جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
کتابی است نوشتهی اسلاونکا دراکولیچ، پیرامون سیری در دوران کمونیسم در اروپای شرقی و از مجموعه کتابهای تجربه و هنر زندگی. دراکولیچ میگوید: یادم هست انقلابها چطور در اروپای شرقی شروع شد؛ اما در کشورهای کمونیستی آدم را جوری بار میآورند که خیال کنی تغییر ناممکن است و از تغییر بترسی و بد گمان باشی، چون هر تغییری فقط وضع را بدتر کرده است. من سفر کردم تا این تغییرات بعد از انقلاب را از نزدیک، خصوصاً در زندگی زنان کشورهای مختلف، ببینم. زندگی زنان بههیچوجه زندگی هیجانانگیزی نیست و در واقع خیلی هم معمولی و ملالآور است؛ اما میتواند به همان اندازهی تحلیلهای تئوریک سیاسی پایانناپذیر، وضعیت سیاسی یک مملکت را توضیح دهد. من با زنان در آشپزخانههایشان نشستم و به داستان زندگیشان گوش دادم و آنها از زندگیشان، از بچههایشان و از مردانشان برایم حرف زدند و من دیدم طرح کلی زندگیهایمان تقریباً عین هم است. همهی ما اجباراً زیر فشار یک سیستم کمونیستی زندگی کرده بودیم که آدمها را به یکسان خرد میکرد. ما زنها چشمانداز مشترکی هم در زندگی داشتیم که با چشمانداز مردها متفاوت بود. ما از پایین به مسائل نگاه میکردیم و چشماندازمان ساده و پیش پا افتاده بود، اما امر سیاسی یعنی امر پیش پا افتاده.قسمتی از کتاب «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم»:
آنچه مردم دنیا دیده بودند و شنیده بودند فقط پرشورترین و نمادینترین صحنههای این انقلابها بود. اینها همه حقیقت داشت، اما تمام حقیقت هم نبود. زندگی بیشترش مسائل جزیی و پیش پا افتاده است. این جنبههای پیش پا افتاده، مسائل جزیی روزمره، دقیقاً همان چیزی بود که من میخواستم ببینم: مثلاً، غذای مردم چه بود، چطور لباس میپوشیدند، چطور حرف میزدند و چهجور خانههایی داشتند؟ پودر رختشویی گیرشان میآمد؟ چرا خیابانها پر از آشغال بود؟ خلاصه اینکه میخواستم جزئیات واقعیت جدید و خاطراتی را که از زندگی در کشوری کمونیستی داشتم، مثل دو پارهی یک تصویر به هم بچسبانم. اگر در اروپای شرقی بزرگ شده باشید، در همان اوایل جوانی یاد میگیرید که سیاست مفهومی انتزاعی نیست، بلکه نیرویی است عظیم که بر زندگی روزمرهی مردم تأثیری تعیینکننده میگذارد. این تأثیر قدرت سیاسی بر مسائل پیش پا افتادهی زندگی روزمره، این زاویهی دید، این نگاه از پایین بود که بیش از هر چیز برایم جالب بود.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...