کوری
(داستانهای پرتغالی،قرن 20م،برنده جایزه نوبل 1998)
موجود
ناشر | مجید،به سخن |
---|---|
مولف | ژوزه ساراماگو |
مترجم | زهره روشنفکر |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 392 |
شابک | 9782000682608 |
تاریخ ورود | 1397/07/08 |
نوبت چاپ | 8 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 432 |
کد کالا | 68808 |
قیمت پشت جلد | 1,350,000﷼ |
قیمت برای شما
1,350,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
انتقاد ژوزه ساراماگو در رمان کوری از نشناختن آدمها نسبت به وجود خود و قدرت تعقل و تواناییهای درونی خودشان است. کوریای که در این رمان شیوع پیدا میکند و در مدت کمی گریبانگیر تمام اقشار جامعه میشود برخلاف بیماری کوری، یک مرض نامتعارف است.
کورهای این رمان بهجای آنکه در یک تاریکی مطلق غرق شوند، در یک سفیدی بیپایان و بسیار نورانی غرق شدهاند. ساراماگو در این رمان مسائل اجتماعی زیادی را به باد انتقاد میگیرد. بیتحرکی و خمودگی آدمها، اطاعتهای کورکورانه، رکود در برابر فشارهای اجتماعی و سیاسی، سکوت در برابر زورگویی افراد زورمدار و…. جنبههای انتقادی است که در این رمان بهخوبی مشخص و بارز است.
ژوزه ساراماگو در رمان «کوری» به انتقاد از کوری سیاسی و اجتماعی مردم میپردازد.
داستان از ترافیکِ یک چهارراه آغاز میشود. رانندهی اتومبیلی بهناگاه دچار کوری میگردد. به فاصلهی اندکی، افراد دیگری که همگی از بیماران یک چشمپزشکاند، دچار کوری میشوند. پزشک با معاینهی چشم آنها درمییابد که چشم این افراد کاملا سالم است، اما آنها هیچچیز نمیبینند. جالب آن است که برخلاف بیماری کوری، که همهچیز سیاه است، تمامی این افراد دچار دیدی سفید میشوند. پزشک میفهمد که این نوع کوری است که به چشم ارتباطی پیدا نمیکند.
از طرف دولت، تمامی افراد نابینا جمعآوری و در یک آسایشگاه اسکان داده میشوند. پزشک نیز خود دچار این بیماری میشود. پلیس برای جلوگیری از شیوع بیماری، پزشک را نیز روانهی آسایشگاه میکند. همسر پزشک نیز بهدروغ اذعان به کوری مینماید تا بتواند در کنار شوهرش باشد. آنها به آسایشگاه یادشده برده میشوند. و در این آسایشگاه است که انسانها رفتاری بسیار دور از تمدن و فرهنگ از خود بروز میدهند...
این کتاب در سال ۱۹۹۸ برندهی جایزهی نوبل شده است.
کورهای این رمان بهجای آنکه در یک تاریکی مطلق غرق شوند، در یک سفیدی بیپایان و بسیار نورانی غرق شدهاند. ساراماگو در این رمان مسائل اجتماعی زیادی را به باد انتقاد میگیرد. بیتحرکی و خمودگی آدمها، اطاعتهای کورکورانه، رکود در برابر فشارهای اجتماعی و سیاسی، سکوت در برابر زورگویی افراد زورمدار و…. جنبههای انتقادی است که در این رمان بهخوبی مشخص و بارز است.
ژوزه ساراماگو در رمان «کوری» به انتقاد از کوری سیاسی و اجتماعی مردم میپردازد.
داستان از ترافیکِ یک چهارراه آغاز میشود. رانندهی اتومبیلی بهناگاه دچار کوری میگردد. به فاصلهی اندکی، افراد دیگری که همگی از بیماران یک چشمپزشکاند، دچار کوری میشوند. پزشک با معاینهی چشم آنها درمییابد که چشم این افراد کاملا سالم است، اما آنها هیچچیز نمیبینند. جالب آن است که برخلاف بیماری کوری، که همهچیز سیاه است، تمامی این افراد دچار دیدی سفید میشوند. پزشک میفهمد که این نوع کوری است که به چشم ارتباطی پیدا نمیکند.
از طرف دولت، تمامی افراد نابینا جمعآوری و در یک آسایشگاه اسکان داده میشوند. پزشک نیز خود دچار این بیماری میشود. پلیس برای جلوگیری از شیوع بیماری، پزشک را نیز روانهی آسایشگاه میکند. همسر پزشک نیز بهدروغ اذعان به کوری مینماید تا بتواند در کنار شوهرش باشد. آنها به آسایشگاه یادشده برده میشوند. و در این آسایشگاه است که انسانها رفتاری بسیار دور از تمدن و فرهنگ از خود بروز میدهند...
این کتاب در سال ۱۹۹۸ برندهی جایزهی نوبل شده است.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر