عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
بیشتر بدانیم: داستایفسکی؛ از فقر تا تبدیل شدن به ستارهی ادبیات روس
«فئودور داستایفسکی» نامی که بهتنهایی سبب بالا بردن وزنهی اعتبار ادبیات روس شده است. استار گزارش میدهد: از زندگی دیگر بزرگان ادبیات روس اطلاعات زیادی در دسترس است، چهرههایی همچون چخوف و تولستوی؛ اما از زندگی شخصی داستایفسکی اطلاعات زیادی در دسترس نیست. بهتازگی یکی از محققان ادبیات روس، کوین بیرمنگام، کتابی با نام «خیر و شر» منتشر کرده است که این کتاب حاوی اطلاعات دستاول و مهمی از زندگی خصوصی این غول ادبیات روس است.
آنچه از زندگی خصوصی داستایفسکی بهطور مشخص در دسترس پژوهشگران و دوستداران ادبیات قرار دارد حکم زندانی اوست. دادگاهی در روسیه برای داستایفسکی درخواست حکم اعدام صادر کرد، این حکم بعداً شامل تخفیف شد و به تبعید به سیبری به مدت چهار سال تغییر یافت و درنهایت به خدمت در لباس سربازی ختم شد.
شاید اگر بخواهیم زندگی چهرههای ادبی روس را زیر ذرهبین ببریم؛ روانپریشی تولستوی در سراسر دوران زندگیاش از مهمترین نکات زندگی اوست و در مورد چخوف هم میتوان گفت که او در همهی زندگیاش تحتالشعاع مریضی سل و مسائل این بیماری بود که این نویسنده را با خود درگیر کرده بود. اما کوین بیرمنگام معتقد است در مورد زندگی داستایفسکی تنها یک چیز قطعی و به یقین میتوان گفت و آن این است که فئودور داستایفسکی داستانهایش را براساس واقعیات جهان پیرامون گرتهبرداری میکرد.
«جنایت و مکافات» رمان مهم داستایفسکی از جمله آثاری است که از یک جنایت واقعی الهام گرفته شده است؛ جنایتی که پیش از آنکه داستایفسکی آن را به قلم آورد، هیچگاه کسی از آن سخنی به میان نیاورده بود. این رمان براساس قتل پیرزنی نوشته شده که به دست یک فرانسوی به نام پیر فرانکویس لاسنر کشته شده است. این شخص بعدها در اعترافات خود به پلیس گفته بود که هدف از ارتکاب به قتل برایش لذت است و تاکنون ۷۷ قتل مرتکب شده درحالیکه هیچگاه پلیس نتوانست ردی از آنها بیابد.
گویی سرشت داستایفسکی این بود که هیچگاه رنگ آسایش را به خود نبیند و رنج و درد همزاد همیشگی او بود. این نویسنده که از بیماری صرع نیز رنج میبرد، بعد از رهایی از مجازات اعدام، مشکلات زیادی در زندگیاش پدیدار شد.
داستایفسکی در ۲۲ دسامبر ۱۸۴۹ حتی به پای چوبهی دار هم رفت ولی به طرز معجزهآسایی نجات یافت و تبعید به سیبری مجازاتِ جایگزین او شد. به نظر میرسد که همین رخداد سبب بیماری صرع در این نویسنده شد. آزادی از زندان و زندگی در سنپترزبورگ با تجربهی فقر شدیدی از سوی او همراه بود و برای رهایی از فقر و زنده ماندن، مجبور به نویسندگی و گذران روزگار با درآمد ناچیز نویسندگی شد.