پنهان در آینه:گفت و گو با ضیاء موحد (زبان و ادبیات67)
(مصاحبه ها،شعر و داستانهای فارسی،قرن 14،تاریخ و نقد،فلسفه)درباره کتاب
ضیاء موحد یکی از نخبهترین شاعران و نظریهپردازان و تحلیلگران ادبیات در نیمقرن اخیر بوده است که همواره از یکسو در شعر و نظریهی ادبی و از سوی دیگر در منطق و فلسفه حضوری تاثیرگذار و انکارناپذیر داشته است.
دیدگاههای او چه دربارهی شاعران بزرگ گذشته مثل سعدی و حافظ و چه دربارهی شاعران معاصر مثل شاملو و سایه، افقهای تازهای را پیش چشم اهالی ادبیات گشوده است.
ضیاء موحد در گفتوگو با مهدی مظفری ساوجی در پنهان در آینه زندگی خود را میان منطق و فلسفه و شعر و ادبیات روایت کرده و بهتفصیل دیدگاههای خود را دربارهی شاعران امروز و بسیاری از شخصیتهای معاصر شرح داده است، از مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو تا صادق هدایت و جلال آلاحمد و هوشنگ گلشیری.
دیدگاههای او چه دربارهی شاعران بزرگ گذشته مثل سعدی و حافظ و چه دربارهی شاعران معاصر مثل شاملو و سایه، افقهای تازهای را پیش چشم اهالی ادبیات گشوده است.
ضیاء موحد در گفتوگو با مهدی مظفری ساوجی در پنهان در آینه زندگی خود را میان منطق و فلسفه و شعر و ادبیات روایت کرده و بهتفصیل دیدگاههای خود را دربارهی شاعران امروز و بسیاری از شخصیتهای معاصر شرح داده است، از مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو تا صادق هدایت و جلال آلاحمد و هوشنگ گلشیری.
بخشی از کتاب
باید از میزان آگاهی و تسلّطی که شاملو به زبان فارسی داشت و در نیما دیده نمیشود یاد کرد. شاید هم نیما اصلا نمیخواسته چنین چیزی را نشان دهد. چون کسی که افسانه را در سن بیستوهفتسالگی سروده، حتما تا حدّی به زبان و ادبیات فارسی تسلّط داشته است.
اما یکی از ایرادهایی که شاملو به نیما وارد میدانست این بود که چهطور میشود یک شاعر، منظومۀ بلندی را در یک وزن بسراید؟ میگفت یک منظومۀ بلند باید در چند وزن سروده شود. یعنی وزن به تناسب موضوع و محتوا عوض شود. البته شاملو خودش هم هیچگاه شعر بلندی نگفته که ما ببینیم اگر میگفت چه از کار درمیآمد. بنابراین، ضمن واردبودنِ چنین اعتراضی، نمونهای هم از آنچه مدّنظرش بوده (دستکم در آثار خودش) سراغ نداریم، تا ببینیم آیا اصلا حاصلی را برای شعر ما بههمراه دارد، یا نه؟
از طرف دیگر شعر سپید گفتن هم چیزی نبود که نیما بپسندد. و حتّی در یکی از نامههایش به شاملو، یادآور شده که نباید جلوتر از مردم حرکت کرد. و این حرف از نیما خیلی تعجّبآور است.
اما یکی از ایرادهایی که شاملو به نیما وارد میدانست این بود که چهطور میشود یک شاعر، منظومۀ بلندی را در یک وزن بسراید؟ میگفت یک منظومۀ بلند باید در چند وزن سروده شود. یعنی وزن به تناسب موضوع و محتوا عوض شود. البته شاملو خودش هم هیچگاه شعر بلندی نگفته که ما ببینیم اگر میگفت چه از کار درمیآمد. بنابراین، ضمن واردبودنِ چنین اعتراضی، نمونهای هم از آنچه مدّنظرش بوده (دستکم در آثار خودش) سراغ نداریم، تا ببینیم آیا اصلا حاصلی را برای شعر ما بههمراه دارد، یا نه؟
از طرف دیگر شعر سپید گفتن هم چیزی نبود که نیما بپسندد. و حتّی در یکی از نامههایش به شاملو، یادآور شده که نباید جلوتر از مردم حرکت کرد. و این حرف از نیما خیلی تعجّبآور است.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر