سقوط
(داستانهای فرانسه،قرن 20م)
موجود
ناشر | مجید،به سخن |
---|---|
مولف | آلبر کامو |
مترجم | پرویز شهدی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 128 |
شابک | 9786007987322 |
تاریخ ورود | 1396/02/09 |
نوبت چاپ | 9 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 124 |
کد کالا | 57010 |
قیمت پشت جلد | 850,000﷼ |
قیمت برای شما
850,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
سقوط رمانی است فلسفی که از زبان «ژان باتیست کلمانس» که وکیل بوده و هم اکنون خود را «قاضی توبهکار» میخواند نقل میشود. وی ماجرای زندگیاش را برای غریبهای تعریف میکند.
ژان باتیست کلمانس در یک رستوران با غریبهای - که در اصل خوانندهی کتاب است- آشنا میشود و داستان زندگیاش را برای او بازگو میکند. ژان باتیست تعریف میکند که وکیلی تراز اول در پاریس بوده و زندگی بسیار موفقی داشته است. اما شبی که در حال گذشتن از پلی در پاریس بوده، زنی را میبیند که بهصورتی غیرعادی به لبههای پل نزدیک شده است. ژان باتیست با بیتوجهی از کنار زن میگذرد. بعد از چند قدم، صدای برخورد شیئی با آب را میشنود، اما -برخلاف تمامی ارزشهایی که خود، ظاهرا، در طول اعترافاتش به آنها پایبندی نشان میدهد- هیچ کاری نمیکند. این اتفاق بر زندگی موفق او -به عنوان وکیل- تأثیر به سزایی میگذارد.
آلبر کامو، نویسندهی این اثر، متولد هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳ در الجزیره و در گذشته در ۴ ژانویهی ۱۹۶۰، از نویسندگان بزرگ قرن بیستم است. از آثار معروف او میتوان به بیگانه و مقالهی افسانهی سیزیف اشاره کرد. او در سال ۱۹۷۵ جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد.
ژان باتیست کلمانس در یک رستوران با غریبهای - که در اصل خوانندهی کتاب است- آشنا میشود و داستان زندگیاش را برای او بازگو میکند. ژان باتیست تعریف میکند که وکیلی تراز اول در پاریس بوده و زندگی بسیار موفقی داشته است. اما شبی که در حال گذشتن از پلی در پاریس بوده، زنی را میبیند که بهصورتی غیرعادی به لبههای پل نزدیک شده است. ژان باتیست با بیتوجهی از کنار زن میگذرد. بعد از چند قدم، صدای برخورد شیئی با آب را میشنود، اما -برخلاف تمامی ارزشهایی که خود، ظاهرا، در طول اعترافاتش به آنها پایبندی نشان میدهد- هیچ کاری نمیکند. این اتفاق بر زندگی موفق او -به عنوان وکیل- تأثیر به سزایی میگذارد.
آلبر کامو، نویسندهی این اثر، متولد هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳ در الجزیره و در گذشته در ۴ ژانویهی ۱۹۶۰، از نویسندگان بزرگ قرن بیستم است. از آثار معروف او میتوان به بیگانه و مقالهی افسانهی سیزیف اشاره کرد. او در سال ۱۹۷۵ جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد.
بخشی از کتاب
روی پل، از پشت سر قامتی گذشتم که روی جانپناه خم شده بود و بهنظر میرسید دارد گذر آب را تماشا میکند. نزدیکتر که شدم، هیکل ترکه باریک زن جوانی را دیدم که لباس سیاه پوشیده بود. میان موهای تیرهو یقۀ بالاپوشش، فقط پسگردن شاداب و خیسش که من نسبت به آن حساس بودم، دیده میشد. اما پساز اندکی دودلی به راهم ادامه دادم… حدود پنجاه متری دور شده بودم که صدایی شنیدم که بهرغم دوربودن، در سکوت شبانه بهنظرم وحشتناک آمد، صدای افتادن جسمی توی آب. بیدرنگ ایستادم، اما به طرفی که صدا آمده بود، برنگشتم. کموبیش پساز آن، صدای فریادی را شنیدم که چندین بار تکرار شد و همراه با مسیر آب جلو میرفت، بعد ناگهان خاموش شد. سکوتی که پس از آن در دل شب ناگهان به حالت تعلیق درآمد، بهنظرم پایانناپذیر آمد. دلم میخواست بدوم ولی از جایم تکان نخوردم…
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر