یادداشت های زیرزمین و شب های روشن
(داستان های روسی،قرن19م)
موجود
ناشر | مجید،به سخن |
---|---|
مولف | فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی |
مترجم | پرویز شهدی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 256 |
شابک | 9782000723103 |
تاریخ ورود | 1398/01/28 |
نوبت چاپ | 4 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 226 |
کد کالا | 76714 |
قیمت پشت جلد | 1,150,000﷼ |
قیمت برای شما
1,150,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
مترجم فرانسوی بهویژه این دو داستان را با هم آورده و آنها را به دو شیار عمیق و ناهموار در جادهی زندگی داستایفسکی تشبیه کرده است، دو شیاری که در عین متضادبودن، نقششان یکی است و هر دو به یکجا ختم میشوند. نویسنده در «شبهای روشن» امید را در دل خواننده میپروراند، آنهم با شخصیتی منزوی و تنها که هیچ دوستیای با کسی ندارد. اما این امید به مویی بند است و خواننده در حالت تعلیق زمانی که گمان میکند گل امید میرود که شکوفا شود، رشته پاره میشود و جز یاس و نومیدی چیزی برایش باقی نمیماند.
مانند خیلی از داستانهای داستایفسکی، شبهای روشن داستان یک راوی اولشخص بینامونشان است که در شهر زندگی میکند و از تنهایی و اینکه توانایی متوقفکردن افکار خود را ندارد، رنج میبرد. این شخصیت نمونهی اولیهی یک خیالباف دائمیست. او در ذهن خود زندگی میکند، درحالی که خیال میکند پیرمردی که همیشه از کنارش رد میشود اما هرگز حرف نمیزند یا خانهها، دوستان او هستند.
در «یادداشتهای زیرزمین» که بسیاری از داستایفسکیشناسان آنرا کلید درک همهی آثارش میدانند، نویسنده یعنی راوی، دیگر جوان نیست، چهلساله است، آنقدر بلاها سرش آمده که آدم تعجب میکند چگونه دوام آورده و زنده مانده است…
داستایفسکی کتاب «شبهای روشن» را در سال ۱۸۴۷ نوشت، یعنی در بیستوششسالگی، زمانی که هر جوانی بنا به مقتضیات سنیاش در عالم رویاها و خیالپردازیها بهسر میبرد و کتاب «یادداشتهای زیرزمین» را در سال ۱۸۶۴نوشت، یعنی در سن پختگی و پساز سردوگرم چشیدنهای بسیار، بهویژه بعد از آن همه بلایی که سرش آمد: بیماری، تهیدستی، زندان، تبعید و خیلی دردسرها و مشکلهای دیگر.
از این آثار داستایفسکی اقتباسهای سینمایی نیز شده است.
مانند خیلی از داستانهای داستایفسکی، شبهای روشن داستان یک راوی اولشخص بینامونشان است که در شهر زندگی میکند و از تنهایی و اینکه توانایی متوقفکردن افکار خود را ندارد، رنج میبرد. این شخصیت نمونهی اولیهی یک خیالباف دائمیست. او در ذهن خود زندگی میکند، درحالی که خیال میکند پیرمردی که همیشه از کنارش رد میشود اما هرگز حرف نمیزند یا خانهها، دوستان او هستند.
در «یادداشتهای زیرزمین» که بسیاری از داستایفسکیشناسان آنرا کلید درک همهی آثارش میدانند، نویسنده یعنی راوی، دیگر جوان نیست، چهلساله است، آنقدر بلاها سرش آمده که آدم تعجب میکند چگونه دوام آورده و زنده مانده است…
داستایفسکی کتاب «شبهای روشن» را در سال ۱۸۴۷ نوشت، یعنی در بیستوششسالگی، زمانی که هر جوانی بنا به مقتضیات سنیاش در عالم رویاها و خیالپردازیها بهسر میبرد و کتاب «یادداشتهای زیرزمین» را در سال ۱۸۶۴نوشت، یعنی در سن پختگی و پساز سردوگرم چشیدنهای بسیار، بهویژه بعد از آن همه بلایی که سرش آمد: بیماری، تهیدستی، زندان، تبعید و خیلی دردسرها و مشکلهای دیگر.
از این آثار داستایفسکی اقتباسهای سینمایی نیز شده است.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر