ماه در آب (ایران این روزها... 9)
(نمایشنامه ی فارسی،قرن 14)بخشی از کتاب
در کتاب «ماه در آب» می خوانیم: بعد از 11 سال برگشتم ایران. به خاطر مرگ مادرم آمده بودم. وقتی پامو گذاشتم خونه بی اختیار تنم شروع به لرزیدن کرد و اشکم سرازیر شد. باورم نمی شد که مادرم مرده.
همین که پامو گذاشتم توی خونه بی اختیار صداش زدم: مامان می دونم که اینجایی، رفتم توی اتاقش. اتاق خالی بود. بی اختیار گفتم سلام مامان...
همین که پامو گذاشتم توی خونه بی اختیار صداش زدم: مامان می دونم که اینجایی، رفتم توی اتاقش. اتاق خالی بود. بی اختیار گفتم سلام مامان...
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر