آن سوی رود میان درختان (میراث همینگوی 7)
(داستانهای آمریکایی،قرن 20م)
موجود
ناشر | افق |
---|---|
مولف | ارنست همینگوی |
مترجم | اسدالله امرایی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 288 |
شابک | 9789643696610 |
تاریخ ورود | 1394/02/15 |
نوبت چاپ | 4 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 328 |
کد کالا | 43693 |
قیمت پشت جلد | 2,400,000﷼ |
قیمت برای شما
2,400,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
آن سوی رود میان درختان نوشتهی ارنست همینگوی بزرگ است که در سال 1950 منتشر شد. این داستان پیشاز انتشار در قالب یک کتاب، بهصورت داستان دنبالهدار در مجلهی کازموپولیتن منتشر شد. همینگوی عنوان کتاب را از آخرین کلمات ژنرال توماس استونوال جکسون، از فرماندهان اصلی جنگهای داخلی آمریکا در جبههی ایالتهای جنوبی الهام گرفته است. جکسون پیشاز مرگ گفت: «بیایید به آنسوی رود برویم و زیر سایهی درختان استراحت کنیم.»
داستان چنین آغاز میشود: کلنل ریچارد کنتول، افسر پنجاهسالهی ارتش آمریکا، در پایان جنگ جهانی دوم برای شکار به ونیز میرود. معلوم میشود که در آستانهی مرگ است و بخش اعظم رمان در قالب فلشبک روایت میشود. او دربارهی تجربهاش در جنگ جهانی اول در ایتالیا میگوید؛ از عشقی بدفرجام به زنی ونیزی که سی سال از خودش کوچکتر بود.
جالب اینکه همینگوی در زمان سفرش به ونیز، با خانمی به نام آدریانا آشنا شد و سخت به او دل بست. آدریانا در واقع، الگوی شخصیت رِناتا در رمان آنسوی رود میان درختان است. درونمایهی اصلی کتاب مرگ است و از آن مهمتر، آدمها چطور با مرگ مواجه میشوند. جالب اینکه میشود سرِ نخی میان آنسوی رود میان درختان اثر همینگوی و مرگ در ونیز اثر توماسمانِ کبیر را یافت.
همینگوی کارش را نخست بهعنوان ژورنالیست و بعد، داستاننویس آغاز کرد. همین است که او با چیرهدستی، از کمترینها بیشترین مفاهیم را بیرون میکشد. همینگوی زبان را در اختیار خود داشت، فراز و فرود داستانها را بلد بود و جز واقعیت چیزی به مخاطبش نمیگفت؛ او نویسندهای صادق بود که در فضای میان خطوط داستانهایش، آنچه تعریف میکرد ورای واقعیت بود؛ او از عمیقترین ترسها و دلهرهها و آرزوهای انسان میگفت و برای همین است که سالها پساز مرگش، همینگوی هنوز نویسندهای اثرگذار در تاریخ ادبیات جهان است.
داستان چنین آغاز میشود: کلنل ریچارد کنتول، افسر پنجاهسالهی ارتش آمریکا، در پایان جنگ جهانی دوم برای شکار به ونیز میرود. معلوم میشود که در آستانهی مرگ است و بخش اعظم رمان در قالب فلشبک روایت میشود. او دربارهی تجربهاش در جنگ جهانی اول در ایتالیا میگوید؛ از عشقی بدفرجام به زنی ونیزی که سی سال از خودش کوچکتر بود.
جالب اینکه همینگوی در زمان سفرش به ونیز، با خانمی به نام آدریانا آشنا شد و سخت به او دل بست. آدریانا در واقع، الگوی شخصیت رِناتا در رمان آنسوی رود میان درختان است. درونمایهی اصلی کتاب مرگ است و از آن مهمتر، آدمها چطور با مرگ مواجه میشوند. جالب اینکه میشود سرِ نخی میان آنسوی رود میان درختان اثر همینگوی و مرگ در ونیز اثر توماسمانِ کبیر را یافت.
همینگوی کارش را نخست بهعنوان ژورنالیست و بعد، داستاننویس آغاز کرد. همین است که او با چیرهدستی، از کمترینها بیشترین مفاهیم را بیرون میکشد. همینگوی زبان را در اختیار خود داشت، فراز و فرود داستانها را بلد بود و جز واقعیت چیزی به مخاطبش نمیگفت؛ او نویسندهای صادق بود که در فضای میان خطوط داستانهایش، آنچه تعریف میکرد ورای واقعیت بود؛ او از عمیقترین ترسها و دلهرهها و آرزوهای انسان میگفت و برای همین است که سالها پساز مرگش، همینگوی هنوز نویسندهای اثرگذار در تاریخ ادبیات جهان است.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر