناپذیر مینمودند. هنگامی که رِوو دِ دوموند دربارهی هوگو مینویسد: «درام، رمان، شعر، امروز همه کاری از دست این نویسنده برمیآید»، آلفرد عزیز اعتراض میکند و میخواهد این نوشته اصلاح شود. آن وقت سنتبوو برای هوگو قسم میخورد که دیگر نام وینیی در مقالههایش ذکر نخواهد شد، قولی که هرگز به آن وفادار نمیماند و نباید به زبان میآورد. ویکتور هوگو؛ زندگی و آثارش در ۵۲۸ صفحه رقعی با جلد نرم چاپ و با قیمت ۷۵ هزار تومان روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...