تابلوی خانوادگی
(نمایشنامه انگلیسی،قرن 20م)
موجود
ناشر | قطره |
---|---|
مولف | نوئل کاورد |
مترجم | سمیرا قاسم زاده |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 148 |
شابک | 9786223080395 |
تاریخ ورود | 1402/03/06 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 144 |
کد کالا | 122597 |
قیمت پشت جلد | 1,150,000﷼ |
قیمت برای شما
1,150,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
نوئل کاورد نویسنده و نمایشنامهنویس انگلیسی است که بیش از پنجاه عنوان نمایشنامه منتشر کرده است. بسیاری از نمایشنامههای او چون تب یونجه، زندگیهای خصوصی، طرحی برای زندگی، خندهی امروز و روح سرخوش جزء نمایشهای پُرتکرار و پُربینندهی سالنهای نمایش بودند. کاورد علاوهبر نمایشنامه، صدها آهنگ، چندین نمایش موزیکال، چندین فیلمنامه، چند جلد کتاب شعر و داستان کوتاه، یک رمان بلند و یک خودزندگینامهی سه جلدی را نیز در کارنامهی فعالیتهای ادبیاش دارد. همچنین، این نویسندهی مشهور در شش دهه از زندگیاش، در نمایشها و فیلمهای متعددی به ایفای نقش پرداخت.
وقایع نمایشنامه تابلوی خانوادگی در برایتون و سال ۱۸۱۱ رخ میدهد. پاول که از خشونتهای انقلاب فرانسه گریخته است ادعا میکند دختر جوان و زیبایی به اسم ملانی را تحت حمایت و سرپرستی گرفته است. آندو به دروغ وانمود میکنند ملانی فرزند یکی از دوستان پاول است که در حوادث انقلاب اعدام شده است. ملانی خواننده است و پاول قصد دارد او را به عقد مرد ثروتمندی به نام ادوارد درآورد تا خودش نیز از این وصلت منفعت ببرد، غافل از اینکه احساسی پنهانی و دیداری غیرمنتظره با آشنایی از گذشتههای دور، سرنوشت دیگری را برایشان رقم میزند.
وقایع نمایشنامه تابلوی خانوادگی در برایتون و سال ۱۸۱۱ رخ میدهد. پاول که از خشونتهای انقلاب فرانسه گریخته است ادعا میکند دختر جوان و زیبایی به اسم ملانی را تحت حمایت و سرپرستی گرفته است. آندو به دروغ وانمود میکنند ملانی فرزند یکی از دوستان پاول است که در حوادث انقلاب اعدام شده است. ملانی خواننده است و پاول قصد دارد او را به عقد مرد ثروتمندی به نام ادوارد درآورد تا خودش نیز از این وصلت منفعت ببرد، غافل از اینکه احساسی پنهانی و دیداری غیرمنتظره با آشنایی از گذشتههای دور، سرنوشت دیگری را برایشان رقم میزند.
بخشی از کتاب
دوک: شما خیلی زیبا هستین، دوشیزه، و بسیار جذاب.
ملانی: اوه!
دوک: مطمئنم محاله که بتونین سنگدل باشین.
ملانی: وقتی کسی تحقیر بشه، دیگه خوشقلب بودن براش کار سختیه.
دوک: همسرم اونطور که من درک میکنم، درک نداره.
ملانی: (نگاهش را از او برمیدارد.) اوه، دوک.
دوک: شما عاشق پسر من هستین؟
ملانی: (همچنان نگاهش رو به پایین است.) نمیدونم.
دوک: اون عاشق شماست؟
ملانی: بله.
دوک: شما قصد دارین با اون ازدواج کنین؟
ملانی: لطفاً! من نمیدونم.
دوک: تمام دارایی اون تحت کنترل مادرشه؛ اگه باهاش ازدواج کنین، اون رو از همهچیز محروم میکنین.
ملانی: میفهمم.
دوک: درحالیکه من...
ملانی: (سرش را بهسرعت بلند میکند.) شما؟
دوک: (با کمی شرمساری) خودم رو تو شرایط بسیار شرمآوری حس میکنم.
ملانی: چرا؟
دوک: نمیخوام شما رو با گرفتاریهای خودم خسته کنم، اما شما خیلی مهربونین.
ملانی: (بهسمت او میرود.) چی میخواین بگین؟
دوک: من یه خونۀ کوچیک تو لندن دارم، یه خونۀ نقلی قشنگ که به زیبایی مبله شده و درست نزدیک محوطۀ بِرکلیه، و چون کسی اونجا ساکن نیست حس خوبی نداره. روی اسباب و اثاثیۀ زیباش رو با پارچه پوشوندهان و پردههاش کشیده شده.
ملانی: (رو برمیگرداند.) همسرتون چیزی درمورد اون خونه میدونه؟
دوک: نه.
ملانی: اوه!
دوک: مطمئنم محاله که بتونین سنگدل باشین.
ملانی: وقتی کسی تحقیر بشه، دیگه خوشقلب بودن براش کار سختیه.
دوک: همسرم اونطور که من درک میکنم، درک نداره.
ملانی: (نگاهش را از او برمیدارد.) اوه، دوک.
دوک: شما عاشق پسر من هستین؟
ملانی: (همچنان نگاهش رو به پایین است.) نمیدونم.
دوک: اون عاشق شماست؟
ملانی: بله.
دوک: شما قصد دارین با اون ازدواج کنین؟
ملانی: لطفاً! من نمیدونم.
دوک: تمام دارایی اون تحت کنترل مادرشه؛ اگه باهاش ازدواج کنین، اون رو از همهچیز محروم میکنین.
ملانی: میفهمم.
دوک: درحالیکه من...
ملانی: (سرش را بهسرعت بلند میکند.) شما؟
دوک: (با کمی شرمساری) خودم رو تو شرایط بسیار شرمآوری حس میکنم.
ملانی: چرا؟
دوک: نمیخوام شما رو با گرفتاریهای خودم خسته کنم، اما شما خیلی مهربونین.
ملانی: (بهسمت او میرود.) چی میخواین بگین؟
دوک: من یه خونۀ کوچیک تو لندن دارم، یه خونۀ نقلی قشنگ که به زیبایی مبله شده و درست نزدیک محوطۀ بِرکلیه، و چون کسی اونجا ساکن نیست حس خوبی نداره. روی اسباب و اثاثیۀ زیباش رو با پارچه پوشوندهان و پردههاش کشیده شده.
ملانی: (رو برمیگرداند.) همسرتون چیزی درمورد اون خونه میدونه؟
دوک: نه.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر