حلقه مفقوده در ایدئولوژی مارکس (به مناسبت دویستمین سالزاد کارل مارکس)
(نقد و تفسیر مارکسیسم)درباره کتاب
این کتاب را طرفداران مارکس باید حتما بخوانند؛ زیرا دفاع معقولی از مارکس است. مخالفان مارکس هم باید بخوانند؛ زیرا نقد منصفانه مارکس است. البته به احتمال زیاد در نهایت هیچکدام از این دو گروه خرسند نخواهند شد. مخالفان راضی نخواهند شد؛ چراکه نویسنده مارکس را همچنان میستاید و او را هنوز زنده میداند که پیام او هرگز از بین نخواهد رفت و خطوطی که او تعیین کرده است همچنان راهنمای انسانهای بسیاری است. تا وقتی در جهان فقر و بیعدالتی وجود دارد، مارکس هم زنده خواهند ماند و راهگشا و الهامبخش.
طرفداران مارکس، اما، شاید بیشتر ناراحت شوند. نویسنده تصریح میکند با وجود همه آنچه گفتند و همچنان میگویند، آنچه لنین گفت و در شوروی پیاده کرد نزدیکترین برداشت به ایدئولوژی مارکس و وفادارترین تعهد به آن بود. لذا آنچه آن نظام سراسر ظلم و تباهی را به ویرانی و فروپاشی کشاند، ناشی از اشتباهات تاکتیکی و خطاهای عملی و اجرائی نیست، بلکه ناشی از ذات آن ایدئولوژی بود. لذا آن فروپاشی هولناک سبب بیرونی نداشت، بلکه علت آن کاملا درونی بود و مارکسیسم از درون فرومیپاشد و نه بهخاطر فشارهای بیرونی.
البته بهجز آن دو گروه مخالف و موافق، کسانی که هیچ توجهی به مارکس ندارند یا نسبت به او بیطرف هستند، از این کتاب بیشترین بهره را میبرند؛ به این دلیل که این کتاب بسیار آموزنده است، بهحدی که به فراسوی انتظار یک خواننده میرود. این آموزندگی در دو سطح اتفاق میافتد: جزئیات و بینش کلی. از جهت جزئیات، بدون هیچ اغراقی در هر صفحه کتاب نکتهی آموزندهای وجود دارد که یک خواننده غیرمتخصص نمیتواند آنها را در کتابهای متعارف پیدا کند. از این جهت این کتاب یک گنجینه بسیار غنی از دادههای بسیار ارزشمند است. به علاوه، برخلاف بیشتر کتابهای مارکسیستی، متن روان و روشنی دارد و خبری از ابهام و پیچیدگی در متن اثر نیست. لذا خواندنش راحت است. از جهت کلی نیز بینش پختهای که در کتاب جای گرفته، در همه جا بهکار میآید و برای خواننده سرمایه ماندگاری برای فهم مسائل بعدی خواهد بود. بله، سرمایه!
طرفداران مارکس، اما، شاید بیشتر ناراحت شوند. نویسنده تصریح میکند با وجود همه آنچه گفتند و همچنان میگویند، آنچه لنین گفت و در شوروی پیاده کرد نزدیکترین برداشت به ایدئولوژی مارکس و وفادارترین تعهد به آن بود. لذا آنچه آن نظام سراسر ظلم و تباهی را به ویرانی و فروپاشی کشاند، ناشی از اشتباهات تاکتیکی و خطاهای عملی و اجرائی نیست، بلکه ناشی از ذات آن ایدئولوژی بود. لذا آن فروپاشی هولناک سبب بیرونی نداشت، بلکه علت آن کاملا درونی بود و مارکسیسم از درون فرومیپاشد و نه بهخاطر فشارهای بیرونی.
