پانزده سگ
(داستانهای کانادایی،قرن 21م)
موجود
ناشر | مجید،به سخن |
---|---|
مولف | آندره الکسیس |
مترجم | بهناز سلطانیه |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 208 |
شابک | 9789644531255 |
تاریخ ورود | 1397/04/24 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1397 |
وزن (گرم) | 244 |
کد کالا | 66175 |
قیمت پشت جلد | 800,000﷼ |
قیمت برای شما
800,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
تصور کنید که تمام زندگیتان صحنهی قمار خدایان باشد؛ آنگاه چگونه زندگی خواهید کرد؟ کتاب پانزده سگ نوشتهی آندره الکسیس، رمانیست تمثیلی که با طنزی درخشان به بحث در باب ماهیت بشری میپردازد. این اثر توانست جایزهی معتبر گیلر را برای نویسندهی خود به ارمغان بیاورد.
آپولو (خدای روشنایی و هنر) به همراه هرمس (خدای سفر و پیامرسان المپ) در میخانهای واقع در شهر تورنتو نشستهاند و همزمان با نوشیدن، دربارهی انسانها و دیگر موجودات صحبت میکنند. بحث به درازا میکشد. سرانجام این سوال به میان میآید که تفاوت حقیقی انسان با مخلوقات دیگر در چیست؟ جواب ظاهرا واضح است. انسانها حرف میزنند و فکر میکنند. اما آیا این مورد تنها تمایز آنها با دیگر موجودات است...؟ اینجاست که اختلاف نظر میان دو خدای اسطورهای بالا میگیرد!
هرمس معتقد است که اگر حیوانات دیگر هم مثل انسان از هوش و قوهی تکلم برخوردار بودند، عینا مانند آدمها میشدند. یعنی همان عواطفی را تجربه میکردند که ما انسانها تجربه میکنیم. اما آپولو میگوید که اگر آگاهی و زبانِ انسان در اختیار حیوانات باشد، آنها وضعی به مراتب بدتر از آدمیزاد پیدا میکنند. او تا آن اندازه از درستی ادعای خود مطمئن است که حاضر است بر سر یک سال بندگی با هرمس شرط ببندد. هرمسِ لذتطلب نیز با فراغت این شرط را میپذیرد.
اینگونه است که پانزده سگِ (Fifteen Dogs) بینوایِ یک کلینیک دامپزشکی بازیچهی دست خدایان میشوند. آنان قرار است از هوش و زبان انسانی بهرهمند شوند تا آپولو و هرمس صحت نظرات خود را به اثبات برسانند. سوال اینجاست: مانند انسان شدن برای سگها، نعمت است یا مصیبیت؟
کتاب پانزده سگ رمانی جسورانه و سرشار از خلاقیت است که در قالب داستانی خیالی و با زبانی طنز و گیرا، دربارهی فضیلتها و رذیلتهای انسانی بحث میکند. رمان حاضر از این منظر که دارای جنبههای سیاسی-اجتماعی فراوانیست، و همچنین به لحاظ استفاده از حیوانات به عنوان کاراکترهای اصلی، یادآور دو کتاب مشهورِ مشابه نیز میباشد: مزرعه حیوانات، اثر جورح اورول، و قلب سگ اثر میخائیل بولگاکف.
آپولو (خدای روشنایی و هنر) به همراه هرمس (خدای سفر و پیامرسان المپ) در میخانهای واقع در شهر تورنتو نشستهاند و همزمان با نوشیدن، دربارهی انسانها و دیگر موجودات صحبت میکنند. بحث به درازا میکشد. سرانجام این سوال به میان میآید که تفاوت حقیقی انسان با مخلوقات دیگر در چیست؟ جواب ظاهرا واضح است. انسانها حرف میزنند و فکر میکنند. اما آیا این مورد تنها تمایز آنها با دیگر موجودات است...؟ اینجاست که اختلاف نظر میان دو خدای اسطورهای بالا میگیرد!
هرمس معتقد است که اگر حیوانات دیگر هم مثل انسان از هوش و قوهی تکلم برخوردار بودند، عینا مانند آدمها میشدند. یعنی همان عواطفی را تجربه میکردند که ما انسانها تجربه میکنیم. اما آپولو میگوید که اگر آگاهی و زبانِ انسان در اختیار حیوانات باشد، آنها وضعی به مراتب بدتر از آدمیزاد پیدا میکنند. او تا آن اندازه از درستی ادعای خود مطمئن است که حاضر است بر سر یک سال بندگی با هرمس شرط ببندد. هرمسِ لذتطلب نیز با فراغت این شرط را میپذیرد.
اینگونه است که پانزده سگِ (Fifteen Dogs) بینوایِ یک کلینیک دامپزشکی بازیچهی دست خدایان میشوند. آنان قرار است از هوش و زبان انسانی بهرهمند شوند تا آپولو و هرمس صحت نظرات خود را به اثبات برسانند. سوال اینجاست: مانند انسان شدن برای سگها، نعمت است یا مصیبیت؟
کتاب پانزده سگ رمانی جسورانه و سرشار از خلاقیت است که در قالب داستانی خیالی و با زبانی طنز و گیرا، دربارهی فضیلتها و رذیلتهای انسانی بحث میکند. رمان حاضر از این منظر که دارای جنبههای سیاسی-اجتماعی فراوانیست، و همچنین به لحاظ استفاده از حیوانات به عنوان کاراکترهای اصلی، یادآور دو کتاب مشهورِ مشابه نیز میباشد: مزرعه حیوانات، اثر جورح اورول، و قلب سگ اثر میخائیل بولگاکف.
بخشی از کتاب
در روزهای آینده، نشانههای بسیاری، که بعضی واضح و بعضی مبهم بودند، حاکی از این حقیقت بود که قوهی تفکرِ جدید باعث تغییرات مشترکی در همه سگها شده است. در ابتدای کار زبان جدید در بین همگی آنها گسترش یافت و باعث شد شکل ارتباطشان با یکدیگر تغییر کند.
این تغییر از همه بیشتر در رفتار پرنس مشهود بود. او پیاپی کلمات جدیدی را در ذهنش کشف میکرد و آن را با دیگران در میان میگذاشت. مثلا این پرنس بود که کلمهی «آدم» را خلق کرد. این دستاورد قابل ملاحظهای بود. چون حالا دیگر سگها بدون اینکه به کلمه ارباب و آن رابطهی اربابی و بردگی اشاره کنند، میتوانستند بهراحتی درباره صاحبانشان صحبت کنند. همینطور این پرنس بود که اولین لطیفه را به زبان سگها ابداع کرد. کلمهی «استخوان» در زبان جدید (تقریبا ررر آی) با واژهی سنگ (تقریباً ررر آآآی ) در زبان جدید بسیار نزدیک به هم بود. وقتی یک روز عصر از او پرسیدند که چه میخورد او در حالی که استخوانی را نشان میداد، جواب داد: سنگ. برخی از سگها، این اولین جناس آشکار در زبان را درست و سرگرمکننده یافتند و فهمیدند که منظور او این است که جویدن استخوان مثل سنگ دشوار بوده است.
این تغییر از همه بیشتر در رفتار پرنس مشهود بود. او پیاپی کلمات جدیدی را در ذهنش کشف میکرد و آن را با دیگران در میان میگذاشت. مثلا این پرنس بود که کلمهی «آدم» را خلق کرد. این دستاورد قابل ملاحظهای بود. چون حالا دیگر سگها بدون اینکه به کلمه ارباب و آن رابطهی اربابی و بردگی اشاره کنند، میتوانستند بهراحتی درباره صاحبانشان صحبت کنند. همینطور این پرنس بود که اولین لطیفه را به زبان سگها ابداع کرد. کلمهی «استخوان» در زبان جدید (تقریبا ررر آی) با واژهی سنگ (تقریباً ررر آآآی ) در زبان جدید بسیار نزدیک به هم بود. وقتی یک روز عصر از او پرسیدند که چه میخورد او در حالی که استخوانی را نشان میداد، جواب داد: سنگ. برخی از سگها، این اولین جناس آشکار در زبان را درست و سرگرمکننده یافتند و فهمیدند که منظور او این است که جویدن استخوان مثل سنگ دشوار بوده است.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر