کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
(داستان های برزیلی،قرن 20م)
موجود
ناشر | مجید |
---|---|
مولف | پائولو کوئلیو |
مترجم | بهناز سلطانیه |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 168 |
شابک | 9789644531590 |
تاریخ ورود | 1400/06/31 |
نوبت چاپ | 3 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 157 |
کد کالا | 107050 |
قیمت پشت جلد | 490,000﷼ |
قیمت برای شما
490,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم اثری است از پائولو کوئلیو به ترجمه ی بهناز سلطانیه و چاپ انتشارات مجید.
داستانی خواندنی و تامل برانگیز پیرامون عشق.
پیلار و دوست همراهش که به تردید و دودلی میان زندگی و مرگ، خیر و شر و عشق زمینی و عشق الهی دچار شدهاند، راهها و وادیهای مختلفی را برای به پایان رساندن این تردیدها و دستیابی به عشق حقیقی میپیمایند.
این کتاب روایت عشقی است که بیش از یک هفته طول نمیکشد اما اندوه و دلتنگیای عمیق را بر دل عاشق مینشاند و تحولی عمیق در زندگی اش ایجاد میکند.
عاشقانه ای که به خاطر تردید میان عشق زمینی و عشق الهی، به چالش کشیده میشود و عاشق را بر سر دوراهی میان مرگ و زندگی و خیر و شر قرار میدهد؛ اما نهایتا به واسطهی نیروی معجزهگر عشق حقیقی و وجود زیبای خداوند، از فروپاشی در امان میماند.
داستان این کتاب به یک هفته از زندگی دختر جوانی به نام پیلار اشاره میکند و میگوید در دورههای کوتاهی ممکن است دگرگونیهای عمیقی در زندگی انسان رخ دهد که اصلاً انتظارش را ندارد. کوئلیو در این کتاب ادعا میکند که عشق میتواند ما را به دوزخ یا بهشت ببرد، اما ما را همیشه به جایی که باید میرساند. عشق میان دو شخصیت اصلی داستان، زندگی آنها را به راهی مبدل میکند که به خدا میرسد. عشق مریم مقدس نیز در سراسر داستان، آنها را در بر میگیرد و نمیگذارد احساس وانهادگی کنند.
این داستان خواندنی و تاملبرانگیز، مخاطب خود را به دیدن معجزات و شادیهای بیپایان زندگی و درک حضور زیبای خداوند در لحظهلحظهی آن فرا میخواند و از اهمیت تسلیم و رضا در عشق سخن میگوید.
داستانی خواندنی و تامل برانگیز پیرامون عشق.
پیلار و دوست همراهش که به تردید و دودلی میان زندگی و مرگ، خیر و شر و عشق زمینی و عشق الهی دچار شدهاند، راهها و وادیهای مختلفی را برای به پایان رساندن این تردیدها و دستیابی به عشق حقیقی میپیمایند.
این کتاب روایت عشقی است که بیش از یک هفته طول نمیکشد اما اندوه و دلتنگیای عمیق را بر دل عاشق مینشاند و تحولی عمیق در زندگی اش ایجاد میکند.
عاشقانه ای که به خاطر تردید میان عشق زمینی و عشق الهی، به چالش کشیده میشود و عاشق را بر سر دوراهی میان مرگ و زندگی و خیر و شر قرار میدهد؛ اما نهایتا به واسطهی نیروی معجزهگر عشق حقیقی و وجود زیبای خداوند، از فروپاشی در امان میماند.
داستان این کتاب به یک هفته از زندگی دختر جوانی به نام پیلار اشاره میکند و میگوید در دورههای کوتاهی ممکن است دگرگونیهای عمیقی در زندگی انسان رخ دهد که اصلاً انتظارش را ندارد. کوئلیو در این کتاب ادعا میکند که عشق میتواند ما را به دوزخ یا بهشت ببرد، اما ما را همیشه به جایی که باید میرساند. عشق میان دو شخصیت اصلی داستان، زندگی آنها را به راهی مبدل میکند که به خدا میرسد. عشق مریم مقدس نیز در سراسر داستان، آنها را در بر میگیرد و نمیگذارد احساس وانهادگی کنند.
این داستان خواندنی و تاملبرانگیز، مخاطب خود را به دیدن معجزات و شادیهای بیپایان زندگی و درک حضور زیبای خداوند در لحظهلحظهی آن فرا میخواند و از اهمیت تسلیم و رضا در عشق سخن میگوید.
بخشی از کتاب
- گفته بودی یه اتفاق توی این روستا باعث شد مسیر زندگیت عوض بشه.
- فکر کنم اینطور باشه، اما هنوز مطمئن نیستم. برای همین هم دلم میخواست تورو به اینجا بیارم.
- یه آزمایشه یا یه تجربه؟
- نه، میشه گفت یه نمایش از باور و تسلیمه که خودش بهم کمک میکنه تا بهترین تصمیم رو بگیرم.
- کی کمکت میکنه؟
- باکرهی مقدس.
باکره! باید متوجه میشدم. شگفتزده شدم از اینکه میدیدم با گذشت سالها، سفرهای دور و دراز، کشف مجهولات و باز شدن افقهای جدید، هنوز به اعتقادات مذهبی دوران کودکیاش پایبند است. لااقل در این خصوص من و دوستانم با گذشت زمان تغییرات زیادی کرده بودیم. دیگر زیر بار سنگین گناه و خطاهایمان زندگی نمیکردیم.
- جالبه بعد از این همه ماجراجویی، هنوز ایمان و اعتقاداتت رو حفظ کردی.
- نه حفظ نکردم. یه زمانی همه چیز رو از دست دادم و دوباره به دستشون آوردم.
- اعتقاد به باکره؟ چیزای غیرممکن و خیالی؟ مگه زندگی طبیعی خودت رو نداشتی؟
- بله، یه زندگی با روال کاملا طبیعی. من افراد زیادی از جنس مخالف رو دوست داشتم.
شعلههای حسادت تمام وجودم را فراگرفتند و از این عکسالعمل غیرمنتظره در وجودم شگفتزده شدم، اما جدال درونیام انگار فروکش کرد و مجالی به آن احساس نداد.
- اما خب چرا اون باکرهس؟ چرا مریم مقدس رو یه زن معمولی مثل زنهای دیگه به ما نشون نمیدن؟ خیلی دلم میخواد بهم یه جواب قانعکننده بدی، آخه هروقت موضوع بحث به مسائل جدی کشیده میشه، موضوع صحبت رو عوض میکنی.
- مریم یه زن معمولی بود؛ این چیزیه که توی کتاب مقدس اومده. عیسی دو برادر دیگه هم داشته. باروری و باکرگی مریم در واقع موهبتی الهی و لطفیه که پروردگار به اون عطا کرده. اون مظهر احساسات و عواطف پاک مادرانهست و جلوهای از صفات معبود. اون خودش یه الههست.
نحوهی بیانش سنگین بود و من به درستی متوجه منظورش نمیشدم.
- فکر کنم اینطور باشه، اما هنوز مطمئن نیستم. برای همین هم دلم میخواست تورو به اینجا بیارم.
- یه آزمایشه یا یه تجربه؟
- نه، میشه گفت یه نمایش از باور و تسلیمه که خودش بهم کمک میکنه تا بهترین تصمیم رو بگیرم.
- کی کمکت میکنه؟
- باکرهی مقدس.
باکره! باید متوجه میشدم. شگفتزده شدم از اینکه میدیدم با گذشت سالها، سفرهای دور و دراز، کشف مجهولات و باز شدن افقهای جدید، هنوز به اعتقادات مذهبی دوران کودکیاش پایبند است. لااقل در این خصوص من و دوستانم با گذشت زمان تغییرات زیادی کرده بودیم. دیگر زیر بار سنگین گناه و خطاهایمان زندگی نمیکردیم.
- جالبه بعد از این همه ماجراجویی، هنوز ایمان و اعتقاداتت رو حفظ کردی.
- نه حفظ نکردم. یه زمانی همه چیز رو از دست دادم و دوباره به دستشون آوردم.
- اعتقاد به باکره؟ چیزای غیرممکن و خیالی؟ مگه زندگی طبیعی خودت رو نداشتی؟
- بله، یه زندگی با روال کاملا طبیعی. من افراد زیادی از جنس مخالف رو دوست داشتم.
شعلههای حسادت تمام وجودم را فراگرفتند و از این عکسالعمل غیرمنتظره در وجودم شگفتزده شدم، اما جدال درونیام انگار فروکش کرد و مجالی به آن احساس نداد.
- اما خب چرا اون باکرهس؟ چرا مریم مقدس رو یه زن معمولی مثل زنهای دیگه به ما نشون نمیدن؟ خیلی دلم میخواد بهم یه جواب قانعکننده بدی، آخه هروقت موضوع بحث به مسائل جدی کشیده میشه، موضوع صحبت رو عوض میکنی.
- مریم یه زن معمولی بود؛ این چیزیه که توی کتاب مقدس اومده. عیسی دو برادر دیگه هم داشته. باروری و باکرگی مریم در واقع موهبتی الهی و لطفیه که پروردگار به اون عطا کرده. اون مظهر احساسات و عواطف پاک مادرانهست و جلوهای از صفات معبود. اون خودش یه الههست.
نحوهی بیانش سنگین بود و من به درستی متوجه منظورش نمیشدم.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر