نفرت:کاوشگری های کارآگاه ارلندور (ادبیات پلیسی28)
(داستان های ایسلندی،قرن20م)
موجود
ناشر | قطره |
---|---|
مولف | آرنالدور ایندیرداسون |
مترجم | زهرا زارعی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 288 |
شابک | 9786222018719 |
تاریخ ورود | 1399/06/16 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1399 |
وزن (گرم) | 307 |
کد کالا | 94382 |
قیمت پشت جلد | 500,000﷼ |
قیمت برای شما
500,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
برای آنکه بدانید چرا رمان پلیسی اسکاندیناوی این همه طرفدار دارد؛ کافی است «نفرت» اثر آرنالدور ایندیراسون بخوانید. رمانی پرکشش که شاخصهای مهم این ژانر بهشکلی قابلاعتنا در آن دیده میشود. او چنان استادانه موقعیتهای پر از تعلیق و خشونت را در متن داستانی با ضرب آهنگی مجذوبکننده به یکدیگر پیوند میدهد که خواننده را تا انتهای رمان، به دنبال میکشد. بنابراین بیدلیل نیست وقتی استیگ لارسن (نویسندهی نامدار این سبک) بهطور ناگهانی درگذشت، گفته شد چه خوب که لااقل آرنالدور ایندیراسیون هست که جای خالی او را پر کند.
رمانهای این نویسنده با حضور کارآگاه ارلندرو یکی پس از دیگری با موفقیت روبهرو شده و با تیراژ میلیونی، به چهل زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند و مهمترین جوایز ادبیات پلیسی جنایی این سالها را برای او به ارمغان آوردهاند. حالا «ریکیاویک»، جغرافیای اصلی داستانهای او، نه شهری کوچک که منطقهای شناختهشده در ایستلند است که بسیاری با داستانهای ایندیراسیون به آنجا سفر کردهاند و برایشان منطقهای آشناست.
در «نفرت» کارآگاه ارلندور برای سروسامان دادن به اوضاع و احوال شخصی و روحی خود مدتی به مرخصی رفته و یک کارآگاه زن به نام الینبورگ وظایف او را برعهده گرفته است. اما درست در همین زمان پروندهی پیچیده قتلهایی زنجیرهای گشوده میشود که الینبورگ با همهی سختکوشیاش راهی ندارد جز اینکه از کارآگاه ارلندرو برای رازگشایی از پروندهی دشوار کمک بگیرد.
«نفرت» یک رمان پرپیچ وخم پلیسی است که در اتمسفری ملتهب از روابط بیمارگونهی آدمها پیش میرود. در جغرافیای سرد و یخ زدهی رخدادهای رمان، قتلهای خشن و خونینی رخ میدهد که بهشکلی تاثیرگذار خشونت و تنهایی درونیشدهی شخصیتهای داستان را بازتاب میدهد.
هرچه داستان پیش میرود، عطش خواننده برای وارد شدن کارآگاه الندرو به ماجرا بیشتر میشود و هنگامی که او برای سروسامان دادن به ماجرا به میدان میآید خواننده با لذتی مضاعف داستان نفسگیر رویارویی با این قاتل زنجیرهای را دنبال میکند.
رمانهای این نویسنده با حضور کارآگاه ارلندرو یکی پس از دیگری با موفقیت روبهرو شده و با تیراژ میلیونی، به چهل زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند و مهمترین جوایز ادبیات پلیسی جنایی این سالها را برای او به ارمغان آوردهاند. حالا «ریکیاویک»، جغرافیای اصلی داستانهای او، نه شهری کوچک که منطقهای شناختهشده در ایستلند است که بسیاری با داستانهای ایندیراسیون به آنجا سفر کردهاند و برایشان منطقهای آشناست.
در «نفرت» کارآگاه ارلندور برای سروسامان دادن به اوضاع و احوال شخصی و روحی خود مدتی به مرخصی رفته و یک کارآگاه زن به نام الینبورگ وظایف او را برعهده گرفته است. اما درست در همین زمان پروندهی پیچیده قتلهایی زنجیرهای گشوده میشود که الینبورگ با همهی سختکوشیاش راهی ندارد جز اینکه از کارآگاه ارلندرو برای رازگشایی از پروندهی دشوار کمک بگیرد.
«نفرت» یک رمان پرپیچ وخم پلیسی است که در اتمسفری ملتهب از روابط بیمارگونهی آدمها پیش میرود. در جغرافیای سرد و یخ زدهی رخدادهای رمان، قتلهای خشن و خونینی رخ میدهد که بهشکلی تاثیرگذار خشونت و تنهایی درونیشدهی شخصیتهای داستان را بازتاب میدهد.
هرچه داستان پیش میرود، عطش خواننده برای وارد شدن کارآگاه الندرو به ماجرا بیشتر میشود و هنگامی که او برای سروسامان دادن به ماجرا به میدان میآید خواننده با لذتی مضاعف داستان نفسگیر رویارویی با این قاتل زنجیرهای را دنبال میکند.
بخشی از کتاب
پاریس ـ 14(2) ژوئیهی 1877
خبرنگار ما در دومین هفتهی حضورش در کنار ارتش روسیه در جبههی دانوب گزارش میدهد که دیروز اول ژوئیه (به حساب او و دوازده ژوئیه به تقویم اروپایی)، امپراتور الکساندر از لشکریان ظفرمندش که یک دوراهی را در دانوب فتح کرده و در مرزهای دولت عثمانی رخنه کردهاند قدردانی نمودند. فرمان همایونی اعلیحضرت امپراتور اشعار میدارد که دشمن کاملا درهمشکسته و ظرف حداکثر دو هفته صلیب ارتدکس بر فراز کلیسای سنت سوفیا در کنستانتینوپل بر پا خواهد شد. مقاومت چندانی در برابر پیشروی ارتش روس صورت نمیگیرد. مگر اینکه کسی حملات ناچیز باشیبوزوکها (کلهخرها) به خطوط ارتباطی روسها را بیش از یک گزش پشه به حساب بیاورد. جانورانی نیمراهزن نیمپارتیزان که درندگی و وحشیگری خونخوارانهشان شهرت دارد.
به قول آگوستین قدیس، زن مخلوقی سستعنصر و دمدمیمزاج است و صد البته حداقل در مورد زنی به نام واروارا سوواروا حق با آن بزرگمرد متحجر زنگریز بوده است.
کل این قضیه ماجرایی بود که شوخی شوخی شروع شد و به اینجا رسید. او فقط باید خودش را سرزنش میکرد چرا که مادرش بارها و بارها گفته بود واریا دیر یا زود خودش را به مخمصه میاندازد و اکنون انداخته بود. پدرش، مردی که صبر ایوب داشت، در یکی از مجادلات توفانیشان زندگی دخترش را به سه دورهی زمانی تقسیم کرده بود: تخمجنی دامنپوش، یک موذی مردمآزار، و پوچگرایی احمق.
تا به امروز، واریا به این خصوصیاتش افتخار میکرد و اعلام کرده بود بههیچوجه خیال ندارد به دستاوردهای گذشتهاش قناعت کند اما این بار اعتمادبهنفسش گولش زده بود.
خبرنگار ما در دومین هفتهی حضورش در کنار ارتش روسیه در جبههی دانوب گزارش میدهد که دیروز اول ژوئیه (به حساب او و دوازده ژوئیه به تقویم اروپایی)، امپراتور الکساندر از لشکریان ظفرمندش که یک دوراهی را در دانوب فتح کرده و در مرزهای دولت عثمانی رخنه کردهاند قدردانی نمودند. فرمان همایونی اعلیحضرت امپراتور اشعار میدارد که دشمن کاملا درهمشکسته و ظرف حداکثر دو هفته صلیب ارتدکس بر فراز کلیسای سنت سوفیا در کنستانتینوپل بر پا خواهد شد. مقاومت چندانی در برابر پیشروی ارتش روس صورت نمیگیرد. مگر اینکه کسی حملات ناچیز باشیبوزوکها (کلهخرها) به خطوط ارتباطی روسها را بیش از یک گزش پشه به حساب بیاورد. جانورانی نیمراهزن نیمپارتیزان که درندگی و وحشیگری خونخوارانهشان شهرت دارد.
به قول آگوستین قدیس، زن مخلوقی سستعنصر و دمدمیمزاج است و صد البته حداقل در مورد زنی به نام واروارا سوواروا حق با آن بزرگمرد متحجر زنگریز بوده است.
کل این قضیه ماجرایی بود که شوخی شوخی شروع شد و به اینجا رسید. او فقط باید خودش را سرزنش میکرد چرا که مادرش بارها و بارها گفته بود واریا دیر یا زود خودش را به مخمصه میاندازد و اکنون انداخته بود. پدرش، مردی که صبر ایوب داشت، در یکی از مجادلات توفانیشان زندگی دخترش را به سه دورهی زمانی تقسیم کرده بود: تخمجنی دامنپوش، یک موذی مردمآزار، و پوچگرایی احمق.
تا به امروز، واریا به این خصوصیاتش افتخار میکرد و اعلام کرده بود بههیچوجه خیال ندارد به دستاوردهای گذشتهاش قناعت کند اما این بار اعتمادبهنفسش گولش زده بود.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر