هیچ کس نامه نمی نویسد
(داستان های کره ای،قرن 20م)
موجود
ناشر | دانش آفرین |
---|---|
مولف | جانگ یون جین |
مترجم | فریناز بیابانی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 222 |
شابک | 9786006999982 |
تاریخ ورود | 1401/06/29 |
نوبت چاپ | 6 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 223 |
کد کالا | 116432 |
قیمت پشت جلد | 1,280,000﷼ |
قیمت برای شما
1,280,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
پسر جوانی به نام جیهون با کولهای اطاایای بر دوشش، یک MP3پلیر، کتاب و سگی نابینا همراهش، سه سال است که تصمیم گرفته مدام در سفر باشد و برای استراحت از متلی به متل دیگر برود. او حافظه خوبی دارد و آدمهایی را که در مسیر سفرش ملاقات میکند با شمارههایی که به آنها میدهد در خاطر میسپارد و هر شب پس از رسیدن به هتل، پیش از آن که دوش بگیرد یا غذا بخورد، برای کسانی که ملاقات کرده نامه مینویسد. هرکدام از آن آدمها در ذهن جیهون داستان خودشان را دارند و گاهی مرد داستان یکی را در قالب نامههایی که هر شب پیش از خواب مینویسد برای دیگری بازگو میکند. جیهون هر روز نامهای پست میکند و در انتظار پاسخ نامهها میماند؛ انتظاری که نتیجهای بهدنبال ندارد. او سفر، متلها و نامهها را انتخاب کرده؛ در سفر میتوان بیشتر از همیشه فکر کرد، به چیزهایی که شاید در زندگی روزمره هرگز به ذهنمان نرسند. سفر قلبها و ذهنها را باز میکند و از نظر مرد جوان ضروری ترین بخش هر سفر این است که این فکرها جایی نوشته شوند. متلها مرموز هستند، مکانهایی که به علت رفتوآمد آدمهای گوناگون و کسانی که گاه برای تخلیه هیجانات جنسی آنجا را برمیگزینند، کمی بدنام شدهاند؛ و نامهها شبیه به خاطرات هستند، اما خاطراتی که شخصی نیستند و با دیگران به اشتراک گذاشته میشوند و این حقیقت جذابی دربارهی آنهاست.
جیهون و واجو به سفر خود ادامه میدهند و گاهی برای جدا نشدن از هم، مجبور میشوند تا حقههایی را به کار بگیرند؛ حقههایی مثل تظاهر به نابینا بودن جیهون! یکبار هنگامی که جیهون تظاهر به نابینایی میکند در مترو با زن کتابفروش عجیبی آشنا میشود؛ او از زن که ادعای نویسندگی دارد ، خوشش نمیآید، اما مجبور به همسفر شدن با او میشود!
«هیچکس نامه نمینویسد» داستان آدم ها را روایت میکند و همزمان بخشهایی از داستان زندگی مرد مسافر را بازتاب میدهد. کتاب با روندی آرام آغاز میشود و رفتهرفته اوج میگیرد و خواننده را درگیر میکند.
داستان جیهون ساده، دوستداشتنی، پرمفهوم و بهیادماندنی است؛ آنچنان که رتبه بالایی از کاربرانGoodreads به خود اختصاص داده و به دلیل ملموس بودن شخصیت اصلیاش حس همذاتپنداری را در خواننده بیدار میکند.
جیهون و واجو به سفر خود ادامه میدهند و گاهی برای جدا نشدن از هم، مجبور میشوند تا حقههایی را به کار بگیرند؛ حقههایی مثل تظاهر به نابینا بودن جیهون! یکبار هنگامی که جیهون تظاهر به نابینایی میکند در مترو با زن کتابفروش عجیبی آشنا میشود؛ او از زن که ادعای نویسندگی دارد ، خوشش نمیآید، اما مجبور به همسفر شدن با او میشود!
«هیچکس نامه نمینویسد» داستان آدم ها را روایت میکند و همزمان بخشهایی از داستان زندگی مرد مسافر را بازتاب میدهد. کتاب با روندی آرام آغاز میشود و رفتهرفته اوج میگیرد و خواننده را درگیر میکند.
داستان جیهون ساده، دوستداشتنی، پرمفهوم و بهیادماندنی است؛ آنچنان که رتبه بالایی از کاربرانGoodreads به خود اختصاص داده و به دلیل ملموس بودن شخصیت اصلیاش حس همذاتپنداری را در خواننده بیدار میکند.
بخشی از کتاب
برای آمدن به این سفر، چیزهای زیادی را فدا کرده یا کنار گذاشتهام:
خانه، خانواده، دوستان، شغل و عشق. در ابتدا با سفر کردن، هدف خاصی نداشتم. من سفر را آغاز کردم تا خودم را از شر بعضی چیزها خلاص کنم. این کار فقط با سفر رفتن، شدنی بود. با این حال امیدوارم در آخر سفر، چیزی هم بدست آورده باشم. اگر چیزی بدست بیاورم احتمالا ثبات و آرامش است. این آرزوی ساده من است. صادقانه بگویم، به نظر من باید از یک سفر طولانی، حداقل یک چیز بدست بیاوری. اگر چیزی برای بدست آوردن وجود نداشته باشد، احساس میکنم در حقم ظلم شده و تمام کسانی که در کتابها درباره سفر کردن وراجی کردهاند، شرمنده خواهند شد. البته این چنین نیست که با خواندن کتابهای آنها تصمیم به سفر گرفته باشم.
