جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: آنچه لاکپشت به ما آموخت
آنچه لاکپشت به ما آموخت اثر برتون فردریک پورتر است که در انتشارات ترانه چاپ و منتشر شده است. برتون در کتاب آنچه لاکپشت به ما آموخت، نگاهی کاوشگرانه و تاریخی به فلسفۀ غرب دارد و به خواننده خاطرنشان میکند که پرسشهای بزرگ زندگی که فلاسفه در ادوار مختلف تاریخی با آن درگیر بودهاند چه بوده و چه تضاد آرائی بین آنها وجود داشته است. نگاه تاریخی پورتر، به ما نشان میدهد که تفکر فیلسوفان در زمانههای گوناگون چگونه رشد و تحول یافته است. نویسنده در آنچه لاکپشت به ما آموخت، به این پرسشهای بنیادین نیز پاسخ میدهد: فلسفه در مغرب زمین چه مراحلی را طی کرده و چه دورههایی را پشت سر گذاشته است؟ اندیشههای فلاسفۀ گوناگون که امروزه نیز تأثیر قدرتمندی در جهان معاصر ما دارند تحت تأثیر چه عواملی بودهاند؟ کتاب حاضر از فلاسفۀ اولیه همچون سقراط، افلاطون و ارسطو آغاز میشود و پس از بررسی شاکلۀ فکری این فیلسوفان در آن مقطع تاریخی، به سدههای میانه و توماس آکویناس میپردازد و سپس وارد مقطع جریانساز رنسانس میشود و بر دوران پس از رنسانس نیز نگاهی میاندازد. میتوان گفت کتاب حاضر از دریچۀ نگاه فیلسوفانی که تفکر مدرن را شکل دادهاند، نگاهی سادهفهم به بنیادیترین پرسشهای زندگی میاندازد.قسمتی از کتاب آنچه لاکپشت به ما آموخت
طبق یک روایت، فلسفه ساعت ۳:۱۵ بعدازظهرِ روز ۲۸ ماه مه سال ۵۸۵ پیش از میلاد آغاز شد. چنین دقتی برای چیزی این چنین انتزاعی به نظر یاوه میرسد، اما در این تاریخ در یونان باستان، اندیشمندی به نام تالِس نظریۀ خود را دربارۀ خورشیدگرفتگی به تأیید میرساند. وی حرکات اجرام آسمانی را مشاهده کرده و نظمی را دریافته بود که به او اجازه میداد تا پیشبینی کند در چنین زمانی در نیمروز تاریکی زمین را فرا میگیرد. وی نیاز به یافتن دلیل برای رویدادها را آنسان که به وقوع میپیوندد احساس کرده بود و حقانیت این جستوجو برای نظمِ پنهان را این خورشیدگرفتگی تصدیق میساخت. از این نظر، روایت مزبور حقیقت دارد. فلسفه حقیقتاً زمانی آغاز میشود که پذیرش پایان مییابد، زمانی که میکوشیم تا زندگی را ژرفتر بفهمیم و بپرسیم چرا امور آن گونه هستند که هستند. ورای خورشیدگرفتگی، کنجکاو میشویم بدانیم که جای ما، هم به عنوان موجودات انسانی و هم به عنوان اشخاصی منفرد، در این طرح و تمدید از امور کجاست، آیا زندگی معنا یا ارزشی دارد یا خیر. آیا جهان و هر آنچه در آن است از سر تصادف به وجود آمدهاند، یا اینکه هستی ما هدفی نهانی دارد؟ کنجکاو میشویم بدانیم که آیا خدایی وجود دارد که حیات را بر اساس طرحِ کیهانی عظیمی آفریده باشد، به گونهای که هر آنچه به وقوع میپیوندد، از جمله مرگ کسانی که دوستشان میداریم، دلیلی داشته باشد. کنجکاو میشویم بدانیم که چگونه باید زندگی کنیم، چه چیزی رضایت بخش است و چه تکالیفی در قبال دیگران داریم؟ آیا حیاتی ورای مرگ در کار است که در آن پاداشی عادلانه دریافت کنیم، یا اینکه باید همین زندگانی زمینی را مغتنم بشمریم و از آن کمال استفاده را ببریم چرا که چیز دیگری در کار نیست؟ هر زمان که دربارۀ چنین پرسشهای بنیادینی نظرپردازی میکنیم و میکوشیم از رهگذر تفکر ژرف و دقیق پاسخی برای آنها بیابیم، آن گاه در فلسفهورزی درگیر آمدهایم و این یونانیان باستان بودند که نخستین بار چنین مسائلی را مطرح ساختند و به گونهای نظاممند دربارۀ آنها به تأمل پرداختند؛ آنان نخستین گام را در تفکر فلسفی برداشتند و به پرسشهایی پرداختند که امروزه نیز هنوز مورد بحث قرار میدهیم.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...