جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: خوشبینی ورای نومیدی
«خوشبینی ورای نومیدی» معرفی دقیق و سادهای از اندیشههای نوام چامسکی است، کسی که نیویورک تایمز او را «احتمالاً مهمترین روشنفکر در قید حیات» معرفی میکند. چامسکی طی این مصاحبههای جدید و گسترده از دیدگاههای خود نسبت به «جنگ با تروریسم» و ظهور نولیبرالیسم، بحران پناهندگان و شکافهایی دراتحادیه اروپا، چشماندازهای صلح عادلانه در جنگ فلسطین و اسرائیل ناکارآمدی نظام انتخاباتی ایالات متحده، خطر مهیب پیش روی بشریت از جانب بحران آبوهوا و البته امیدها، چشماندازها و چالشهای به راه انداختن جنبشی در جستوجوی تغییر بنیادین سخن میگوید. نوام چامسکی استاد بازنشسته اما در حال کار در دانشکدهی زبانشناسی و فلسفهی انستیتوتکنولوژی ماساچوست است و گفته میشود آثارش انقلابی در حوزهی زبانشناسی مدرن پدید آورده است. او کتابهای سیاسی و پرمخاطب بسیاری نوشته که در سراسر جهان به زبانهای زیادی ترجمه شده است. مصاحبههای موجود در این کتاب بازنمای دیدگاههای روشنفکر پیشروی عرصهی عمومی دنیا در باب پیامدهای جهانی شدن سرمایهدارانه و موضوعات بسیار دیگر است. بیش از نیم قرن است که نوام چامسکی «وجدان بیدار امریکا» (حتی اگر برای اکثریت امریکاییان ناشناخته باقی مانده باشد) و مشهورترین روشنفکر عرصهی عمومی دنیاست و مدام علیه ستیزهجویی ایالات متحده و در دفاع از حقوق ضعفا و سرکوبشدگان سرتاسر جهان از زمان جنگ ویتنام تاکنون سخن گفته است. تحلیلهای او همواره مبتنی بر حقایق بلامنازع بوده و با ملاحظات اخلاقی عمیق او در باب آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و شأن انسانی هدایت میشوند. صدای چامسکی تقریباً بهشکل استثنایی چراغ راه امید و خوشبینی در این دوران تاریک باقی مانده است؛ دوران نابرابری اقتصادی بیسابقه، اقتدارگرایی فزاینده و داروینیسم اجتماعی، با جبههی چپی که به مبارزهی طبقاتی پشت کرده است. مدتی است که در تمام طیف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع پیشرفتهی غربی نشانههای روشن و محکمی مبنی بر این موضوع دیده میشود که تناقضات جهانیسازی سرمایهدارانه و سیاستهای نولیبرال ملازم آن، خطر رها کردن نیروهای قدرتمندی را دارند که نهتنها ممکن است عواقب بهشدت مخربی برای رشد و شکوفایی، عدالت و صلح اجتماعی داشته باشد، بلکه میتواند در کل پیامدهای مشابهی برای دموکراسی، محیط زیست و تمدن بشری به بار آورد. با این همه، بهزعم چامسکی نومیدی جزء گزینهها نیست. هر قدر هم که وضعیت کنونی دنیا هولناک به نظر برسد، مقاومت در برابر سرکوب و استثمار هرگز و حتی در دورانهایی تاریکتر از دوران ما عمل بیهودهای نبوده است. در حقیقت «ضدانقلاب» ترامپ در ایالات متحده نیروهای اجتماعی عظیمی را رو کرده است که بر آناند تا در برابر این خودکامهی جاهطلب بایستند و آیندهی مقاومت در قدرتمندترین کشور دنیا امیدبخشتر از بیشتر نقاط دنیای پیشرفتهی صنعتی به نظر میرسد. مصاحبههای گردآوری شده در اینجا اهمیت حیاتی دارند. این مصاحبهها در اصل به همت مایا شنوار، الانا یو. لان پرایس و لسلی تچر تنظیم و ویرایش شده و در قالب تک مقالاتی در تروث اوت منتشر شده است. گردآورندگان امید دارند، این کتاب در معرفی دیدگاهها و اندیشههای نوام چامسکی به نسل جدید خوانندگان کمک کرده و درعینحال ایمان به توانایی انسان برای مقاومت سرسختانه در برابر نیروهای تاریکی سیاسی و درنهایت تغییر جریان تاریخ به سمت بهبود، اوضاع را برای بقیه حفظ کند.قسمتی از کتاب خوشبینی ورای نومیدی:
