به نوجوانان گفتن،از نوجوانان شنیدن 3
(رفتار والدین،ارتباط در خانواده،والدین و نوجوانان)
موجود
ناشر | دایره |
---|---|
مولف | آدل فابر،الین مازلیش |
مترجم | اصغر اندرودی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 272 |
شابک | 9786005722130 |
تاریخ ورود | 1390/05/17 |
نوبت چاپ | 18 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 315 |
کد کالا | 27079 |
قیمت پشت جلد | 1,950,000﷼ |
قیمت برای شما
1,950,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
زندگی با نوجوانان و چگونگی برقراری ارتباط با آنان ممکن است توانفرسا باشد. با احساساتشان دستوپنجه نرمکردن، مجازاتشان کنیم یا نکنیم، با مشکلاتشان چگونه برخورد کنیم و... . اکنون زمان آن است که با خواندن این کتاب آنچه را برایمان سودمند و معنادار است یاد بگیریم و به دیگران نیز انتقال دهیم. و آنچه را برای نسل کنونی سودمند و پرمعناست از آنان بیاموزیم.
بخشی از کتاب
«مادرم همیشه به من فشار میآورد که بهتر بشوم و بهتر عمل کنم. میگفت: "تو میتوانی بهتر انجام دهی.... دوباره آن را بررسی کن.... به طور کامل انجامش بده." هیچ وقت نمیگذاشت از هیچ چیز قسر در بروم. از سوی دیگر، پدرم عقیده داشت که کار من بینقص و عالی است. بنابراین میدانستم برای چه چیزی پیش چه کسی بروم. با اطرافیانم خوب میجوشیدم.»
«پدر و مادر من اصرار داشتند همه جور مهارتهای مختلف را یاد بگیرم- بلد باشم چطوری چک بنویسم، چرخ پنچر خودرو را تعویض کنم. آنان حتی مرا وامیداشتند روزی پنج صفحه کتاب اسپانیایی بخوانم. آن زمان باعث رنجشم میشد، ولی به دلیل دانستن زبان اسپانیایی سرانجام شغل خوبی پیدا کردم.»
«میدانم که این حرف را نبایستی اینجا بزنم، چون احتمالا خیلی از خانمهایی که اینجا هستند، کار میکنند، از جمله خودم، ولی آن زمان دوست داشتم وقتی از مدرسه به خانه میآیم، مادرم در منزل باشد. اگر در طول روز اتفاق ناراحت کنندهای برای من میافتاد، میتوانستم دربارة آن با او حرف بزنم.»
«پدر و مادر من اصرار داشتند همه جور مهارتهای مختلف را یاد بگیرم- بلد باشم چطوری چک بنویسم، چرخ پنچر خودرو را تعویض کنم. آنان حتی مرا وامیداشتند روزی پنج صفحه کتاب اسپانیایی بخوانم. آن زمان باعث رنجشم میشد، ولی به دلیل دانستن زبان اسپانیایی سرانجام شغل خوبی پیدا کردم.»
«میدانم که این حرف را نبایستی اینجا بزنم، چون احتمالا خیلی از خانمهایی که اینجا هستند، کار میکنند، از جمله خودم، ولی آن زمان دوست داشتم وقتی از مدرسه به خانه میآیم، مادرم در منزل باشد. اگر در طول روز اتفاق ناراحت کنندهای برای من میافتاد، میتوانستم دربارة آن با او حرف بزنم.»
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر