جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

جایی پشت واژه‌ها/ گفت‌وگو با شمس لنگرودی درباره‌ی ادبیات و هنر

جایی پشت واژه‌ها/ گفت‌وگو با شمس لنگرودی درباره‌ی ادبیات و هنر

کتاب «جایی پشت واژه‌ها» شامل گفت‌وگوی مهدی مظفری ساوجی با شمس لنگرودی به همت انتشارات کتاب دیدآور به چاپ رسیده است. شمس لنگرودی علاوه بر شعر، که به نوعی زمینه‌ی اصلی کار او در هنر به حساب می‌آید، از سرآمدان عرصه‌ی مباحث تئوریک و به اصطلاح دیدمانی است که در دهه‌های اخیر آثار شایان توجهی به گنجینه‌ی کتاب‌های پژوهشی زبان و ادبیات فارسی افزوده که دوره‌ی چهار جلدی تاریخ تحلیلی شعر نو از مهم‌ترین این آثار است. اثری که از زمان انتشار تا امروز بارها تجدیدچاپ شده و مرجع بسیاری از کتاب‌ها، رساله‌ها و مقالات ادبی و آکادمیک بوده است. اثر مزبور، در حقیقت، تاریخ تحلیلی و جامعه‌شناختی شعر جدید ایران است که با استناد به تقریباً تمام کتاب‌ها و نشریه‌های شعر نو، از انقلاب مشروطه (۱۲۸۴) تا انقلاب اسلامی (۱۳۵۷)، به رشته‌ی تحریر درآمده و به اصطلاح، فارغ از حُب و بغض‌های رایج نگاشته شده و درواقع حاوی وسعت دیدی کم‌نظیر است. گردباد شور جنون (تحقیقی در سبک هندی و احوال و اشعار کلیم کاشانی)، مکتب بازگشت (بررسی شعر دوره‌های افشاریه، زندیه و قاجاریه)، از جان گذشته به مقصود می‌رسد (زندگی نیمایوشیج) و... از دیگر آثار انتقادی و پژوهشی این شاعر، نویسنده و محقق برجسته است که در سال‌های اخیر بارها تجدید چاپ شده است.

آنچه بیش از همه در این دیالکتیک یا به اصطلاح، در مکالمات کتاب حاضر در نظر بوده، بیان دیدگاه‌های بدیع شمس لنگرودی در پیوند با مباحث مطروحه بوده است؛ دغدغه‌ای که از آغاز مدنظر او بوده و در تمامی مراحل کار، آن را مطمحِ‌نظر داشتند و همواره بر این نکته تأکید می‌ورزیدند که با اتکا به دیالکتیک و همگام با هرمنوتیک از بیان دیدگاه‌های تکراری و کهن یا کهنه بپرهیزید و افقی تازه به روی مخاطبان و دوستداران چنین جستارها و مباحثی بگشایند.

گاستون باشلار در بوطیقای فضا می‌نویسد: «اگر نتوانیم تخیل کنیم قادر به پیش‌بینی نیستیم.» به اعتقادِ او، این خیال‌پردازی است که به ارزشِ واقعیت می‌افزاید. باشلار بر آن است که خیال‌پردازی، نیروی شکل دادن به تصاویرِ واقعیت نیست، بلکه نیروی شکل دادن به تصاویری است که از واقعیت گذر می‌کنند؛ تصاویری که واقعیت را می‌سرایند. او می‌نویسد: «باید از زبانِ فلسفه و مابعدالطبیعه فاصله گرفت و به جای آنکه به سراغ شعر و صور خیالِ شاعران رفت به پدیدارشناسیِ خیال پرداخت.»

کار هنرمند، چنان‌که ریچاردز می‌گوید، بخشیدن سازمانی متعالی‌تر به حالات درونی انسان است و این حالات، از مفاهیمی سرشارند که آن مفاهیم، با آنکه در نظامِ علمی جایی ندارند، اما بی‌گمان در نفس واقعیت دخیل‌اند. به همین دلیل، ریچاردز سخت بر این اعتقاد پای می‌فشرد که برترین هنرها نقشی فرارونده دارند، همان‌گونه که علم دارد.

قسمتی از کتاب جایی پشت واژه‌ها:

-از دیگر رازهای این سرزمین، پناه بردن به دامن غم و شادی‌گریزی است. ما مردم، خیلی با شادی میانه‌ی خوبی نداریم و همواره دم از غم می‌زنیم. به نوعی می‌شود گفت گِل ما را با غم سرشته و ناف ما را با غم بریده‌اند. چرا شادی از ما رو برگردانده است یا در همه حال رو برمی‌گرداند؟ اگر هم رو بیاورد ریشه‌هایش آن‌قدر قرص و قایم نیست که بتوان به آن دل بست یا بدان تکیه کرد. گذر است. اما غم پایدار است و ریشه‌هایش عمیق و شادی شاید ریشه‌هایش عقیم.

*علت این مسئله، شکست‌های پی‌درپی تاریخی در عرصه‌های مختلف زندگی بوده و هست. وقتی شما یک‌بار و دوبار و ده‌بار شکست بخورید، سعی می‌کنید رفته‌رفته با آن کنار بیایید و بگویید که سرشت و سرنوشت ما با شکست گره خورده است و شکست با غم همراه است. فرهنگ و سنت از تکرار تجربه‌ها شکل می‌گیرند. شادی ما در غم‌های گذرا و ظریف است.

-منظورتان شکست‌های تاریخی است؟

*بله، تاریخ خواه‌ناخواه در زندگی خصوصی ما هم حضور دارد.

-به عبارتی این غم در ما نهادینه شده.

*در خونمان حل شده. این یک نکته است. نکته‌ی دوم این است که در تمام جهان همین‌طوری بوده. شما به زمانه‌ی حاضر نگاه نکنید که این مسئله در کشورهای غربی کمتر شده. مثلاً اگر در نقاشی‌های قرون وسطایی اروپا، به چهره‌هایی که نقاشان کشیده‌اند دقت کنید، می‌بینید که همه غمگین‌اند و اصلاً لبخندی نمی‌بینید. ما در قرون وسطا گذران می‌کنیم.

-نکته قابل توجهی است.

*بله، ببینید، سنت غمی را با خودش حمل می‌کرد و مدرنیته قرار بود آن را از بین ببرد، اما می‌بینیم که مدرنیته با خودش مسخ‌شدگی را می‌آورد که در نقاشی‌های پیکاسو و نقاشی‌های اکسپرسیونیست‌ها یا کتاب‌های کافکا دیده می‌شود. آدم‌ها شکسته و زنگار گرفته‌اند. مثل یک آینه‌ی متلاشی‌شده.

-چنان‌که در مسخ یا محاکمه و قصر شاهد آن هستیم.

*با ورود مدرنیته در غرب سعی شد مردم به وسایل و دلایل مختلف به شادی بیشتر روی بیاورند. تابلوی فرهنگی هر کشوری هنرش است؛ اما شما به فرهنگ غرب که نگاه می‌کنید می‌بینید که در واقعیت این اتفاق نیفتاد. مثلاً وقتی به بزرگ‌ترین فلاسفه‌ی غرب نگاه می‌کنید...

-مثلاً نیچه.

*بله، او هم عین خیام سخن می‌گوید. نیچه هم وقتی حرف از حکمت شادمانی می‌زند، درنهایت می‌خواهد بگوید که چون در جبین این کشتی، نور رستگاری نیست، پس شاد باشیم. یعنی او هم نمی‌گوید که شادی در ذات هستی است. مارکسیست‌ها که می‌آیند، سعی می‌کنند ببینند علت مصائب چیست که سعادتمندمان کنند. مثلاً برتولد برشت در یکی از آثارش آدمی را به تصویر می‌کشد که صبح برای خرید نان از خانه خارج می‌شود اما حکومت او را می‌گیرد و به جبهه‌ی جنگ می‌فرستد و درنهایت به یک آدم‌کش تبدیل می‌شود.

-قصه‌ی تلخی است.

جایی پشت واژه‌ها در ۳۷۰ صفحه‌ی رقعی با جلد نرم چاپ و با قیمت ۱۱۰ هزار تومان روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

خرید کتاب جایی پشت واژه‌ها

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.