ماجراهای حاجی بابای اصفهانی
(داستان های انگلیسی،قرن 19م،اوضاع اجتماعی در ایران،قرن 13ق،تاریخ قاجاریان،1193-1344ق)
ناموجود
ناشر | باهم |
---|---|
مولف | جیمز موریه |
مترجم | حبیب اصفهانی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | زرکوب |
تعداد صفحات | 664 |
شابک | 9786226999137 |
تاریخ ورود | 1401/03/17 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 761 |
کد کالا | 10931 |
قیمت پشت جلد | 2,800,000﷼ |
این کالا اکنون قابل سفارش نیست
درباره کتاب
کتاب ماجراهای حاجی بابای اصفهانی اثری است به قلم جیمز موریه و ترجمه ی میرزاحبیب اصفهانی که از سوی نشر باهم چاپ و منتشر شده است.
جیمز موریه از نویسندگان و دیپلمات های بریتانیایی است که از مأموران سیاسی هم دوره با سلطنت فتحعلی شاه در ایران بوده است. کتاب شامل دو بخش با عناوین «دفتر اول» و «دفتر دوم» می باشد. جیمز موریه در این کتاب به شرح زندگانی و سرگذشت جوانی به نام حاجی بابای اصفهانی می پردازد که پسر یکی از دلاکان مشهور اصفهان است که اندک سوادی آموخته و در سخندانی نیز مهارت خاصی دارد و حرفه ی پدرش که همان سلمانی است را دنبال می کند. دفتر اول؛ سرگذشت زندگی حاجی بابا در ایران: او در جوانی به خدمت بازرگانی ترک به نام عثمان آقا در آمده و با او راهی سفر به خراسان می شود. در پی وقایعی به اسارت ترکمنان درآمده و در این بین با ملک الشعرا آشنا شده و قصه ی زندگی او را می شنود و با هم قول و قراری می بندند. پس از گذشت مدتی و رهایی از دست ترکمنان به دست ایرانیان می افتد و مورد ضرب و شتم قرار گرفته و اندکی بعد آزاد می شود. حالا که همه چیزش را از دست داده به ناچار در خراسان به سقایی می پردازد و پس از آن به قلیان فروشی مشغول می شود. مرد از مشهد خارج می شود و در پی ماجرایی به درویشی و معرکه گیری روی می آورد و سپس به طهران روانه می شود و در آن جا به خدمت حکیم دربار فتحعلی شاه درآمده و ماجراهایی بر او در دربار می گذرد. وقتی به اصفهان بازمی گردد با فوت پدرش مواجه می شود و بدنبال میراث خود رفته و ماجراهای زیادی پس از آن رخ می دهد. دفتر دوم؛ سرگذشت سفر حاجی بابا به لندن: این بخش شامل شرح چگونگی سفر حاجی بابا به عنوان ایلچی بزرگ ایران به لندن و دیده ها و شنیده ها و ماجراهایی است که در دریا و خشکی برای او اتفاق افتاده است و ماجراهایی که پس از بازگشت به ایران برایش رخ می دهد. مطالب و داستان های نگارش شده در کتاب شرح حالی از شرایط اجتماعی و فساد اداری در زمان قاجار را حکایت می کنند که با بیانی شیرین و تأمل برانگیز در اختیار خواننده قرار گرفته است.
جیمز موریه از نویسندگان و دیپلمات های بریتانیایی است که از مأموران سیاسی هم دوره با سلطنت فتحعلی شاه در ایران بوده است. کتاب شامل دو بخش با عناوین «دفتر اول» و «دفتر دوم» می باشد. جیمز موریه در این کتاب به شرح زندگانی و سرگذشت جوانی به نام حاجی بابای اصفهانی می پردازد که پسر یکی از دلاکان مشهور اصفهان است که اندک سوادی آموخته و در سخندانی نیز مهارت خاصی دارد و حرفه ی پدرش که همان سلمانی است را دنبال می کند. دفتر اول؛ سرگذشت زندگی حاجی بابا در ایران: او در جوانی به خدمت بازرگانی ترک به نام عثمان آقا در آمده و با او راهی سفر به خراسان می شود. در پی وقایعی به اسارت ترکمنان درآمده و در این بین با ملک الشعرا آشنا شده و قصه ی زندگی او را می شنود و با هم قول و قراری می بندند. پس از گذشت مدتی و رهایی از دست ترکمنان به دست ایرانیان می افتد و مورد ضرب و شتم قرار گرفته و اندکی بعد آزاد می شود. حالا که همه چیزش را از دست داده به ناچار در خراسان به سقایی می پردازد و پس از آن به قلیان فروشی مشغول می شود. مرد از مشهد خارج می شود و در پی ماجرایی به درویشی و معرکه گیری روی می آورد و سپس به طهران روانه می شود و در آن جا به خدمت حکیم دربار فتحعلی شاه درآمده و ماجراهایی بر او در دربار می گذرد. وقتی به اصفهان بازمی گردد با فوت پدرش مواجه می شود و بدنبال میراث خود رفته و ماجراهای زیادی پس از آن رخ می دهد. دفتر دوم؛ سرگذشت سفر حاجی بابا به لندن: این بخش شامل شرح چگونگی سفر حاجی بابا به عنوان ایلچی بزرگ ایران به لندن و دیده ها و شنیده ها و ماجراهایی است که در دریا و خشکی برای او اتفاق افتاده است و ماجراهایی که پس از بازگشت به ایران برایش رخ می دهد. مطالب و داستان های نگارش شده در کتاب شرح حالی از شرایط اجتماعی و فساد اداری در زمان قاجار را حکایت می کنند که با بیانی شیرین و تأمل برانگیز در اختیار خواننده قرار گرفته است.
بخشی از کتاب
همین که برای انجام اوامر شاه به اصفهان وارد شدم به قدری کله ام از باد نخوت و غرور پر گشته بود که همشهریان خود یعنی اصفهانیان را از خاک راه کمتر می دانستم. زهی سعادت و افتخار که آنچه از خدا خواسته بودم رسید. با قبای سرافرازی و شمشیر توانایی بر مرکب شکوه سوار و به شهر خویش وارد شدم. درددل مردم را مخاطب ساخته می گفتم ای آن که روزی دلاک زاده ای را حقیر شمرده به باد سخریه می گرفتی، اکنون بیا معتمد شاه و وزیرش را تماشا کن! ای سرهایی که در زیر تیغ تیز من می آرمیدید، زنهار فرود آیید که اکنون به جای تراشیدن قوه بریدن دارم! ای کسانی که مرا از میراث محروم نمودید، گاه آن رسیده است که آن لقمه های نافروبرده چون خار در گلویتان گیر کند. با این امراض و اغراض هر کس در کوچه باد نعلم را می دید رم می کرد. خلاصه کوکب سعادت خویش را در اوج رفعت و اقبال و سهم ادبار خویش را در اقصی درجه حضیض دیدم. از در و دیوار به من ندا می رسید که دری تازه بر روی زندگانی تو باز شده. الغرض خوانندگان بدانید که حاجی بابای دلاک زاده از هر اعیانی متشخص تر گشته است.
آخوندی که پس از مرگ پدر، مادرم را به عقد خویش درآورده بود موقع ورودم به اصفهان در ده پانزده فرسنگی که مولدش بود رفته و مادرم را همراه داشت. علی محمد کاروانسرادار که با پیری دست به گریبان بود به دستیاری عزراییل بی انصاف نجات یافت و به گوشه مرگ فرورفت. چون از منزل بیرون می رفتم با بارت و بورتی تمام از جلو عابرین گذشته و به خم شدن سرها می نگریستم، اما از شما چه مخفی که هیچگاه پا را به حول و حوش دکان پدر مرحومم نمی گذاشتم که مبادا یکی از آن کثافات قدیمی قبضه ریشم را گرفته و از اسب جلال پایینم آورد. هیچ کس غیر از حکومت را آدم نمی شمردم و هروقت میدان را خالی می دیدم، کوس کبر و غروری نیز در جلوی او می زدم. البته با این وصف هر کس از سابقه من خبر نداشت تصور می کرد پسرعموی تیمور لنگ یا برادرزاده نادرشاهم.
آخوندی که پس از مرگ پدر، مادرم را به عقد خویش درآورده بود موقع ورودم به اصفهان در ده پانزده فرسنگی که مولدش بود رفته و مادرم را همراه داشت. علی محمد کاروانسرادار که با پیری دست به گریبان بود به دستیاری عزراییل بی انصاف نجات یافت و به گوشه مرگ فرورفت. چون از منزل بیرون می رفتم با بارت و بورتی تمام از جلو عابرین گذشته و به خم شدن سرها می نگریستم، اما از شما چه مخفی که هیچگاه پا را به حول و حوش دکان پدر مرحومم نمی گذاشتم که مبادا یکی از آن کثافات قدیمی قبضه ریشم را گرفته و از اسب جلال پایینم آورد. هیچ کس غیر از حکومت را آدم نمی شمردم و هروقت میدان را خالی می دیدم، کوس کبر و غروری نیز در جلوی او می زدم. البته با این وصف هر کس از سابقه من خبر نداشت تصور می کرد پسرعموی تیمور لنگ یا برادرزاده نادرشاهم.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر