آرایش دشمن
(ادبیات فرانسوی زبان،قرن 20م)
موجود
ناشر | قطره |
---|---|
مولف | آملی نوتومب |
مترجم | زیور ایزدپناه |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 92 |
شابک | 9786222019976 |
تاریخ ورود | 1401/05/22 |
نوبت چاپ | 3 |
سال چاپ | 1403 |
وزن (گرم) | 104 |
کد کالا | 115461 |
قیمت پشت جلد | 850,000﷼ |
قیمت برای شما
850,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
آملی نوتومب، متولد 1966 در بروکسل، نویسنده بلژیکی تجربهگرایی است که آثارش موضوعات و سبکهای روایی متنوعی دارد. او میکوشد مضامین اساطیری را با زبانی امروزی در داستانهایش بگنجاند و در بسیاری مواقع آنها را از شکل مرسومشان خارج کند و تعاریفی تازه به آنها ببخشد. اغلب شخصیتهای او در کنار پیچیدگیهای مختلفی که برای آنها میسازد و کشفشان را برای خواننده چالشبرانگیز میکند، بُعدی کمیک نیز دارند. نوتومب نویسندهای دیالوگمحور است و شخصیتهایش را در قالب گفتوگوهای پرجنجال و درازدامنشان به مخاطب میشناساند.
«آرایش دشمن» بر پایهی تقابل دو شخصیت در فرودگاه پاریس شکل میگیرد؛ دو مردی که روحیهای جنگجو دارند و بحث و جدلشان از همان آغازِ قصه، این ویژگی را به شکلی بارز نشان میدهد. طی زمانی که هواپیمای آنها تأخیر دارد، این دو مجال مصاحبتی پیدا میکنند که میتواند نقطهی عطفی برایشان بسازد، زیرا ابعاد مختلف روانشناختی، فلسفی و انسانشناسانهی زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. این گفتوگو در آغاز با مسائلی بسیار ساده شکل میگیرد، اما بهتدریج جنبههای عمدهتری را شامل میشود و رویاروییشان را جدیتر میکند، بهطوری که از آنها دو دشمن در مقابل یکدیگر میسازد.
تکستور تکسل، آغازگر مکالمهای طولانی با ژروم آنگوست است که برای گذران وقتی که تا پرواز هواپیما در اختیار دارد، مشغول خواندن کتابی میشود. تکستور که نامش اتفاقا از کلمهی تکست به معنای متن آمده است، مردی حرّاف، بازیگوش و اهل سفسطه است و میکوشد از همین توانمندیها برای جذب مخاطباش بهره بگیرد. ژروم برعکس او، شخصیتی درونگرا و گوشهگیر دارد و از بازیهای کلامیِ این مهمان ناخوانده به تنگ میآید. تکستور در تکاپوست تا قابلیتهای بحث و جدل او را به چالش بکشد و اغلب در این مبارزه دست بالا را دارد. پرسشهای او ژروم را به تفکر وامیدارد و به ادامهی مباحثه ترغیب میکند. این مناظره با وجود پیچیدگی شخصیتی که هر دو طرف رو میکنند، لحظه به لحظه داغتر و هیجانانگیزتر میشود.
یکی از مباحث مهمی که میان این دو شخصیت مطرح میشود، مرگ است. مبحثی که افکار ژروم را بهشدت به خود معطوف میکند و به برونریزی احساساتش نسبت به مرگ و مسائل پیرامون آن وامیدارد. تسکتور نیز در این میان با باورهایی که مستقیماً از این موضوع کسب کرده، با پیش کشیدن تصویری از مرگ که بیش از هر چیز به چهرهی آدمها گره خورده، ژروم را تحت تأثیر قرار میدهد.
کندوکاو در گذشته، بخش قابلتوجهی از گفتوگوی این دو شخصیت را به خود اختصاص میدهد؛ گذشتهای که بهویژه ژروم از مرور آن طفره میرود و با پرخاشگری و فرافکنی قصد فرار از آن را دارد. اما او درنهایت مقهور تکستور میشود به بیان مسائلی از گذشته می پردازد که حس عذاب وجدان را در وجود خودش شعلهور می سازد و مخاطب را از سوی دیگر به حیرت دچار می کند، حیرتی ناشی از افزوده شدن به پیچیدگی شخصیت ژروم و آشکار شدن چهرهای تازه از او.
نوتومب در این کتاب برای شناخت لایههای پنهان وجودی انسانها رویکردی روانکاوانه را در پیش گرفته است. او از خلال این رمان روانکاوانه در تلاش است که آدمها را با خودشان و ابعاد پنهان ذهنشان روبهرو کند.
«آرایش دشمن» بر پایهی تقابل دو شخصیت در فرودگاه پاریس شکل میگیرد؛ دو مردی که روحیهای جنگجو دارند و بحث و جدلشان از همان آغازِ قصه، این ویژگی را به شکلی بارز نشان میدهد. طی زمانی که هواپیمای آنها تأخیر دارد، این دو مجال مصاحبتی پیدا میکنند که میتواند نقطهی عطفی برایشان بسازد، زیرا ابعاد مختلف روانشناختی، فلسفی و انسانشناسانهی زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. این گفتوگو در آغاز با مسائلی بسیار ساده شکل میگیرد، اما بهتدریج جنبههای عمدهتری را شامل میشود و رویاروییشان را جدیتر میکند، بهطوری که از آنها دو دشمن در مقابل یکدیگر میسازد.
تکستور تکسل، آغازگر مکالمهای طولانی با ژروم آنگوست است که برای گذران وقتی که تا پرواز هواپیما در اختیار دارد، مشغول خواندن کتابی میشود. تکستور که نامش اتفاقا از کلمهی تکست به معنای متن آمده است، مردی حرّاف، بازیگوش و اهل سفسطه است و میکوشد از همین توانمندیها برای جذب مخاطباش بهره بگیرد. ژروم برعکس او، شخصیتی درونگرا و گوشهگیر دارد و از بازیهای کلامیِ این مهمان ناخوانده به تنگ میآید. تکستور در تکاپوست تا قابلیتهای بحث و جدل او را به چالش بکشد و اغلب در این مبارزه دست بالا را دارد. پرسشهای او ژروم را به تفکر وامیدارد و به ادامهی مباحثه ترغیب میکند. این مناظره با وجود پیچیدگی شخصیتی که هر دو طرف رو میکنند، لحظه به لحظه داغتر و هیجانانگیزتر میشود.
یکی از مباحث مهمی که میان این دو شخصیت مطرح میشود، مرگ است. مبحثی که افکار ژروم را بهشدت به خود معطوف میکند و به برونریزی احساساتش نسبت به مرگ و مسائل پیرامون آن وامیدارد. تسکتور نیز در این میان با باورهایی که مستقیماً از این موضوع کسب کرده، با پیش کشیدن تصویری از مرگ که بیش از هر چیز به چهرهی آدمها گره خورده، ژروم را تحت تأثیر قرار میدهد.
کندوکاو در گذشته، بخش قابلتوجهی از گفتوگوی این دو شخصیت را به خود اختصاص میدهد؛ گذشتهای که بهویژه ژروم از مرور آن طفره میرود و با پرخاشگری و فرافکنی قصد فرار از آن را دارد. اما او درنهایت مقهور تکستور میشود به بیان مسائلی از گذشته می پردازد که حس عذاب وجدان را در وجود خودش شعلهور می سازد و مخاطب را از سوی دیگر به حیرت دچار می کند، حیرتی ناشی از افزوده شدن به پیچیدگی شخصیت ژروم و آشکار شدن چهرهای تازه از او.
نوتومب در این کتاب برای شناخت لایههای پنهان وجودی انسانها رویکردی روانکاوانه را در پیش گرفته است. او از خلال این رمان روانکاوانه در تلاش است که آدمها را با خودشان و ابعاد پنهان ذهنشان روبهرو کند.
بخشی از کتاب
ـ همانطور که قبلاً گفتم اسم من تکسِل است، تکستور تکسل.
ـ متأسفم.
ـ این را میگویید چون اسمم عجیبوغریب است؟
ـ این را گفتم چون از آشنایی با شما متأسفم آقا.
ـ بههرحال اسمِ من آنقدرها هم عجیب نیست. تکسِل هم یک نامِ خانوادگیاست مثل بقیه که به خاستگاه هلندیام اشاره میکند. آهنگِ خوبی دارد، تِکسِل. نظر شما چیست؟
ـ هیچ.
ـ البته تلفظ تکستور به آسانی تکسِل نیست. بااینحال اسمی است که اصالت خودش را دارد. میدانستید که این یکی از بیشمار اسمهای کوچک گوته بود؟
ـ بینوا.
ـ نه: تکستور آنقدرها هم بد نیست.
ـ چیزی که من را متأثر میکند داشتن چیزی مشترک با شماست، حتی اگر یک اسم باشد یا چیز دیگر.
-مردم عقیده دارند که اسمِ زشتی است، اما اگر خوب بهش فکر کنیم میبینیم که با کلمة بیعیبونقصِ «تِکست» فرق زیادی ندارد. بهنظر شما ریشة کلمة تکستور چیست؟
-تنبیه؟ مکافات؟
مرد با لبخند عجیبی پرسید:
ـ موردی هست که بهخاطرش خودتان را سرزنش کنید؟
ـ درحقیقت نه. عدالتی وجود ندارد: همیشه تقصیر را گردن بیگناهها میاندازند.
***
«در همان حین چهرهاش را دیده بودم. هنوز هم درگیرش هستم. توی دنیا هیچ چیز فهمناپذیرتر از چهرهها نیست، یا بهتر بگویم، برخی از چهرهها: مجموعهای از خطوط و نگاههایی که به یکباره تبدیل میشود به تنها واقعیت موجود و مهمترین معمای عالم هستی که با عطش و ولع به آن مینگریم، انگار که برترین پیام بر آن حک شده باشد.»
ـ متأسفم.
ـ این را میگویید چون اسمم عجیبوغریب است؟
ـ این را گفتم چون از آشنایی با شما متأسفم آقا.
ـ بههرحال اسمِ من آنقدرها هم عجیب نیست. تکسِل هم یک نامِ خانوادگیاست مثل بقیه که به خاستگاه هلندیام اشاره میکند. آهنگِ خوبی دارد، تِکسِل. نظر شما چیست؟
ـ هیچ.
ـ البته تلفظ تکستور به آسانی تکسِل نیست. بااینحال اسمی است که اصالت خودش را دارد. میدانستید که این یکی از بیشمار اسمهای کوچک گوته بود؟
ـ بینوا.
ـ نه: تکستور آنقدرها هم بد نیست.
ـ چیزی که من را متأثر میکند داشتن چیزی مشترک با شماست، حتی اگر یک اسم باشد یا چیز دیگر.
-مردم عقیده دارند که اسمِ زشتی است، اما اگر خوب بهش فکر کنیم میبینیم که با کلمة بیعیبونقصِ «تِکست» فرق زیادی ندارد. بهنظر شما ریشة کلمة تکستور چیست؟
-تنبیه؟ مکافات؟
مرد با لبخند عجیبی پرسید:
ـ موردی هست که بهخاطرش خودتان را سرزنش کنید؟
ـ درحقیقت نه. عدالتی وجود ندارد: همیشه تقصیر را گردن بیگناهها میاندازند.
***
«در همان حین چهرهاش را دیده بودم. هنوز هم درگیرش هستم. توی دنیا هیچ چیز فهمناپذیرتر از چهرهها نیست، یا بهتر بگویم، برخی از چهرهها: مجموعهای از خطوط و نگاههایی که به یکباره تبدیل میشود به تنها واقعیت موجود و مهمترین معمای عالم هستی که با عطش و ولع به آن مینگریم، انگار که برترین پیام بر آن حک شده باشد.»
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر