خانه خوانی (تجربه ی زندگی در خانه های دوره ی گذار معماری تهران)
(تصاویر:علی طباطبایی)درباره کتاب
کتاب خانهخوانی: تجربهی زندگی در خانههای دورهی گذار معماری تهران، اثر علی طباطبایی است به چاپ انتشارات اطراف.
کتاب پیشِ رو با درهمآمیختن روایت و معماری، تجربه ی انسان را از فضای خانه و معنای درخانهبودن با تاکید بر نقش معماری در شکلگیری و ثبت خاطرهها و تجربههای زیستهی او روایت میکند. خوانندهی این کتاب درکی از جنبههای روایی معماری خانههای ایرانی در دورههای مختلف تاریخی کسب میکند که او را با مفاهیم آثار معماری کشور ایران پیوند میدهد و به دنیای تجربههای زیسته و هویت افراد دیگری که بهگونهای به دنیایش گره خوردهاند وارد میسازد. آنچه در اثر حاضر جای گرفته بررسی تجربه و خاطرات ساکنان خانههای برههی گذار معماری (دهههای 1330 و 1340 که معماری از سازوکار سنتی به شیوهی ساخت و زندگی مدرن تغییر جهت داد) در شکلدهی به فهمشان از تجربهی درخانهبودن است و این واکاوی از زاویهای ارائه شده که اهمیت ارتباط روایت و معماری را روشنتر میکند.
کتاب پیشِ رو با درهمآمیختن روایت و معماری، تجربه ی انسان را از فضای خانه و معنای درخانهبودن با تاکید بر نقش معماری در شکلگیری و ثبت خاطرهها و تجربههای زیستهی او روایت میکند. خوانندهی این کتاب درکی از جنبههای روایی معماری خانههای ایرانی در دورههای مختلف تاریخی کسب میکند که او را با مفاهیم آثار معماری کشور ایران پیوند میدهد و به دنیای تجربههای زیسته و هویت افراد دیگری که بهگونهای به دنیایش گره خوردهاند وارد میسازد. آنچه در اثر حاضر جای گرفته بررسی تجربه و خاطرات ساکنان خانههای برههی گذار معماری (دهههای 1330 و 1340 که معماری از سازوکار سنتی به شیوهی ساخت و زندگی مدرن تغییر جهت داد) در شکلدهی به فهمشان از تجربهی درخانهبودن است و این واکاوی از زاویهای ارائه شده که اهمیت ارتباط روایت و معماری را روشنتر میکند.
بخشی از کتاب
تهران تازه سروشکل عوض میکرد. در حدود بیست سال، وسعت شهر چند برابر شد و خانههای زیادی در آن ساختند. افراد زیادی از شهرها و روستاهای مختلف به اینجا آمدند. کارگاهها و کارخانهها، وزارتخانهها، ادارهها و دانشگاهها هرگوشهوکنار از زمین روییدند و شهر بهسرعت بزرگ و بزرگتر شد. از اوایل پاییز و با اولین بارانها، برف روی کوهها مینشست و دیوارهای سفید میساخت که تا آخر بهار باقی بود. در شرق آسمان هم دماوند، زادگاه فریدون و زندان ضحاک، از بیشتر جاهای شهر پیدا بود. سال 1309، زمان سلطنت رضاشاه پهلوی، دروازههای دارالخلافهی ناصری تخریب شد تا شهر جایی برای بزرگ شدن داشته باشد. اما حالا تهران از آن محدوده خیلی بزرگتر شده بود. در محلههای تازه پلاک بندی شدهای مثل گیشا و یوسفآباد ساختمانهای زیادی ساخته بودند و وسعت و گسترش شهر بیانتها بهنظر میآمد. اما در خانههای این محلههای شطرنجی تهران برههی گذار، مسئلهای نو پدید آمد. خانه ارزش مالی تازهای پیدا کرده بود و این موضوع باعث میشد مالکان هم خانههایشان را جایی برای زندگی ببینند و هم کالایی برای خرید و فروش. با توسعهی اقتصادی، رونق حاصل از فروش نفت و تصمیم های کلان حکومتی مثل اصلاحات ارضی، مهاجرت گسترده به شهر و بعد هم اجاره نشینی شروع شد و افراد بسیاری در خانهای که مال خودشان نبود ساکن شدند. بسیاری از این خانهها برای زندگی چند خانواده در واحدهای مستقل طراحی نشده بودند و فضاهای اشتراکی زیادی داشتند. حمام، حیاط، آشپزخانه و برخی فضاهای ارتباطی مثل راهروها از این دست بودند.
زندگی در این فضاهای اشتراکی تفاوت میان مالکیت حقوقی زمین و تجربه پیچیده و درهمتنیدهی درون و بیرون برای ساکنان را بیش از پیش نمایان کرد و با درهمآمیختن مرزهای این دو، نقش این قرارداد اجتماعی در تجربهی زیستهی ساکنان پررنگ تر شد.
زندگی در این فضاهای اشتراکی تفاوت میان مالکیت حقوقی زمین و تجربه پیچیده و درهمتنیدهی درون و بیرون برای ساکنان را بیش از پیش نمایان کرد و با درهمآمیختن مرزهای این دو، نقش این قرارداد اجتماعی در تجربهی زیستهی ساکنان پررنگ تر شد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر