جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: نگاهی به بیرون از ژرفا
"نگاهی به بیرون از ژرفا" با زیرعنوانِ بازنگری جایگاه اجتماعی زن، کتابی است به قلم جولیت میچل. قرن بیستم میلادی که از نیمه برمیگذشت، در کنار همهی دستاوردهای حیرتانگیز علمی و نظری و رشد بیسابقهی فناوری، چندین سال رکود اقتصادی را در پشت سر داشت و نابودی نزدیک به ۴۰۰ میلیون انسان در کشتارهای قومی و نژادی و نیز دو جنگ جهانگیر و انفجار بمب اتمی؛ پیشِرو نیز هیولای جنگ سرد میان ابرقدرتها بود و سایهی هولناک جنگ هستهای. بیسبب نیست که گروههای بزرگی از انسانهای سرخورده از مدیریت جامعهی جهانی، سرنوشت نیمهی دوم این سده را با اعتراض رقم زدند؛ اعتراض به زمین و زمان! جولیت میچل، نویسندهی فمینیست انگلیسی، از جنس همان معترضان است؛ او آن سالها را با تمام وجود خود زیسته و واکنش نشان داده است. راز ماندگاری نوشتههای او شاید همین باشد. سهگانهی پرآوازهی میچل-زنان: طولانیترین انقلاب (۱۹۶۶)، جایگاه اجتماعی زن (۱۹۷۱)، روانکاوی و فمینیسم (۱۹۷۴)- اکنون از متنهای کلاسیک موج دوم فمینیسم به شمار میآیند، اما هنوز در بحثهای ایجابی و انتقادی، به ویژه در زمینهی ارتباط فمینیسم با مارکسیسم و سوسیالیسم و روانکاوی، به آنها استناد میکنند و در دورههای آموزشی مرتبط با مطالعات زنان، اگر در میان کتابهای درسی هم نباشند، همواره خواندنشان توصیه میشود. بنابراین، انتشار متن فارسی جایگاه اجتماعی زن، با وجود تاخیر فراوان، همچنان توجیهپذیر است. در کتاب حاضر، این متن با بازنگری کوتاهی همراه شده که میچل به مناسبت چاپ کتاب در قالب مجموعهی متفکران رادیکال در سال ۲۰۱۵ نوشته است. افزودهی دیگر، مقالهی مهم آلتوسر دربارهی فروید و لکان است که یکی از منابع تاثیرگذار بر توجه میچل به فروید و سپس، حرکت بحثبرانگیز او در پرداختن به روانکاوی بالینی بود. این مقاله که در مخالفت با دشمنی محافل چپِ آن زمان با فروید و روانکاوی نوشته شد، گواهی است بر جسارت میچل و مسئولیتپذیری او در قبال رهایی انسان. از سوی دیگر، بخش مهمی از متن اصلی، هم به لحاظ مضمون و هم از نظر حجمی که به آن اختصاص یافته، در حالوهوای همان سالهای اعتراض است که از میانهی دههی شصت میلادی همهگیر شد و کموبیش تا سالهای میانی دههی هفتاد دوام آورد. میچل خود در فصلهای کتاب، متناسب با موضوع، به جنبههای گوناگون این حال و هوا میپردازد . اما به نظر میرسد شرحی کوتاه دربارهی برخی از جنبشها و افرادی که در پیدایش آن نقشی موثر ایفا کردند برای خوانندهی امروز بیفایده نباشد.قسمتی از کتاب نگاهی به بیرون از ژرفا:
رادیکال فمینیسم برای حل مسئلهی تحلیل ستم بر زنان، میکوشد آن را به مسئلهی اصلی تبدیل کند: بزرگترین، نخستین و مهمترین. چنین نظریهای در حد توصیف تجربه باقی میماند، در عوض عظمت مسئله را نمایان میسازد. ما به نظریهای نیاز داریم که هم به اندازهی کافی بزرگ باشد و هم توانا در برخورد با موارد خاص. باید بفهمیم که زنان چرا همواره زیر ستم بودهاند، هماکنون چگونه ستم میبینند و این ستم با موارد دیگر چه تفاوتی دارد. چنان که خواست فمینیستهای رادیکال است، عزم ما باید رسیدن به نظریهای دربارهی ستم بر همهی زنان باشد. با این همه، در این گزارهی عام چشم خود را بر جنبهی خاص تاریخی نیز نبتدیم. باید پرسشهای فمینیستی مطرح کنیم، اما درصدد رسیدن به پاسخهایی مارکسیستی باشیم. موقعیت زنان با دیگر گروههای زیر ستم متفاوت است؛ زیرا نیمی از نوع بشر را تشکیل میدهند. از جنبههایی آنان همانند و همراه با دیگر طبقات استثمارشده یا گروههای ستمدیده-کارگران، سیاهپوستان و...- استثمار میشوند و ستم میبینند. تا زمانی که انقلابی در تولید روی دهد، موقعیت زنان درون دنیای مردان به فرمایش موقعیت کار و کارگری خواهد بود. اما زنان دنیایی از آن خود نیز دارند: خانواده. سرنوشت زنان تبعید به خانه است و استثمار در بازار کار ؛ این هر دو جایگاه، ستم بر زنان را تشدید میکنند. حاکمیت فرضی زنان در دنیای خودشان-خانواده- بر فرودستی آنها در تولید سرپوش میگذارد. خانواده چیست؟ و زن درون آن به کدام کارکردهای واقعی تحقق میبخشد؟ خانواده نیز مانند خود زن، موجودی طبیعی به نظر میرسد، اما در اصل آفریدهای فرهنگی است. در شکل یا نقش خانواده، چنانکه در سرشت یا نقش زنان، هیچ جنبهی گریزناپذیری وجود ندارد. وظیفهی ایدئولوژی است که این گونههای معین اجتماعی را جلوههایی از طبیعت جلوه دهد. شگفت اینکه، هر دو را میتوان همچون آرمان به عرش اعلا رساند. زن حقیقی و خانوادهی حقیقی شمایلهای صلح و نعمت به شمار میآیند؛ اگرچه، در واقعیت هر دو ممکن است عرصههای خشونت و نومیدی باشند. میتوان کاری کرد که شرایطی به ظاهر طبیعی، جذابتر از پیشرفت مشقتبار انسان به سوی فرهنگ جلوه کند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...