رشک (مفاهیم روانکاوی)
(روانکاوی غبطه)درباره کتاب
کتاب رشک از سری کتابهای مفاهیم روانکاوی است.
رشک بسیار پیشتر از پیدایش روانکاوی، یکی از بزرگترین مسائل بشر تلقی میشد. هرچه باشد، رشک [یا حسد]، یکی از هفت گناه کبیره و به قول چاسر بدترین آنهاست.
به قول چاسر، رشک یعنی با دیدن خیر و سعادت کسی، غرق در اندوه شویم و با دیدن بدبختی او، به شعف آییم. خصیصهی منحصربهفرد رشک این است که فاقد هرگونه هدف ایجابی است. تمامی «گناهانِ» دیگر هدفی دارند؛ درست است که هدفشان ممکن است غلط یا خودمدارانه باشد، اما بههرحال به دنبالِ رسیدن به ابژهی میل هستند. طمع، مالپرستی، شهوت، غرور، همگی، بهشیوهی خاص خودشان، در پیِ برآوردن امری خوشایندند، اگرچه این هدف را به قیمت محرومساختن سایر آدمها برآورده میکنند. در این میان فقط رشک به هیچ دستاوردی نمیرسد؛ چراکه رشک بردن آنچه را که تأیید و تحسین میشود ضایع و بدینوسیله ناخوشانید میکند. تنها دستاورد آشکاری که میتوان برای رشک بردن فرض کرد احتمالا لذتی سادیستی است؛ «لذت از دیدن رنج انسانی دیگر.»
چاسر موقعیتهایی را توصیف میکند که میتوان ردپای رشک را در آنها دید؛ موقعیتهایی که برای همهی ما آشنا هستند. او از «بدگوییکردن پشت سر کسی یا بیآبروکردن کسی» سخن میگوید و انسانی را توصیف میکند که همسایهاش را «با سوء نیت» تحسین میکند؛ «از آنرو که هماره کلامش به یک «اما» ختم میشود که بیش از آنکه تحسینبار باشد سنگینیِ بار نکوهشی را با خود به همراه دارد». مثلا : بله، درست است او برای انجمن خیریه از جانودل و فداکارانه کار میکند اما بگویینگویی خَیِّر اعصابخردکنی است. آن یکی، نوازندهی پیانوی معرکهای است اما بفهمینفهمی زیادی تند پیانو میزند. درست است آنها دوستانی هستند که خیلی وقتها کمککارمان بودهاند اما انگار که با کمکشان سرِ آدم منت میگذارند.
این کتاب چیستی رشک را روشن میکند، آن را از دیدگاه برخی روانکاوان وا میکاود، نمود و بروز آن را در مقاطع سنی مختلف بررسی میکند و از ارتباط آن با مشکلات روانی و تاثیری که در جامعه بهجا میگذارد سخن میگوید.
رشک بسیار پیشتر از پیدایش روانکاوی، یکی از بزرگترین مسائل بشر تلقی میشد. هرچه باشد، رشک [یا حسد]، یکی از هفت گناه کبیره و به قول چاسر بدترین آنهاست.
به قول چاسر، رشک یعنی با دیدن خیر و سعادت کسی، غرق در اندوه شویم و با دیدن بدبختی او، به شعف آییم. خصیصهی منحصربهفرد رشک این است که فاقد هرگونه هدف ایجابی است. تمامی «گناهانِ» دیگر هدفی دارند؛ درست است که هدفشان ممکن است غلط یا خودمدارانه باشد، اما بههرحال به دنبالِ رسیدن به ابژهی میل هستند. طمع، مالپرستی، شهوت، غرور، همگی، بهشیوهی خاص خودشان، در پیِ برآوردن امری خوشایندند، اگرچه این هدف را به قیمت محرومساختن سایر آدمها برآورده میکنند. در این میان فقط رشک به هیچ دستاوردی نمیرسد؛ چراکه رشک بردن آنچه را که تأیید و تحسین میشود ضایع و بدینوسیله ناخوشانید میکند. تنها دستاورد آشکاری که میتوان برای رشک بردن فرض کرد احتمالا لذتی سادیستی است؛ «لذت از دیدن رنج انسانی دیگر.»
چاسر موقعیتهایی را توصیف میکند که میتوان ردپای رشک را در آنها دید؛ موقعیتهایی که برای همهی ما آشنا هستند. او از «بدگوییکردن پشت سر کسی یا بیآبروکردن کسی» سخن میگوید و انسانی را توصیف میکند که همسایهاش را «با سوء نیت» تحسین میکند؛ «از آنرو که هماره کلامش به یک «اما» ختم میشود که بیش از آنکه تحسینبار باشد سنگینیِ بار نکوهشی را با خود به همراه دارد». مثلا : بله، درست است او برای انجمن خیریه از جانودل و فداکارانه کار میکند اما بگویینگویی خَیِّر اعصابخردکنی است. آن یکی، نوازندهی پیانوی معرکهای است اما بفهمینفهمی زیادی تند پیانو میزند. درست است آنها دوستانی هستند که خیلی وقتها کمککارمان بودهاند اما انگار که با کمکشان سرِ آدم منت میگذارند.
این کتاب چیستی رشک را روشن میکند، آن را از دیدگاه برخی روانکاوان وا میکاود، نمود و بروز آن را در مقاطع سنی مختلف بررسی میکند و از ارتباط آن با مشکلات روانی و تاثیری که در جامعه بهجا میگذارد سخن میگوید.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر