اعترافات فرنی لنگتون
(داستان های انگلیسی،قرن 21م)
موجود
ناشر | نون |
---|---|
مولف | سارا کالینز |
مترجم | محمد جوادی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 384 |
شابک | 9786226652391 |
تاریخ ورود | 1399/10/30 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1399 |
وزن (گرم) | 369 |
کد کالا | 99665 |
قیمت پشت جلد | 680,000﷼ |
قیمت برای شما
680,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
این کتاب نفسگیر، برندهی جایزهی رمان کاستا، داستانی معمایی-جنایی است که به آن سوی اقیانوس اطلس و از تاریکترین کانالهای تاریخ سفر میکند. تصویری درخشان و پر زرق و برق از نژاد، طبقه و ظلم که به پوست نفوذ میکند و روح را لمس میکند. کتاب داستان زنی است که خودش دنیایش را میسازد.
سرتاسر لندن سرگرم پروندهی رسوایی فرنی لانگتون، متهم به قتل وحشیانهی کارفرمایان خود، دانشمند مشهور جورج بنهام و همسر فرانسوی عجیبش، است. درحالیکه روزنامهها نظریههای ناپسندی را دربارهی قتلها و محاکمهی زن مرموز منتشر میکنند، جمعیت دادگاه را مشتاقانه دنبال میکنند.
شهادت علیه فرنی لنگتون شوم است. او یک اغواگر، یک جادوگر، یک تخریبگر و نیز یک فاحشه است.
اما فرنی ادعا میکند که نمیتواند آنچه را که در آن شب سرنوشتساز اتفاق افتاده به خاطر بیاورد، حتی اگر این یادآوری بتواند جان او را نجات دهد. او نمیداند که چگونه در خون قربانیان غرق شده است. اما او داستانی برای گفتن دارد: داستانی از دوران کودکی خود در یک مزرعه در جامائیکا، دورهی شاگردیاش زیر نظر دانشمندی فرومایه که تمام قواعد اخلاقی را به سخره گرفته است و یک زندگی پرشور و رابطهای ممنوع.
سرتاسر لندن سرگرم پروندهی رسوایی فرنی لانگتون، متهم به قتل وحشیانهی کارفرمایان خود، دانشمند مشهور جورج بنهام و همسر فرانسوی عجیبش، است. درحالیکه روزنامهها نظریههای ناپسندی را دربارهی قتلها و محاکمهی زن مرموز منتشر میکنند، جمعیت دادگاه را مشتاقانه دنبال میکنند.
شهادت علیه فرنی لنگتون شوم است. او یک اغواگر، یک جادوگر، یک تخریبگر و نیز یک فاحشه است.
اما فرنی ادعا میکند که نمیتواند آنچه را که در آن شب سرنوشتساز اتفاق افتاده به خاطر بیاورد، حتی اگر این یادآوری بتواند جان او را نجات دهد. او نمیداند که چگونه در خون قربانیان غرق شده است. اما او داستانی برای گفتن دارد: داستانی از دوران کودکی خود در یک مزرعه در جامائیکا، دورهی شاگردیاش زیر نظر دانشمندی فرومایه که تمام قواعد اخلاقی را به سخره گرفته است و یک زندگی پرشور و رابطهای ممنوع.
بخشی از کتاب
عشق، عشق نیست، اگر دستخوش هر تغییری شود.
گرما مانند شربتی ارامارام روی صورتم میریخت و صدای مادام ذرهذره شکسپیر را در گوشهایم میچکاند. میگفت این سطر باید بعد از عشق تمام شود. عشق، عشق نیست. «فرانسیس، تا حالا شکسپیر خواندهای؟» انگشتهای داغش روی مچهای دستم بود. خندهاش شبیه صدای زنگ بالای در مغازه بود. سپس چهرهاش درهم رفت و درحالیکه چیزی به یاد میآورد نشست. «لدی واقعا جوابی نفرستاد؟»
«نفرستاد.»
«عجب! خب، مهم نیست. باز هم مینویسم. باید متقاعد شود. مقداری عشوهگری. به او انگیزه بده.»
«یعنی حالا انگیزهاش بیشتر از تو نیست؟»
نگاهی به من انداخت.
یکنفس گفتم: «آقای کمبریج گفت بروی به جهنم و گفت نمیخواهد بازیچهی تو باشد.»
«اینطور گفت؟» لبخند زد. «خب. یکی به نفع او.»
گرما مانند شربتی ارامارام روی صورتم میریخت و صدای مادام ذرهذره شکسپیر را در گوشهایم میچکاند. میگفت این سطر باید بعد از عشق تمام شود. عشق، عشق نیست. «فرانسیس، تا حالا شکسپیر خواندهای؟» انگشتهای داغش روی مچهای دستم بود. خندهاش شبیه صدای زنگ بالای در مغازه بود. سپس چهرهاش درهم رفت و درحالیکه چیزی به یاد میآورد نشست. «لدی واقعا جوابی نفرستاد؟»
«نفرستاد.»
«عجب! خب، مهم نیست. باز هم مینویسم. باید متقاعد شود. مقداری عشوهگری. به او انگیزه بده.»
«یعنی حالا انگیزهاش بیشتر از تو نیست؟»
نگاهی به من انداخت.
یکنفس گفتم: «آقای کمبریج گفت بروی به جهنم و گفت نمیخواهد بازیچهی تو باشد.»
«اینطور گفت؟» لبخند زد. «خب. یکی به نفع او.»
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر