هفت گناه کبیره (نمایش نامه،دیوارچهارم)
(نمایشنامه آمریکایی،قرن 20م)
موجود
ناشر | قطره |
---|---|
مولف | تورنتون وایلدر |
مترجم | شکیبا محب علی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 198 |
شابک | 9786222019693 |
تاریخ ورود | 1400/11/11 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 181 |
کد کالا | 110605 |
قیمت پشت جلد | 1,780,000﷼ |
قیمت برای شما
1,780,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
تورنتون وایلدر، داستانسرا و نمایشنامهنویس مشهور آمریکایی است که توانسته است سه بار برندهی جایزهی پولیتزر شود.
وی بیشتر به واسطهی خلق نمایشنامههایش معروف است. «هفت گناه کبیره» یکی از آثار معروف این نویسنده چیرهدست است. مجموعهای شامل هفت نمایشنامهی کوتاهِ یکپردهای که محتوای هر یک به یکی از گناهان کبیره اشاره دارد. هفت گناه کبیره در مذهب کاتولیک گناهانی هستند که ارتکاب آنها مجازات دوزخ را بهدنبال خواهد داشت (شهوت، شکمپرستی، طمع، تنبلی، خشم، حسادت و غرور). وایلدر در هر یک از نمایشنامههای این کتاب به طرز زیبایی به یکی از این گناهان پرداخته است.
اجرای این نمایشها در سالنهای صحنهمیدانی موفقیت بزرگی برای او محسوب شد. اولین نمایش از این مجموعه، یک نفر از آسیزی (شهوت) در سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ در سالن نمایش صحنهمیدانی معروف نیویورک اجرا شد.
وی بیشتر به واسطهی خلق نمایشنامههایش معروف است. «هفت گناه کبیره» یکی از آثار معروف این نویسنده چیرهدست است. مجموعهای شامل هفت نمایشنامهی کوتاهِ یکپردهای که محتوای هر یک به یکی از گناهان کبیره اشاره دارد. هفت گناه کبیره در مذهب کاتولیک گناهانی هستند که ارتکاب آنها مجازات دوزخ را بهدنبال خواهد داشت (شهوت، شکمپرستی، طمع، تنبلی، خشم، حسادت و غرور). وایلدر در هر یک از نمایشنامههای این کتاب به طرز زیبایی به یکی از این گناهان پرداخته است.
اجرای این نمایشها در سالنهای صحنهمیدانی موفقیت بزرگی برای او محسوب شد. اولین نمایش از این مجموعه، یک نفر از آسیزی (شهوت) در سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ در سالن نمایش صحنهمیدانی معروف نیویورک اجرا شد.
بخشی از کتاب
سه ایزدبانوی سرنوشت، پنهان پشت بافتههای انبوه و حجیمشان، روی یک نیمکت نشستهاند. نقاب زنان مسن بر چهره دارند، متأثر از سبک گروتسک، اما با نشانههایی از اشرافیت. کلوتو با دوکش، لاخسیس با انبوهی از ریسمانهای زندگی در دامانش، و آتروپوس با قیچیاش. همانطور که کار میکنند به جلو وعقب تاب میخورند، ریسمانها را از راست به چپ ردّ میکنند. تماشاگران مدتی در سکوت آنها را تماشا میکنند، سکوت با زمزمۀ مبهم کلوتو شکسته میشود.
کلوتو: آن چیست که اول روی چهار پا راه میرود، بعد روی دو پا؟ نگویید! نگویید!
لاخسیس: (بیحوصله) میدانی!
کلوتو: بگذار وانمود کنم که نمیدانم.
آتروپوس: هیچ معمای جدیدی وجود ندارد. همهی آنها را میدانیم.
لاخسیس: زندگیمان بدون معما چقدر خستهکننده است! کلوتو، یک معما بساز.
کلوتو: پس ساکت باش، و یک دقیقه وقت بده تا فکر کنم... آن چیست که... آن چیست که...؟
(آپولون وارد میشود، با چهرهی مبدل.)
آپولون: (به تماشاگران) اینها خواهران سرنوشت هستند. کلوتو ریسمانهای زندگی را میریسد؛ لاخسیس درازای هر یک را تعیین میکند؛ آتروپوس آنها را میبُرد. در طول کار یکنواختشان برای تصمیمگیری در مورد زندگی ما، بهشدت بیحوصله و کسل میشوند، و همانند بسیاری از اشخاصی که بیحوصله هستند، به دنبال لذت فوقالعادهی موجود در بازیها، در معماها و چیستانها میگردند. طبیعتا آنها نمیتوانند کارت بازی کنند، چرا که دستهایشان همیشه درگیر ریسمانهای زندگی است.
کلوتو: آن چیست که اول روی چهار پا راه میرود، بعد روی دو پا؟ نگویید! نگویید!
لاخسیس: (بیحوصله) میدانی!
کلوتو: بگذار وانمود کنم که نمیدانم.
آتروپوس: هیچ معمای جدیدی وجود ندارد. همهی آنها را میدانیم.
لاخسیس: زندگیمان بدون معما چقدر خستهکننده است! کلوتو، یک معما بساز.
کلوتو: پس ساکت باش، و یک دقیقه وقت بده تا فکر کنم... آن چیست که... آن چیست که...؟
(آپولون وارد میشود، با چهرهی مبدل.)
آپولون: (به تماشاگران) اینها خواهران سرنوشت هستند. کلوتو ریسمانهای زندگی را میریسد؛ لاخسیس درازای هر یک را تعیین میکند؛ آتروپوس آنها را میبُرد. در طول کار یکنواختشان برای تصمیمگیری در مورد زندگی ما، بهشدت بیحوصله و کسل میشوند، و همانند بسیاری از اشخاصی که بیحوصله هستند، به دنبال لذت فوقالعادهی موجود در بازیها، در معماها و چیستانها میگردند. طبیعتا آنها نمیتوانند کارت بازی کنند، چرا که دستهایشان همیشه درگیر ریسمانهای زندگی است.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر