خطابه ها (کاتیلینرها)،(ادبیات فرانسوی زبان)
(ادبیات فرانسوی زبان،قرن 20م،نمونه خوان:عرفان پوردایی)
موجود
ناشر | قطره |
---|---|
مولف | آملی نوتومب |
مترجم | علی داد زاویه |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 148 |
شابک | 9786222018627 |
تاریخ ورود | 1401/04/05 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 142 |
کد کالا | 114455 |
قیمت پشت جلد | 480,000﷼ |
قیمت برای شما
480,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
نوتومب علاقهی خاصی به ارتباط مستقیم با خوانندگانش دارد. یکی از موضوعاتی که در تمام داستانهای او تکرار میشود نوشیدنی، غذا و مهمانی است. داستان «خطابهها» نیز با حضور یک مهمان ناخوانده آغاز میشود. پیام داستان میتواند این باشد که وقتی گمان میکنیم در نهایت شناخت از خویش قرار داریم و در جستوجوی جهانی آرام از دیگران دور میشویم تا در آرامش خود تنها باشیم، با قرار گرفتن در موقعیتی جدید در مییابیم که هیچ چیز از خود نمیدانیم و هنگامی که ناچار به مقابله با سکوت میشویم و شروع به سخن میکنیم شاید با ناشناختهی درون خود آشنا شویم، وگرنه هرگز با خود واقعیمان روبهرو نخواهیم شد: «چیزی از خود نمیدانیم. میپنداریم به آنچه هستیم عادت میکنیم اما درست بر عکس این است. هر چه زمان میگذرد کمتر میفهمیم این شخصی که به نامش حرف میزنیم و کار انجام میدهیم کیست.»
داستان به خانههایی میپردازد که به ما دستور میدهند موقعی که بنا داریم از هدر رفتن زمان که ذات دنیاست، رها شویم، تقدیر را آنجا دنبال کنیم. موضوع نیاز به تنهایی در تکه زمینی روشن و دلپذیر، نیازی توأم با خشم و شبیه دلزدگی و یافتن خانهای است که گمان میکنی همیشه خانهات بوده است و تو سالها به اشتباه در جایی دیگر ساکن بودهای. اما این سکوت و آرامش مرموز پیش از آغاز طوفان است.
مهمان ناخواندهای از راه میýرسد و هر روز دو ساعت تمام در سکوت مقابل میزبانان خود مینشیند. در برابر سکوت چه باید کرد؟ چگونه میشود سکوت آزاردهنده را بدون مواجهه با انسانی تازه که از درون سر برمیآورد و برای نخستین بار آن کسی را که تا کنون در درون خود نمیشناختهاید مقابل شما قرار میدهد، شکست داد؟ این کتاب داستان رویارویی با شخص ناشناسی است که درون هر کدام از ما زندگی میکند و ممکن است هرگز با او ملاقات نکنیم مگر در مواجههای ناگهانی با سکوت و زندگی تأسفبار همسایهای عجیب. آنجاست که راوی ناشناس شروع به خطابه، کشف و اقدام به نجات زندگی شخصی دیگر و در نهایت کشتن انسانی میکند تا دوباره آرامش را به زندگیاش بازگرداند.
داستان به خانههایی میپردازد که به ما دستور میدهند موقعی که بنا داریم از هدر رفتن زمان که ذات دنیاست، رها شویم، تقدیر را آنجا دنبال کنیم. موضوع نیاز به تنهایی در تکه زمینی روشن و دلپذیر، نیازی توأم با خشم و شبیه دلزدگی و یافتن خانهای است که گمان میکنی همیشه خانهات بوده است و تو سالها به اشتباه در جایی دیگر ساکن بودهای. اما این سکوت و آرامش مرموز پیش از آغاز طوفان است.
مهمان ناخواندهای از راه میýرسد و هر روز دو ساعت تمام در سکوت مقابل میزبانان خود مینشیند. در برابر سکوت چه باید کرد؟ چگونه میشود سکوت آزاردهنده را بدون مواجهه با انسانی تازه که از درون سر برمیآورد و برای نخستین بار آن کسی را که تا کنون در درون خود نمیشناختهاید مقابل شما قرار میدهد، شکست داد؟ این کتاب داستان رویارویی با شخص ناشناسی است که درون هر کدام از ما زندگی میکند و ممکن است هرگز با او ملاقات نکنیم مگر در مواجههای ناگهانی با سکوت و زندگی تأسفبار همسایهای عجیب. آنجاست که راوی ناشناس شروع به خطابه، کشف و اقدام به نجات زندگی شخصی دیگر و در نهایت کشتن انسانی میکند تا دوباره آرامش را به زندگیاش بازگرداند.
بخشی از کتاب
چیزی از خود نمیدانیم. میپنداریم که بهآنچه هستیم عادت میکنیم اما درست برعکس این است. هرچه زمان میگذرد کمتر میفهمیم این شخصی که بهنامش حرف میزنیم و کار انجام میدهیم کیست.
این مشکلی نیست. زیستن زندگی یک ناشناس چه عیبی دارد؟ شاید اینگونه زیستن بهتر باشد. همینکه بدانید که هستید، دیگر نمیتوانید خود را تحمل کنید.
ایـن غـرابت مـعمول هـرگز نمیبایست آزارم میداد اگر این ــ یعنی! نمیدانم چگونه بیان کنم ــ اگر آقای برناردَن را ملاقات نکرده بودم.
از خودم میپرسم این داستان کِی شروع شد. دهها تاریخ ممکن است مناسب باشد، عین جنگصدساله. درست این است که بگوییم ماجرا یک سال پیش شروع شد. این هم درست است که بگوییم ماجرا از شش ماه پیش شکل گرفت. باوجوداین مناسبتر آن است که آغازش را به حوالی زمان ازدواجم یعنی به چهل و سه سال پیش ربط داد. اما درستتر از همه به معنای واقعی کلمه این است که شروع ماجرا را زمان تولد من بدانیم، یعنی شصتوشش سال پیش.
من اولین فرضیه را ترجیح میدهم: همهچیز از یک سال پیش شروع شد.
این مشکلی نیست. زیستن زندگی یک ناشناس چه عیبی دارد؟ شاید اینگونه زیستن بهتر باشد. همینکه بدانید که هستید، دیگر نمیتوانید خود را تحمل کنید.
ایـن غـرابت مـعمول هـرگز نمیبایست آزارم میداد اگر این ــ یعنی! نمیدانم چگونه بیان کنم ــ اگر آقای برناردَن را ملاقات نکرده بودم.
از خودم میپرسم این داستان کِی شروع شد. دهها تاریخ ممکن است مناسب باشد، عین جنگصدساله. درست این است که بگوییم ماجرا یک سال پیش شروع شد. این هم درست است که بگوییم ماجرا از شش ماه پیش شکل گرفت. باوجوداین مناسبتر آن است که آغازش را به حوالی زمان ازدواجم یعنی به چهل و سه سال پیش ربط داد. اما درستتر از همه به معنای واقعی کلمه این است که شروع ماجرا را زمان تولد من بدانیم، یعنی شصتوشش سال پیش.
من اولین فرضیه را ترجیح میدهم: همهچیز از یک سال پیش شروع شد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر