جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
عامه پسند بوکوفسکی/ جذاب، جسور، خواندنی، بامزه
رمان عامه پسند از بهترین آثار چارلز بوکوفسکی با یک ترجمه جدید به همت نشر چلچله به چاپ رسیده است.
نوشتههای هاینریش چارلز بوکوفسکی به شدت تحت تاثیر تاثیر فضای لس آنجلس، شهری که در آن زندگی میکرد قرار داشت. از او اغلب به عنوان نویسندهای تاثیرگذار در ادبیات معاصر نام برده میشود و سبک او بارها مورد تقلید قرار گرفته است. بوکوفسکی هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، ۶ رمان و در مجموع بیش از پنجاه کتاب نوشته و به چاپ رسانده است. عامه پسند ماجرایی پلیسی دارد و میتوان آن را در ردهی ادبیات پلیسی قرار داد. با این وجود با سایر رمانهای پلیسی تفاوت دارد، در آن جنایتی اتفاق نمیافتد و برخلاف سایر رمانهای پلیسی، شخصیت کارآگاه در این رمان انسانی زیرک و توانا نیست، بلکه پیرمردی کم توان است و فقط به کمک شانس و دیگران موفق میشود وظیفهی خود را انجام دهد. شخصیت معروف آثار بوکوفسکی-چیناسکی-در این رمان تنها در یک صحنه کوتاه به داستان میآید... نیکی بلان کارآگاه دست و پا چلفتی این رمان از آنجا که مهلت اجاره دفترش تمام شده، باید هرطور شده پول جور کند و بنابراین مجبور است هر پروندهای به پستش خورد قبول کند. اما روایت از آنجا عجیب و غریب میشود که زنی افسونگر به نام بانوی مرگ به دفتر نیکی میآید و از او میخواهد سلین را برایش پیدا کند. اما سلین، نویسندهی بزرگ فرانسوی که سالها پیش مرده، پس قضیه چیست؟ اما بانوی مرگ اصرار دارد که نیکی بلان سلین را برایش پیدا کند. کارآگاه رمان عامهپسند معتقد است دنیا جفنگ است! او خود را معادل شلغم میداند و اعتقاد دارد آدمهای این دنیا غمگین و افسردهاند! اما طنز بوکوفسکی در این کتاب در نوک قله است و متن کتاب پر از سرخوشی.در قسمتی از رمان عامه پسند میخوانیم:
صبح روز بعد بعد به کتابفروشی رد سر زدم. تصمیم داشتم سراغ پروندهی سلین را بگیرم. میدان اسب دوانی تعطیل بود و آسمان هم شدیدا ابری. بهترین کار همین بود که در مورد این موضوع تحقیق کنم. رد مشغول بالا بردن قیمت کتابهای نایاب بود و برچسب جدید قیمت به آنها میزد. پرسید: -از بار موسو چه خبر؟ -نمیدونم رد، من دائم دارم میخورم، نگام کن. کتم را پوشیدم، شکمم به قدری گنده شده بود که دکمههای پیرهنم بر اثر فشار یکی یکی کنده میشدند. رد گفت: -بهتره بدی چربیهای شکمت رو در بیارن. این طوری داری چاق میشی به زودی سکته رو میزنی! کاری نداره، یه لوله تو شکمت میکنن و تموم چربیها رو میمکن. میتونی بذاریشون توی یک ظرف و تماشاشون کنی تا همیشه یادت باشه دیگه نباید پرخوردی بکنی، مخصوصا پیراشکی مربایی نخوری. -راجه بهش فکر میکنم. سپس پرسیدم: -گریپ فروت میخوای؟ -گریپ فروت؟اون که چاق نمیکنه. -میدونم، ولی امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم روی یکیشون لیز خوردم و افتادم. خیلی خطرناکن. -مگه کجا میخوابی؟توی یخچال؟ آهی کشیدم و ادامه دادم: -ولش کن، تازگیها این یارو که شبیه سلینه رو ندیدی؟ -آها، اون... -تازگیها اینجا اومده؟ -نه نیومده، از وقتی که تو این جا بودی دیگه نیومده. چطور؟ کارش داری؟ -یجورایی. یکهو در باز شد و سلین آمد تو. عجب اتفاقی. از کنار ما رد شد و رفت تا ته راهرو و از ردیف کتابها یکی را بیرون کشید. رفتم و بهش نزدیک شدم. خیلی نزدیک، دیدم نسخهی امضا شدهی گور به گور را برداشته بود. همین موقع متوجه حضور من در کنار خودش شد. بعدش گفت: قدیما زندگی شخصی نویسندهها رو که میخوندی از نوشتههاشون جالبتر بود، ولی حالا، نه زندگیشون جالبه و نه نوشتههاشون... عامه پسند را محمدصادق سبطالشیخ ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۲۱ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۴۰ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است. واحد خبرگزاری موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات
در حال بارگزاری دیدگاه ها...