مردی که دو بار مرد
(داستان های انگلیسی،قرن 20م،از پرفروش های نیویورک تایمز و ساندی تایمز)
ناموجود
ناشر | نون |
---|---|
مولف | ریچارد آزمن |
مترجم | محدثه احمدی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 368 |
شابک | 9786227566444 |
تاریخ ورود | 1400/11/02 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1400 |
وزن (گرم) | 331 |
کد کالا | 110306 |
قیمت پشت جلد | 1,100,000﷼ |
این کالا اکنون قابل سفارش نیست
درباره کتاب
کتاب مردی که دو بار مرد، اثر ریچارد آزمن است با ترجمه ی محدثه احمدی و چاپ انتشارات نون.
این اثر، کتاب دوم مجموعه انجمن قتل پنج شنبه ها است که داستانی هیجان انگیز، طنزآمیز و سرشار از عشق را روایت می کند. کتاب حاضر در لیست پرفروش های نیویورک تایمز و ساندی تایمز قرار دارد. مردی که دو بار مرد؛ داستان 4 دوست بازنشسته به نام های: «ران، الیزابت، ابراهیم و جویس» است که در تلاش هستند پرونده های جنایی را حل کنند. روزی سر و کله ی یک دوست و همکار قدیمی الیزابت پیدا می شود و از آنها درخواست کمک می کند. او به دزدی متهم شده است و تحت تعقیب است. این گروه سعی دارند از او محافظت کنند و معمای دزدی را حل کنند.
این اثر، کتاب دوم مجموعه انجمن قتل پنج شنبه ها است که داستانی هیجان انگیز، طنزآمیز و سرشار از عشق را روایت می کند. کتاب حاضر در لیست پرفروش های نیویورک تایمز و ساندی تایمز قرار دارد. مردی که دو بار مرد؛ داستان 4 دوست بازنشسته به نام های: «ران، الیزابت، ابراهیم و جویس» است که در تلاش هستند پرونده های جنایی را حل کنند. روزی سر و کله ی یک دوست و همکار قدیمی الیزابت پیدا می شود و از آنها درخواست کمک می کند. او به دزدی متهم شده است و تحت تعقیب است. این گروه سعی دارند از او محافظت کنند و معمای دزدی را حل کنند.
بخشی از کتاب
مارکوس کارمایکل روحی بود که الیزابت خلقش کرد. در این کار تخصص داشت. مردی که هیچ وقت وجود خارجی نداشت و صرفا برای انتقال رازها به روسیه ساخته شده بود. با اسناد غلط و عکس های جعلی گذشته ای برایش آفریدند. ماموری که هیچ وقت وجود نداشت، قرار بود رازهایی را به دشمن منتقل کند که هیچ وقت وجود نداشتند. وقتی روس ها به ماجرا نزدیک تر شدند و بیش از پیش از منبع جدیدشان اطلاعات خواستند، وقتش رسید که مارکوس کارمایکل را بکشند. پس جسدی بی نام را از یکی از بیمارستان های آموزشی لندن «قرض» گرفتند و آن را در کلیسایی در همپشایر دفن کردند. تایپیست جوانی هم نقش بیوه عزادارش را بازی کرد و آب غوره گرفت. این دروغ هم همراه جسد دفن شد. پس مارکوس کارمایکل مرد مرده ای بود که هیچ وقت زندگی نکرد.
«ممنون، با خودم گفتم این جوری سرت گرم می شه. خیلی سرحال به نظر می رسی؛ خیلی خوب. اون… بذار یادم بیاد… استیون چطوره؟ هنوز هم شوهرته؟ » الیزابت آه می کشد. «می شه تمومش کنیم؟ می شه بریم سر اصل مطلب و بهم بگی چرا اومده ای اینجا؟»
مرد با سر تایید می کند. «قطعا، لیز. وقتی همه چیز معلوم بشه، کلی وقت واسه گپ و گفت داریم. ولی به گمونم اسمش استیونه، درسته؟»
الیزابت به استیون فکر می کند که الان در خانه است. تلویزیون را برایش روشن کرد و آمد. پس احتمالا خوابش برده باشد. الیزابت دلش می خواهد پیش او برگردد، کنارش بنشیند و بغلش کند. دلش نمی خواهد اینجا، در این واحد خالی، کنار این مرد خطرناک باشد. مردی که قبلا آدم کشته است. الیزابت امروز دنبال چنین ماجرایی نیست. به استیون و بوسه هایش یا جویس و سگ هایش راضی است.
جرعه ای شراب می نوشد. «به گمونم یه چیزی ازم می خوای. مثل همیشه.» مرد به صندلی تکیه می دهد.
«ممنون، با خودم گفتم این جوری سرت گرم می شه. خیلی سرحال به نظر می رسی؛ خیلی خوب. اون… بذار یادم بیاد… استیون چطوره؟ هنوز هم شوهرته؟ » الیزابت آه می کشد. «می شه تمومش کنیم؟ می شه بریم سر اصل مطلب و بهم بگی چرا اومده ای اینجا؟»
مرد با سر تایید می کند. «قطعا، لیز. وقتی همه چیز معلوم بشه، کلی وقت واسه گپ و گفت داریم. ولی به گمونم اسمش استیونه، درسته؟»
الیزابت به استیون فکر می کند که الان در خانه است. تلویزیون را برایش روشن کرد و آمد. پس احتمالا خوابش برده باشد. الیزابت دلش می خواهد پیش او برگردد، کنارش بنشیند و بغلش کند. دلش نمی خواهد اینجا، در این واحد خالی، کنار این مرد خطرناک باشد. مردی که قبلا آدم کشته است. الیزابت امروز دنبال چنین ماجرایی نیست. به استیون و بوسه هایش یا جویس و سگ هایش راضی است.
جرعه ای شراب می نوشد. «به گمونم یه چیزی ازم می خوای. مثل همیشه.» مرد به صندلی تکیه می دهد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر