عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: اخبار و سایر چرندیات (رو کردن دست مهملبافها)
«اخبار و سایر چرندیات» عنوان کتابی است نوشتهی مشترک کارل تی. برگستروم و جوین وست که نشر مون آن را به چاپ رسانده است. سیل چرندبافی جهان را برده و ما داریم در آن غرق میشویم. سیاستمداران اصلاً در قید حقایق نیستند. محتواهای مطبوعاتی علم را اداره میکنند. کسبوکارهای نوپای سیلیکونولی چرندبافی را در حد هنری فاخر باارزش جلوه دادهاند. دانشکدهها و دانشگاهها به چرندبافی بیش از تفکر تحلیلی بها میدهند. اکثر فعالیتهای اداری چیزی بیش از اقدامی پیچیده برای سرهمبندی دوبارهی یکسری چرندیات به نظر نمیرسند. تبلیغاتچیها دائم در همدستی با یکدیگر اعلان میفرستند و ما را دعوت میکنند به آنها بپیوندیم تا واقعیت چرندها را برایمان فاش کنند. ما نیز در مقابل، سپر خود را پایین میاندازیم و در دام چرندهای درجه دومی که به خوردمان میدهند میافتیم. چرندها افراد را در موضوعات خاص گمراه و دنیای ما را آلوده و کلاً اعتمادمان را به اطلاعات تضعیف میکنند. این کتاب تلاشی هر چند کوچک، برای مقابله با این وضعیت است.
فیلسوف، هری فرانکفورت، متوجه شد که همهگیری چرندبافی، شاخصهی عصر ماست. رسالهی کلاسیک او در باب چرندبافی اینگونه آغاز میشود: یکی از بارزترین ویژگیهای فرهنگ ما این است که پر از چرندبافی است. همه این را میدانند. همهی ما در آن سهم داریم؛ اما معمولاً این وضعیت را بدیهی میپنداریم، در عین حال درک درستی نداریم که چرند چیست، چرا اینقدر زیاد است و کارکردهای آن کداماند. معنای آن را بهدقت تدوین نکردهایم. به عبارت دیگر، هیچ نظریهای نداریم.
به نظر میرسد چرندیات سنتی از بین نرفته، بلکه تحتالشعاع خیزش چرندیات عصر جدید قرار گرفته است. چرندیات عصر جدید از زبان ریاضیات و علوم و آمار بهره میگیرد تا تصور دقت و صحت ایجاد کند. با اعداد، ارقام، آمارها و نمودارهای دادهای، به ادعاهای مشکوک ظاهری فریبنده میدهند و لباس مشروعیت تنشان میکنند.
این کتاب دربارهی چرندبافی است. دربارهی اینکه چگونه در آن غرق شدهایم، چگونه میتوانیم آن را تشخیص دهیم و با آن مقابله کنیم. گرچه، اول به مواردی پرداخته شده که مهمتر هستند. میخواهیم بدانیم چرند چیست، از کجا میآید و چرا این همه چرندبافی میشود.
قسمتی از کتاب اخبار و سایر چرندیات:
ما دروغگویان را بهشدت در جامعه تحریم میکنیم. اگر مچتان در مورد دروغ مهمی گرفته شود، ممکن است دوست خود را از دست بدهید. ممکن است با مشت به بینیتان بکوبند. ممکن است از شما به دادگاه شکایت کنند. بدتر از همه، ممکن است دوستان و آشنایان پشت سرتان از دورویی شما بگویند. ممکن است به خودتان بیایید و ببینید که دیگر برای دوستی، عشق یا تجارت به شما اعتماد نمیکنند.
با توجه به همهی این مجازاتهای احتمالی، گاه بهتر است بدون دروغگوییِ مستقیم دیگران را گمراه کرد. به این کار صحبت دوپهلو میگویند. اگر با استفاده از جملاتی که از نظر فنی خلافواقع نیستند، عامدانه شما را به سمت نتیجهگیریهای غلط سوق دهم. دوپهلو سخن گفتهام. شاید نمونهی کلاسیک آن در تاریخ معاصر، ادعای مشهور بیل کلینتون به مجری برنامهی نیوزاور، جیم لِرر، باشد که هیچ رابطهی جنسی با مونیکا لوینسکی در کار نیست. هنگامی که جزئیات بیشتری روشن شدند، کلینتون چنین از خود دفاع کرد که آن جمله حقیقت داشته است و او از فعل حال سادهی «نیست» استفاده کرده که نشان میدهد اکنون رابطهای در کار نیست. مطمئناً در گذشته در کار بوده، اما جمله به گونهای بیان شده که اشارهای به این موضوع نداشته باشد.
صحبت دوپهلو تا حدودی امکان انکار قابلپذیرش، یا حداقل امکان انکار را فراهم میآورد. اگر مچتان در مورد صحبتی دوپهلو گرفته شود، ممکن است به اعتبارتان لطمه وارد شود، اما بیشتر مردم آن را به اندازهی دروغگویی مستقیم زننده نمیدانند. معمولاً زمانی که مچمان حین صحبت دوپهلو گرفته میشود، مجبور نیستیم مانند بیل کلینتون از ادبیات توخالی حقوقی استفاده کنیم و بگوییم: «این موضوع به معنای کلمهی "نیست" بستگی دارد.»
آنچه امکان دوپهلو سخنگفتن را فراهم میآورد، چگونگی استفادهی ما از زبان است. بیشتر اوقات، آنچه مردم به معنای واقعی کلمه میگویند، چیزی نیست که میخواهند منتقل کنند. فرض کنید نظر من را دربارهی شروع مجدد سریال توئین پیکس ساختهی دیوید لینچ، بعد از ۲۵ سال میپرسید و من میگویم: «خیلی بد نبود.» شما بهطور طبیعی چنین تعبیر خواهید کرد که خیلی هم خوب نبود، با وجود آنکه من این جمله را نگفتهام.
خرید کتاب اخبار و سایر چرندیات