البته بهجز آن دو گروه مخالف و موافق، کسانی که هیچ توجهی به مارکس ندارند یا نسبت به او بیطرف هستند، از این کتاب بیشترین بهره را میبرند؛ به این دلیل که این کتاب بسیار آموزنده است، بهحدی که به فراسوی انتظار یک خواننده میرود. این آموزندگی در دو سطح اتفاق میافتد: جزئیات و بینش کلی. از جهت جزئیات، بدون هیچ اغراقی در هر صفحه کتاب نکتهی آموزندهای وجود دارد که یک خواننده غیرمتخصص نمیتواند آنها را در کتابهای متعارف پیدا کند. از این جهت این کتاب یک گنجینه بسیار غنی از دادههای بسیار ارزشمند است. به علاوه، برخلاف بیشتر کتابهای مارکسیستی، متن روان و روشنی دارد و خبری از ابهام و پیچیدگی در متن اثر نیست. لذا خواندنش راحت است. از جهت کلی نیز بینش پختهای که در کتاب جای گرفته، در همه جا بهکار میآید و برای خواننده سرمایه ماندگاری برای فهم مسائل بعدی خواهد بود. بله، سرمایه!
بخشی از کتاب
اینک ما انقلابات و تجارب را پشت سر گذاشتهایم و زمان آسیبشناسی و کالبدشکافی پدیدههای مربوطه فرارسیده و کندوکاو برای کشف علل آنها مطلوب و ملزوم است که طبع رُمانتیک را برنمیتابد، بلکه «دلایل قوی باید و معنوی» برای شلّیک به قلب علیّتِ ناکامی یک ایدئولوژی.
لذا، این پژوهش در دفاع از سرمایهداری نیست، بلکه تحلیلی است در باب راز شکست سوسیالیسم. تمامی عرصة هستی از آغاز حیات، صحنة تنازع بقا بوده است، فرق این تنازع در طبیعت با تاریخ یعنی میان حیوان و انسان به این شکل است که در طبیعت به کمک چنگ و دندان یعنی امکانات طبیعی صورت میگیرد و در تاریخ به کمک ابزار و سلاح، زیرا فقط انسان، حیوانی است ابزارساز و دارای نفس ناطقه یعنی قوّة عاقله. همچنین این تنازع میان حیوانات که بقای انسب و پیروزی اقوی را به بار میآورد، همیشه به همان شکل سابق و بدون تغییر و تفاوت صورت میگیرد. روباه با مرغ و ماکیان همان رفتاری را دارد که از آغاز داشته و شیر و ببر با گورخر و آهو همان میکند که اجدادش میکردند. لیکن انسان تضادّها و تنازعاتش به اشکال و وجوه متفاوت شخصی، خانوادگی، محلّی، ایلی، قومی، ملّی و طبقاتی صورت میگیرد و تابع تطوّر در طول تاریخ بوده است، به طوری که تضادّ طبقاتی یکی از اهمّ و بارزترین وجوه این تنازعات به شمار میرود که به موازات پیشرفت، ابزار و روشهای معارضات دستخوش تغییر میگردد.
لذا، این پژوهش در دفاع از سرمایهداری نیست، بلکه تحلیلی است در باب راز شکست سوسیالیسم. تمامی عرصة هستی از آغاز حیات، صحنة تنازع بقا بوده است، فرق این تنازع در طبیعت با تاریخ یعنی میان حیوان و انسان به این شکل است که در طبیعت به کمک چنگ و دندان یعنی امکانات طبیعی صورت میگیرد و در تاریخ به کمک ابزار و سلاح، زیرا فقط انسان، حیوانی است ابزارساز و دارای نفس ناطقه یعنی قوّة عاقله. همچنین این تنازع میان حیوانات که بقای انسب و پیروزی اقوی را به بار میآورد، همیشه به همان شکل سابق و بدون تغییر و تفاوت صورت میگیرد. روباه با مرغ و ماکیان همان رفتاری را دارد که از آغاز داشته و شیر و ببر با گورخر و آهو همان میکند که اجدادش میکردند. لیکن انسان تضادّها و تنازعاتش به اشکال و وجوه متفاوت شخصی، خانوادگی، محلّی، ایلی، قومی، ملّی و طبقاتی صورت میگیرد و تابع تطوّر در طول تاریخ بوده است، به طوری که تضادّ طبقاتی یکی از اهمّ و بارزترین وجوه این تنازعات به شمار میرود که به موازات پیشرفت، ابزار و روشهای معارضات دستخوش تغییر میگردد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر