جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
بیوگرافی: سال بلو
سال بلو در سال ۱۹۱۵ در کانادا به دنیا آمد؛ ولی تحصیلات عالی خود را در دانشگاه شیکاگو دنبال کرد. از دانشگاههای شیکاگو و ویسکانسین در زمینههای علوم انسانی و مردم شناسی فارغالتحصیل شد و سپس به تدریس در دانشگاههای پرینستون، نیویورک و مینسوتا روی آورد. ضمن مسافرتهای متعدد به نقاط مختلف اروپا و انجام تحقیقات متنوع، به نگارش مقالات و داستانهای کوتاه سرگرم و با بسیاری از نشریات و مجلات سرشناس جهان همکاری کرد. شهرت سال بلو عمدتاً به خاطر نگارش داستانهایی است که هدفِ ارائه سرگذشت یا تشریح یک سری وقایع را دنبال نمیکند، بلکه در همۀ آنها کوشیده تا انسانها و جوامع بشری را از پشت ذرهبین نکتهسنجی مورد بررسی قرار دهد. دیدگاهی که سال بلو در نوشتههایش دنبال میکند، دیدگاهی بکر است و کوشش او عمدتاً صرف بازنمایی نگرانیها، قیدوبندهای بیپایه و اساس، اضطرابها، دشواریها و بهطور خلاصه همه گرفتاریهایی میشود که انسان متمدن برای به بند کشیدن خودش تنیده است. سال بلو در توصیف شخصیتهای داستانی خود، گرفتاریهای انسانها را در پوششی از طنز قرار میدهد، بدانگونه که گهگاه تبسمی آمیخته به تلخی بر چهره خواننده مینشیند. در سال ۱۹۶۵، جایزۀ بینالمللی ناشران به سال بلو اعطا گردید و دیری نگذشت که جایزۀ نوبل ادبیات را نیز در سال ۱۹۷۶، از آن خود کرد. دم را دریاب، عموزادگان، رولشتاین، مرد معلق، و این حقیقت و هدیه هامبالت از جمله آثار سال بلو است.قسمتی از کتاب هدیه هامبالت نوشته سال بلو:
به هیچ روی اعتقاد ندارم که تولد من نخستین دلیل بر هستی من بوده است. هامبالت هم چنین نبود. هیچکس دیگری هم چنین نبوده. اگر در سایر زمینهها چنین مفهومی مورد قبول نباشد، دستکم در چهارچوب علم زیباشناسی، نمیتوانم تصویری را که اکثر آدمیان از مرگ کشیدهاند بپذیرم، تصویری که در بخش عظیمی از زندگی خود بدان اندیشه کردهام. بنابراین، در چهارچوب علم زیباشناسی الزاما باید تأیید نمایم که یک واقعیت بدیهی همانند روح انسان هرگز نمیتواند برای همیشه محو و نابود گردد. خیر، مردهها در اطراف ما هستند، آنها در پس انکارهای متافیزیکی ما محبوس میباشند. به هنگام شب به محض آنکه نیمی از ما به خواب میرویم، مردههای ما به ما نزدیک میشوند. ایدههای ما بایستی برای آنها در حکم تغذیه تلقی گردد. ما نزاع آنها را تشکیل میدهیم، اما زمینهای بیحاصلی هستیم و حاصلی جز گرسنگی برای آنها به وجود نمیآوریم. بهتر است واقعیتگرا باشیم، مردهها ما را تحت نظر دارند، روی خاک مراقب ما هستند، خاکی که مکتب آزادی ما تلقی میشود. در قلمرو بعدی، آنجا که همه چیزها بهوضوح کاملتری عیان هستند، روشنایی آزادی را در خود محو میسازد. آزادی ما در روی کره خاکی به خاطر وجود تیرگیها، خطاها، محدودیتهای دلانگیز و عمدتاً به خاطر زیبایی ناشی از نابینایی و اهریمنی است. این موارد همواره با برکت آزادی همراهاند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...