من سفرنامههایی که پر از عکس هستند را دوست ندارم. گاهی نمیتوانی بگویی کتاب را از روی سفر نوشتهاند یا به هوای کتاب نوشتن به سفر رفتهاند. از آن بدتر، از کسانی بیزارم که پز سفرهایشان را میدهند. نمیتوانی تشخیص دهی این آدمها، برای خودشان سفر کردهاند یا برای پز دادن به دیگران. کسانی که پز سفرهایشان را میدهند، هیچ چیز ندارند. به همین خاطر من هیچ وقت در سفر عکس نمیگیرم. سوغاتی هم نمیخرم. این چیزها فقط در حین سفر، دست و پای آدم را میبندند. سفر به معنی آزادی است. اما نوشتن حین سفر را دوست دارم. کلمات نوشته شده نسبت به عکس و سوغاتی، زرق و برق کمتری دارند و جدی و قابل تامل هستند. کلمات نوشته شده هنگام سفر دروغ نمیگویند، برای خودنمایی نیستند بلکه آدمی را به تفکر و مراقبت از خود وا میدارند. به جرات میتوانم بگویم که وقتی در سفر هستیم، قلبها و ذهنهایمان از همیشه بازتر است. زمانی است که بیشتر از هر وقت دیگری در زندگی خود فکر میکنیم. حتی ممکن است به چیزهایی فکر کنیم که هرگز پیشتر به ذهنمان خطور نکرده است. به همین خاطر اشتباه بزرگی است اگر این افکار را روی کاغذ نیاوریم. همیشه میتوانی برگردی و عکس بگیری یا سوغاتی بخری. اما افکاری که حین سفر به ذهن خطور میکند، غیرقابل بازگشت است. اگر برگردی هم احساسات و ادراکی که تجربه میکنی، مشابه قبل نخواهدبود.
خانه، خانواده، دوستان، شغل و عشق. در ابتدا با سفر کردن، هدف خاصی نداشتم. من سفر را آغاز کردم تا خودم را از شر بعضی چیزها خلاص کنم. این کار فقط با سفر رفتن، شدنی بود. با این حال امیدوارم در آخر سفر، چیزی هم بدست آورده باشم. اگر چیزی بدست بیاورم احتمالا ثبات و آرامش است. این آرزوی ساده من است. صادقانه بگویم، به نظر من باید از یک سفر طولانی، حداقل یک چیز بدست بیاوری. اگر چیزی برای بدست آوردن وجود نداشته باشد، احساس میکنم در حقم ظلم شده و تمام کسانی که در کتابها درباره سفر کردن وراجی کردهاند، شرمنده خواهند شد. البته این چنین نیست که با خواندن کتابهای آنها تصمیم به سفر گرفته باشم.
من سفرنامههایی که پر از عکس هستند را دوست ندارم. گاهی نمیتوانی بگویی کتاب را از روی سفر نوشتهاند یا به هوای کتاب نوشتن به سفر رفتهاند. از آن بدتر، از کسانی بیزارم که پز سفرهایشان را میدهند. نمیتوانی تشخیص دهی این آدمها، برای خودشان سفر کردهاند یا برای پز دادن به دیگران. کسانی که پز سفرهایشان را میدهند، هیچ چیز ندارند. به همین خاطر من هیچ وقت در سفر عکس نمیگیرم. سوغاتی هم نمیخرم. این چیزها فقط در حین سفر، دست و پای آدم را میبندند. سفر به معنی آزادی است. اما نوشتن حین سفر را دوست دارم. کلمات نوشته شده نسبت به عکس و سوغاتی، زرق و برق کمتری دارند و جدی و قابل تامل هستند. کلمات نوشته شده هنگام سفر دروغ نمیگویند، برای خودنمایی نیستند بلکه آدمی را به تفکر و مراقبت از خود وا میدارند. به جرات میتوانم بگویم که وقتی در سفر هستیم، قلبها و ذهنهایمان از همیشه بازتر است. زمانی است که بیشتر از هر وقت دیگری در زندگی خود فکر میکنیم. حتی ممکن است به چیزهایی فکر کنیم که هرگز پیشتر به ذهنمان خطور نکرده است. به همین خاطر اشتباه بزرگی است اگر این افکار را روی کاغذ نیاوریم. همیشه میتوانی برگردی و عکس بگیری یا سوغاتی بخری. اما افکاری که حین سفر به ذهن خطور میکند، غیرقابل بازگشت است. اگر برگردی هم احساسات و ادراکی که تجربه میکنی، مشابه قبل نخواهدبود.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر