جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

میزانسن: مشت به هوا

میزانسن: مشت به هوا

«مشت به هوا» عنوان نمایشنامه‌ای است به قلم مایکل ایوان کریستوفر. مایکل پروکاچینو بازیگر، نویسنده و کارگردان امریکایی، متولد ۲۲ ژانویه‌ی سال ۱۹۴۵، در نیوجرسی است که در دهه‌ی ۶۰ نامش را به مایکل ایوان کریستوفر تغییر داد. تحصیلات دانشگاهی‌اش را در دانشگاه کاتولیک امریکا و دانشگاه امریکایی بیروت (لبنان) به پایان رسانید. وی کارش را با بازی روی صحنه‌ی تئاتر آغاز کرد. در برخی فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی نیز به ایفای نقش پرداخته است که می‌توان به آقای ربات ۲۰۱۵ اشاره کرد. این سریال از سال ۲۰۱۵ تا سال ۲۰۱۹ پخش می‌شد که مایکل کریستوفر نقش فیلیپ پرایس را در آن بازی می‌کرد. از دیگر آثار تلویزیونی که وی بازیگر آن‌ها بود می‌توان به منشی شب ۲۰۲۰، و جیا ۱۹۹۸ اشاره کرد. از مایکل ایوان کریستوفر می‌توان به‌عنوان نمایشنامه‌نویس بنام امریکایی نیز نام برد که مشت به هوا مهم‌ترین نمایشنامه‌ی او و برنده‌ی جوایز متعددی از جمله تونی و پولیتزر سال ۱۹۷۷ بوده است.

این نمایشنامه‌ی مهم و خواندنی در سال ۱۹۷۵ نوشته شده و بارها و بارها روی صحنه‌ی تئاتر توسط گروه‌های مختلف نمایش در سراسر دنیا به اجرا درآمده است. تله‌فیلم این اثر را نیز، در سال ۱۹۸۰، پل نیومن کارگردانی کرد و نامزد دریافت جایزه‌ی گلدن گلوب و برنده‌ی سه جایزه‌ی امی شد؛ به‌عنوان بهترین نمایشنامه، بهترین اقتباس و بهترین کارگردانی.

این نمایشنامه دو صحنه دارد و ۲۴ ساعت از زندگی سه بیمار در حال مرگ را نشان می‌دهد که در بیمارستان بزرگی با سه کلبه‌ی مجزا تحت نظر هستند. این سه بیمار جو، برایان و فیلیسیتی از مناطق مختلف کشور و هر کدام از طبقه‌ی مختلف اجتماعی هستند و هر کدام در مرحله‌ی پذیرش یک چیز مشترک‌اند؛ همه‌ی آن‌ها در حال مرگ هستند و روزهای آخر عمرشان را سپری می‌کنند و خانواده‌های‌شان بر بالین‌شان هستند تا درد این جدایی را کمتر کنند. این بیماران مورد مطالعه و بررسی بیمارستان، مشاوران و مصاحبه‌گرانی هستند که دیده نمی‌شوند. آن‌ها صادقانه از درد و رنج جسمی و روانی خود برای مشاوران‌شان صحبت می‌کنند و با یک سری چالش فردی روبه‌رو هستند؛ مگی، همسر جو، مرگ زودهنگام همسر را نمی‌تواند باور کند و برای همین از رفتن به داخل کلبه امتناع می‌کند. برایانِ هنرمند خود را سرگرم نوشتن و نقاشی کرده است تا از حواشی مرگ به دور باشد؛ او بین همسر سابق خود بورلی و دوستش مارک گیر کرده است. فیلیسیتی، بانوی سال‌‌خورده‌ای در جدال با مرگ، منتظر دخترش کلر است، دختری که سال‌ها پیش در تصادف از بین رفته ولی فیلیسیتی همچنان به بازگشت او امیدوار است و نمی‌تواند مرگ دردانه‌اش را بپذیرد؛ همین امید قوی او را زنده نگه داشته است.

نقطه‌ی قوت داستان در وحدت آن است. ما سه داستان مجزا داریم که هر سه در یک بیمارستان و در ۲۴ ساعت اتفاق می‌افتد و هیچ‌کدام از شخصیت‌ها یکدیگر را نمی‌شناسند و از بیماری یکدیگر خبر ندارند ولی داستان یک سیر متوالی را طی می‌کند تا چشم‌اندازی پویا و کامل از مرگ ارائه دهد و ارائه‌ی دیدگاه‌های متفاوت شخصیت‌ها، شامل سه طرح متفاوت در بحث درباره‌ی یک موضوع، حساسیت خاصی به اثر می‌بخشد.

جذابیت و درخشش اثر در برخورد با چنین موضوع حساسی در این است که به دنبال هیچ نوع نتیجه‌گیری اخلاقی‌ نیست و فقط چشم‌اندازهای مختلفی را برای مخاطب ارائه می‌دهد تا خواننده را به فکر فرو ببرد. اثری که منتقدانش به‌خاطر ریزبینی و درک بالای نویسنده در برخورد با موضوعات بحث‌برانگیز از آن تجلیل می‌کنند و جای تعجب هم نیست که چنین اثری برنده‌ی دو جایزه‌ی مهم پولیتزر و تونی باشد.

این نمایشنامه نظریه‌ی الیزابت کوبلرراس در مورد مرگ و پنج مرحله‌ی مرگ، یعنی انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی و پذیرش، را به‌خوبی پوشش می‌دهد و البته روی این ایده تمرکز می‌کند که اگرچه مرگ برای بعضی افراد پایان راه است ولی برای بعضی از افراد هم شروعی دوباره است.

در مجله‌ی نیویورک تایمز آمده است: اگرچه شخصیت‌های نمایشنامه به علت احتضار خود یا عزیزان‌شان در بیمارستان هستند ولی «مشت به هوا» فقط در مورد مرگ و مردن نیست، بلکه نویسنده می‌خواهد هرکدام از این کاراکترها به خودآگاهی برسند و نمایشنامه می‌خواهد به این سؤالات متافیزیکی پاسخ دهد که ما کیستیم؟ به کجا می‌رویم؟ برای همین مرکز توجهش روی سه بیمار و خانواده‌های‌شان است. و می‌خواهد به این نتیجه برسد که مرگ موضوعی نیست که بتوان آن را پنهان کرد. هر چقدر که شخصیت‌ها با هم صادق باشند، صمیمیت و عشق بین آن‌ها نیز بیشتر می‌شود.

خرید نمایشنامه مشت به هوا     

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.