تریو تهران
موجود
ناشر | آگه |
---|---|
مولف | رضیه انصاری |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 148 |
شابک | 9789643292720 |
تاریخ ورود | 1392/02/17 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1392 |
وزن (گرم) | 175 |
کد کالا | 33702 |
قیمت پشت جلد | 400,000﷼ |
قیمت برای شما
400,000﷼
برای خرید وارد شوید
بخشی از کتاب
«تریو» قطعه ای موسیقی است که برای سه ساز نوشته می شود، مثل کوارتت که برای چهار ساز یا دوئت که برای دو ساز درنظر گرفته می شود. از آن جا که این رمان در «سه بستر تاریخی شهر تهران» و با محوری مشابه و درخور حال و هوای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن دوره روی می دهد، نویسنده نامش را «تریو تهران» گذاشته است.
قهرمانان کتاب «تریو تهران» سه زن هستند که هر کدام به سهم خود در برههء زمانی مربوطه، یعنی تهران دههء 20 و روزگار اشغال شهر توسط نیروهای متفقین، اوایل دهه 50 و اواخر 80، برای دستیابی به آن چه می خواهند، همت و تلاش می کنند. زیرک و متفکرند و تا حدی ساختارشکن؛ دغدغهء ایستادن و ماندن در وطن دارند و با دنبال کردن رد شوهران مفقودشان، در پی احیا و تثبیت هویتی از دست رفته هستند تا معنایی دوباره به زندگی خود ببخشند.
...کافی است برنگردی به عقب. به روزهایی که رفته. شب هایی که رفته. و گذشته ای که گذشته. به خودت بگویی گذشته پشت سر است. پشت سر سنگ می کند. باید روت به جلو باشد. آنی که سرت را برگردانی، همان طور که نیم تنه ات گشته به سمتی و بینی و لب ها در امتداد شانه قرار گرفته اند، همانطور که پاها رو به جلو هستند هنوز و دست ها تو هوا کمانک کوچکی درست کرده اند و سرگردانند، سنگ می شوی. مجسمانه می شوی. یا دست بالاش چیزی شبیه مینیاتورها. که پرسپکتیو و عمق میدان ندارند، بُعد ندارند، حجمشان چیناچین شال و دستار و دامنشان است، اثیری اند، مستانه و سرخوشند، که لبخندی و اخمی توامان دارند. آن وقت باید باقی عمر را همین طور سر کنی: با نیم نگاهی به عقب و نیم نگاهی به جلو. با تنی موج دار و بی قرار و به هر سو. با خاطره هایی که پاپی ات شده اند. به هر طرف که بروی و هر جور که بایستی شناور مانده ای در هوای رفته ها و نیامده ها. میان بخت خواب و بیدار...
قهرمانان کتاب «تریو تهران» سه زن هستند که هر کدام به سهم خود در برههء زمانی مربوطه، یعنی تهران دههء 20 و روزگار اشغال شهر توسط نیروهای متفقین، اوایل دهه 50 و اواخر 80، برای دستیابی به آن چه می خواهند، همت و تلاش می کنند. زیرک و متفکرند و تا حدی ساختارشکن؛ دغدغهء ایستادن و ماندن در وطن دارند و با دنبال کردن رد شوهران مفقودشان، در پی احیا و تثبیت هویتی از دست رفته هستند تا معنایی دوباره به زندگی خود ببخشند.
...کافی است برنگردی به عقب. به روزهایی که رفته. شب هایی که رفته. و گذشته ای که گذشته. به خودت بگویی گذشته پشت سر است. پشت سر سنگ می کند. باید روت به جلو باشد. آنی که سرت را برگردانی، همان طور که نیم تنه ات گشته به سمتی و بینی و لب ها در امتداد شانه قرار گرفته اند، همانطور که پاها رو به جلو هستند هنوز و دست ها تو هوا کمانک کوچکی درست کرده اند و سرگردانند، سنگ می شوی. مجسمانه می شوی. یا دست بالاش چیزی شبیه مینیاتورها. که پرسپکتیو و عمق میدان ندارند، بُعد ندارند، حجمشان چیناچین شال و دستار و دامنشان است، اثیری اند، مستانه و سرخوشند، که لبخندی و اخمی توامان دارند. آن وقت باید باقی عمر را همین طور سر کنی: با نیم نگاهی به عقب و نیم نگاهی به جلو. با تنی موج دار و بی قرار و به هر سو. با خاطره هایی که پاپی ات شده اند. به هر طرف که بروی و هر جور که بایستی شناور مانده ای در هوای رفته ها و نیامده ها. میان بخت خواب و بیدار...
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر