سوپراگو (مفاهیم روانکاوی)
(من برتر)
موجود
ناشر | نگاه |
---|---|
مولف | پری سیلاراث |
مترجم | مصطفی نخعی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 72 |
شابک | 9786003768154 |
تاریخ ورود | 1399/06/05 |
نوبت چاپ | 3 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 88 |
کد کالا | 94125 |
قیمت پشت جلد | 825,000﷼ |
قیمت برای شما
825,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
با توجه به اسطورهی فرویدی قتل پدر نخستین، اساسا پیدایش تمدن مقارن بود با زمان شکلگیری صدای ملامتکننده درون یا به زبان خود فروید سوپراگو که احتمالا ما نامهای دیگری به آن میدهیم: ندای وجدان، وجدان معذب یا تعارض اخلاقی. ظاهرا بهدلیل همین تاریخچه اسطورهای مشترک است که امروز همه سوپراگو داریم. گاهی با احساس گناهی که از منشأ آن بیخبریم، دستوپنجه نرم میکنیم و گاهی با احساس گناه در مورد افکاری که حتی خبر نداریم به آنها فکر میکنیم. همه میدانیم صدای سوپر اگو گاه چنان عذابآور و توانفرسا میشود که روند طبیعی زندگی را بهکلی مختل کرده و کوچکترین و سادهترین لحظات تصمیمگیری را به دشوارترین و سیاهترین لحظات زندگی ما بدل میکند. این کتاب در مورد همین عامل ملامتکننده و همین صدای نامطبوع درون ماست.
بخشی از کتاب
همهسوپراگو دارند. اما احتمالا نامهای دیگری به آن میدهند: وجدان، وجدان معذب یا اخلاق. فارغ از نامگذاریهای مختلف همگیسوپراگو داریم. سوپراگو را معمولا (البته خواهیم دید تنها به این شکل محدود نمیشود) بهصورت ندایی درونی میشناسید. این ندا شما را از انجام کارهای اشتباه (نامشروع، غیراخلاقی، ظالمانه) باز میدارد حتی اگر بر دیگران پوشیده باشند. اگر تسلیم وسوسه شده و آگاهانه کاری ناشایست انجام دهید تنبیهتان میکند. حتی گاهیاوقات بیآنکه اقدام به چنین کاری کرده باشید دست به مجازات میزند.
میتوانید بگویید این وجدان شماست اما مفهوم فرویدی سوپراگو بهرغم شباهتهای بسیار، کاملا منطبق با مفهوم وجدان نیست. یکی از بزرگترین تمایزات مفهوم قدیمی وجدان و بسط روانکانۀ مفهوم سوپراگو این است که در مفهوم اخیر ارتباط اندکی وجود دارد بین آنچه فرد آگاهانه مجاز میپندارد و آنچه سوپراگو واقعا اجازۀ انجامش را میدهد. بهبیاندیگر گاهی بهشدت احساس گناه میکنیم و خود را آدم بدی میدانیم درحالیکه منشأ این احساسات برایمان نامشخص است. مثلا وقتی گمرک فرودگاه از مردم سؤال و جواب میکند یا پلیس برای یک بازرسیِ ساده متوقفشان میکند بااینکه هیچ خطایی از ایشان سر نزده، مضطرب میشوند.
در موارد پیچیدهتر سوپراگو ما را مستقیما از اعماق وجودمان مورد خطاب قرار میدهد: «به کارِت برس. بهاندازۀ کافی معطل کردهای»، «دیگه شکلات نخور» یا «بشقابا رو قبل از بیرون رفتنت بشور وگرنه به محض برگشتن باید بشوریشون». سوپراگو همیشه اینقدر ملایم برخورد نمیکند: «تو آدم بدعنقی هستی. هیچ بویی از محبت نبردی. این چه طرز برخورد با خواهرته؟». بعضیاوقات هم خیلی ملامتکننده است: « واقعا که گوشتتلخی. اصلا نمیشه دو کلام باهات حرف زد. لیاقت دوستی و عشقِ هیچکی رو نداری بدبخت.»
میتوانید بگویید این وجدان شماست اما مفهوم فرویدی سوپراگو بهرغم شباهتهای بسیار، کاملا منطبق با مفهوم وجدان نیست. یکی از بزرگترین تمایزات مفهوم قدیمی وجدان و بسط روانکانۀ مفهوم سوپراگو این است که در مفهوم اخیر ارتباط اندکی وجود دارد بین آنچه فرد آگاهانه مجاز میپندارد و آنچه سوپراگو واقعا اجازۀ انجامش را میدهد. بهبیاندیگر گاهی بهشدت احساس گناه میکنیم و خود را آدم بدی میدانیم درحالیکه منشأ این احساسات برایمان نامشخص است. مثلا وقتی گمرک فرودگاه از مردم سؤال و جواب میکند یا پلیس برای یک بازرسیِ ساده متوقفشان میکند بااینکه هیچ خطایی از ایشان سر نزده، مضطرب میشوند.
در موارد پیچیدهتر سوپراگو ما را مستقیما از اعماق وجودمان مورد خطاب قرار میدهد: «به کارِت برس. بهاندازۀ کافی معطل کردهای»، «دیگه شکلات نخور» یا «بشقابا رو قبل از بیرون رفتنت بشور وگرنه به محض برگشتن باید بشوریشون». سوپراگو همیشه اینقدر ملایم برخورد نمیکند: «تو آدم بدعنقی هستی. هیچ بویی از محبت نبردی. این چه طرز برخورد با خواهرته؟». بعضیاوقات هم خیلی ملامتکننده است: « واقعا که گوشتتلخی. اصلا نمیشه دو کلام باهات حرف زد. لیاقت دوستی و عشقِ هیچکی رو نداری بدبخت.»
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر