جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: ژنرال‌ها

معرفی کتاب: ژنرال‌ها

«ژنرال‌ها» عنوان کتابی است نوشته‌ی مایکل هستینگز که نشر ثالث آن را به چاپ رسانده است. مایکل ماهون هستینگز، روزنامه‌نگار و نویسنده، همچنین ویراستار مجله‌ی رولینگ استون و خبرنگار بازفید بود. او در نیویورک، کانادا و ورمونت بزرگ شد و در دانشگاه نیویورک تحصیل کرد. هستینگز در دهه‌ی ۲۰۰۰ گزارشگرِ جنگِ عراق بود و همین او را به شهرت رساند. طی همین جنگ، او نامزدِ خبرنگارش آندره‌آ پرهاموویچ را در یک درگیری از دست داد. ازهمین‌رو هستینگز اولین کتاب خود را، با نام «عشقم را در بغداد از دست دادم: داستان جنگ مدرن (۲۰۰۸)» نوشت، که خاطراتِ رابطه‌اش با پرهاموویچ است.

هستینگز در ۲۰۱۰ تصمیم گرفت شرح‌حالی از ژنرال استنلی مک‌کریستال، فرماندهِ امریکا و ناتو در جنگ افغانستان، برای مجله‌ی رولینگ استون بنویسد. او این گزارش را با عنوان ژنرال فراری نوشت که جایزه‌ی جورج پولک را برایش به ارمغان آورد. این مقاله‌ی جنجالی گزارشی مستند بود از اهانت‌های ژنرال و کارکنانش به مقامات کاخ سفید و غیرنظامیانی که در جنگ افغانستان دخالت می‌کردند و البته تبعاتی هم برای مک‌کریستال به همراه داشت. هستینگز بعدها تصمیم گرفت براساس این مقاله کتابی بنویسد و شرح مفصل اقامت خود با مک‌کریستال و گروهش در اروپا و افغانستان را به همراه اطلاعاتی درباره‌ی دیگر ژنرال‌های ارتش امریکا به رشته‌ی تحریر درآورد که حاصلش همین کتاب است.

ژنرال‌ها پشت پرده‌ی جنگ امریکا در افغانستان و روایتی غیر داستانی از این روزنامه‌نگار امریکایی است که ژانویه‌ی ۲۰۱۲ منتشر شد. چند سال بعد، یعنی ۲۰۱۷، فیلمی با عنوان ماشین جنگ از این اثر اقتباس کردند که صرفاً به مک‌کریستال در جنگ افغانستان محدود بود.

گفت‌وگوهای این کتاب همگی مستندند و هستینگز فهرست منابعش را در پایان کتاب آورده است. لحن خودمانی و فضای داستانیِ اثر روایت او را جذاب می‌کند.

خبرگزاری دیلی بیست پس از انتشار این اثر، آن را «کتابی با پیامدهای بزرگ» نامید و عنوان کرد؛ به نظر می‌رسد ژنرال‌ها قصد دارند به پانتئونِ ادبیات جنگ جهانی، علیه ترور بپیوندد. برعکس، مارک مویار، مشاور ارتش ایالات متحده که برای ژنرال پترائوس و برای ژنرال کالدول کار کرده است، در وال استریت ژورنال از این کتاب به‌شدت انتقاد کرده و گفته: «برخلاف بسیاری از خبرنگارانِ جنگ افغانستان، آقای هستینگز نتوانسته است به‌خوبی پیچیدگی‌های این جنگ را درک کند.» به‌هر‌حال این کتاب به پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز تبدیل شد.

به‌طور‌کلی این اثر خواننده را با فضای فرهنگی و سیاسی افغانستان نیز آشنا می‌کند تا حدی که پس از خواندنِ آن قادر است به‌خوبی علت اصلی حضور امریکایی‌ها و دست‌درازی‌شان را به این کشور درک کنند.

قسمتی از کتاب ژنرال‌ها:

مک‌کریستال خیلی مختصر پرده از واقعیت برداشت. افغانستان سی میلیون جمعیت دارد. با توجه به تاریخ، کشوری ضربه‌گیر در بین قدرت‌های بزرگ بوده است. فقط یک جاده‌ی اصلی طویل دارد. قوم پشتو ساکن جنوب و تاجیک‌ها، ازبک‌ها و هزاره‌ها هم در شمال کشور زندگی می‌کنند. او گفت اوضاع افغانستان خیلی وخیم‌تر از قبل از قرن بیستم شده است. پشتوها همه‌جا پخش شده‌اند و نژادشان با بقیه قاتی شده است.

او گفت: «خیلی زود از این درهم و برهمی گیج می‌شوید.» به‌راحتی می‌توان پوپلزی، قندهاری، دُرانی و افغان را از هم تشخیص داد. او توضیح داد که اختلافات قومی تا قبل از خروج شوروی در ۱۹۸۹ مشکل بزرگی نبود، بااین‌حال مانع فرهنگی مهیبی وجود دارد که باید تغییر کند؛ آن مانع نه اسلام، نه طالبان و نه القاعده است، بلکه فرهنگ افغانستان است. یک نوع سیاست محافظه‌کاریِ فرهنگی در آن‌جا حکمفرماست.

با سیاست خاصی گفت: «وقتی ما به افغانستان آمدیم و درباره‌ی حقوق زنان حرف می‌زدیم، آن‌ها اصلاً اشتیاقی نشان نمی‌دادند و نمی‌خواستند دراین‌باره چیزی بشنوند.»

او ادامه داد: «زمانی‌که شوروی‌ها آن‌جا بودند، کارهای مفیدی انجام دادند. خیلی از کارهایشان را به‌درستی انجام دادند.» آن‌ها نوسازی کردند. ارتش افغان و نیروی انتظامی را ایجاد کردند. جاده ساختند. دولتی واحد و قوی تشکیل دادند. تحصیل پسران و دختران را تبلیغ کردند. گفت آن‌ها کارشان متمایز هم بود. منظورش این بود که شوروی‌ها بمباران هم کردند. تعداد تصورناپذیری از مردمان عادی را کشتند. شمار قربانیان به یک و نیم میلیون رسید. بعد در دهه‌ی نود، جنگ‌سالاران جانشین آن‌ها شدند. آن‌ها یکی پس از دیگری جنگیدند و ده‌ها هزار نفر را کشتند. سپس طالبان آمدند تا با جنگ‌سالاران بجنگند. آن‌ها بیش از ده‌ها هزار نفر را کشتند. جنگ‌سالاران کم آوردند. بعد ۲۰۰۱ امریکا آمد. طالبان عقب‌نشینی کردند. جنگ‌سالاران با همان شخصیت‌ها الان با قدرت برگشته‌اند.

نظام اقتصادی کشور تکه‌تکه است. هفتاد درصد میزان آب افغانستان نسبت به ۱۹۷۵ کمتر شده است. از موارد دیگر اینکه میزان تولید ناخالص داخلی با وجود ۹۷ درصد کمک‌های خارجی، حدود ۶/۱۵ میلیارد دلار است. این رقم پایدار نیست. میزان سطح سواد حدود ۲۸ درصد است. مک‌کریستال می‌گوید، فرهنگ این مبارزان و کل این جنگجویان حرفه‌ای همین است، آن‌ها فقط جنگ را می‌شناسند. ما می‌خواستیم آن‌ها سلاح‌هایشان را زمین بگذارند و به کار دیگری مشغولشان کنیم. به مشاغل صلح‌آمیز، اما هیچ شغل دیگری نیست. پس مجبوریم شغل‌های جدید ایجاد کنیم تا سلاح‌هایشان را زمین بگذارند.

و اما رشوه‌خواری، سه میلیارد دلار طی سه سال اخیر نقدی از فرودگاه کابل خارج شده است. مک‌کریستال گفت، فساد مالی به حدی رسیده که «افغانستان تابه‌حال به خود ندیده.» افغانستان پنجمین کشور فقیر دنیاست.

این کشور طی ۳۱ سال گذشته در جنگ به سر برده است. میزان متوسط عمر در این کشور ۴۵ سال است. ۶۸ درصد جمعیت کشور زیر ۲۵ سال‌اند. ظاهراً هیچ‌کدام به یاد نمی‌آورند صلح چه شکلی است. مک‌کریستال گفت، کرزی بر این باور است که می‌تواند صلح را برقرار کند و زمانی که با او حرف می‌زده، مدام به خاطر اتفاقات دوران کودکی‌اش حسرت می‌خورده است. بنابراین هدف او این است که افغانستان دهه‌ی هفتاد را از نو خلق کند و افغان‌ها دو کودتا و حمله‌ی شوروی را فراموش کنند؛ به دوره‌ی کوتاه آرامشی برگردند که بین دهه‌ی پنجاه تا هفتاد حاکم بوده است، درست وقتی گردشگران امریکایی و گروه هپی‌متال‌ها به‌راحتی و بدون مشکل از کل این کشور به سلامتی عبور می‌کردند. هدف این است که زمان را به ۱۹۷۹ عقب ببریم.

خرید کتاب ژنرال‌ها  

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.