-در عصری که ویرانگرترین بحران سرمایهداری را از زمان رکود بزرگ تجربه کرده است، چه چیزی تفوق حاکمیت بازارمحور و تجارت غارتگرانه را توضیح میدهد؟ # توضیح اصلی همان توضیح معمول است: همهچیز کاملاً بر وفق مراد ثروتمند و قدرتمند است. مثلاً در ایالات متحده دهها میلیون نفر بیکارند، چند میلیون نفر از نیروی کار خارج شدهاند و از آن امید بریدهاند و درآمدها و همچنین وضعیت معیشت عمدتاً راکد مانده یا افول کرده است، اما بانکهای بزرگ که مسئول تازهترین بحران هستند، بزرگتر و ثروتمندتر از همیشه شدهاند. سود شرکتهای بزرگ در حال رکوردشکنی است، ثروتی فراتر از مرزهای حرص و آز نزد کسانی که مهم به شمار میروند، انباشت میشود و کارگران به خاطر درهم شکستن اتحادیهها و «افزایش حس ناامنی در کارگران» بهشدت تضعیف شدهاند؛ این عبارت از توضیحات آلن گرینسپن بر موفقیت عظیم اقتصاد تحت مدیریتش، در زمانی که هنوز «آلن قدیس» نامیده میشد وام گرفته شده است -احتمالاً بزرگترین اقتصاددان پس از آدام اسمیت-، پیش از فروپاشی ساختاری که بر پا کرده بود به همراه تمام مبانی روشنفکرانهاش، پس دیگر گله برای چیست؟ رشد سرمایهی مالی در پیوند است با افول نرخ سود در صنعت و فرصتهای جدید برای توزیع گستردهتر تولید در جاهایی که نیروی کار راحتتر استثمار میشود و قیدوبندهای سرمایه از بقیهی جاها کمتر است، درحالیکه سود در جاهایی با کمترین نرخ مالیات توزیع میشود («جهانی شدن»). این فرآیند را پیشرفتهای تکنولوژیک تقویت میکنند، به بیان تکاندهندهی مارتین ولف در فایننشال تایمز که گمانم قابل احترامترین روزنامهنگار مالی در دنیای انگلیسیزبان باشد، پیشرفتهایی که رشد «بخش مالی خارج از کنترل» را تسهیل میکنند و «دارد درست مثل لارو زنبور عنکبوتی که بدن میزبان خود را میخورد، اقتصاد بازار مدرن (یعنی اقتصاد تولیدی) را از درون میخورد» . از اینها بگذریم، همانطور که اشاره شد، «حاکمیت بازارمحور» انضباط خشنی بر افراد بسیاری تحمیل میکند، اما آن تعداد اندکی که مهم شمرده میشوند، بهخوبی خود را از آن در امان نگه میدارند. -نظرتان دربارهی سلطهی یک طبقهی نخبهی فراملی و پایان دوران دولت-ملت چیست، بهویژه از این منظر که هواداران این عقیده ادعا میکنند این نظم نوین جهانی همین حالا هم بر ما عارض شده است؟ # چیزهای جالبی در آن هست، اما نباید دربارهاش اغراق کرد، چند ملیتیها همچنان به دولت متبوع خود برای پشتیبانی اقتصادی و نظامی و هم چنین ضرورتاً برای نوآوری تکیه دارند. موقعیتهای بینالمللی هنوز عمدتاً در کنترل قدرتمندترین دولتهاست و به کل نظم جهانی دولتمحور هنوز هم در حد معقولی پابرجاست. -اروپا دارد بیشتر از همیشه به پایان «قرارداد اجتماعی» نزدیک میشود. آیا این از نظر شما تحول حیرتآوری است؟ # ماریو دراگی در مصاحبهای با وال استریت ژورنال گفت که «قرارداد اجتماعی سنتی قاره» -شاید بیشترین مشارکتش در تمدن معاصر- «ملغی شده» و باید برچیده شود و او یکی از بوروکراتهای بینالمللی است که باید هر کاری میتواند برای حفاظت از تتمهاش کند. کسبوکار همیشه از قرارداد اجتماعی بیزار بوده است. به یاد بیاورید وقتی فروپاشی «کمونیسم» نیروی کار جدیدی – تحصیلکرده، آموزش دیده، سالم و حتی بلوند و چشم آبی - به بازار فرستاد که میشد از آن برای تضعیف «سبک زندگی مجلل» کارگران غربی استفاده کرد، چه سرخوشیای در رسانههای تجاری پدید آمد. این نتیجهی نیروهای رام نشدنی چه اقتصادی و چه از جنس دیگر نیست، بلکه سیاستی است که بر مبنای منافع طراحانش تشکیل شده است، کسانی که به احتمال زیاد بانکدار و مدیر عامل هستند تا سرایداری که دفتر آن ها را تمیز میکند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...