جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
رفتن به سرزمین تبعیدیهای جویس/ خواندنی، تکان دهنده
نمایشنامه تبعیدیها اثر جیمز جویس به همت نشر مانیا هنر به چاپ رسیده است. نمایشنامهی تبعیدیها نخستین بار در مه ۱۹۱۸ منتشر شد، نمایشنامهای که در زمان انتشارش چندان مورد توجه قرار نگرفت: عدهای آن را تنها تقلیدی از آثار ایبسن میدانستند و عدهای با مقایسهی این نمایشنامه با دو رمان جویس یعنی اولیس و پرترهای از مرد هنرمند در جوانی، آن را اثری نه چندان جویسی قلمداد میکردند و عدهای نیز آن را زننده یافتند. ویلیام باتلر ییتس از قبول این نمایشنامه برای اجرا در تئاتر اَبی امتناع کرد و متن برای دیدار صحنه چهل و دو سال انتظار کشید: تنها پس از اجرای هارولد پینتر از این نمایشنامه به سال ۱۹۷۰ در لندن بود که توجه بیشتری به آن جلب شد. تبعیدیها نیز همچون دیگر آثار جیمز جویس خصلتی اتوبیوگرافیک دارد و همچنین در پیوندی قوی با دیگر آثار جویس است: ریچارد روآن در نمایشنامهی تبعیدیها همچون گابریل در داستان مردگان، درگیر عشق همسرش به مردی دیگر است، همچنان که همچون استیون در اولیس مادرش را در بستر مرگ رها کرده است. جیمز جویس خودش این نمایشنامه را موش و گربه بازیای سه پردهای میخواند: نمایشنامهای که علیرغم ظاهر سادهاش سرشار از اشاراتی به استقلال ایرلند و مبارزهاش با استیلای انگلستان، کاتولیسم، ملی گرایی و مسالهی زبان است. در توصیف این نمایشنامهی جویس پیش از هر چیز میتوان دو صفت به کار برد: تبعیدیها نمایشنامهای است خواندنی و تکان دهنده.در بخشی از نمایشنامهی تبعیدیها میخوانیم:
برتا: چه چیز دیگهای میتونه بین شما باشه جز عشق؟ ریچارد: (خونسرد) داری سعی میکنی یه فکر رو بکنی تو کلهی من، اما بذار بهت هشدار بدم، من فکرام رو از دیگران نمیگیرم. برتا: (برافروخته) خودشه، همینه! و به خاطر همینه که اجازه میدی رابرت همین طور پیش بره. البته که همینه! تاثیری روت نمیذاره. تو عاشق اون دختری. ریچارد: عشق! (دستهایش را با کشیدن آهی پرتاب میکند و از او دور میشود) نمیتونم باهات بحث کنم. برتا: نمیتونی، چون حق ما منه. بقیه چی میگن؟ ریچارد: (برمیگردد سمت او) فکر میکنی من اهمیتی میدم؟ برتا: اما من میدم. رابرت چی میگفت اگه میدونست ؟ تویی که این همه از احساسات والات نسبت به من حرف میزنی، به همین شیوه خودت رو به یه زن دیگه هم ابراز میکنی. اگه رابرت یا هر مرد دیگهای این کار رو میکرد، میتونستم درک کنم، چون اونا همه آدمهای متظاهر دروغ گوییان. اما تو، دیک! چرا به رابرت نمیگی؟ ریچارد: اگه دوست داری میتونی خودت بگی. برتا: میگم. مطمئن باش که میگم. ریچارد (به سردی): اون وقت برات توضیح میده. برتا: اون این طوری نیست که یه چیز بگه و یه کار دیگه بکنه. به شیوهی خودش آدم صادقیه. ریچارد (یکی از رزها را در میآورد و پرت میکند زیر پای برتا): آره صادقه. روح افتخار! برتا: میتونی هر چقدر دوست داری مسخرهش کنی. بیشتر از چیزی که تو فکر میکنی از این ماجرا سر در میارم و رابرت هم میفهمه. سالها نوشتن نامههای طولانی برای اون دختره و نامههای اون به تو. سالها. اما خب، من از وقتی که برگشتیم همه چی دستگیرم شد. تبعیدیها را فرید قدمی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۹۹ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۲۴ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...