اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

کاپیتان زیرشلواری 9 (و بازگشت هولناک شلوارپاره)

وضعیت: موجود
امتیاز:
مترجم
گروه بندی
قطع

رقعی

نوع جلد

شمیز

تعداد صفحات

300

شابک

9786226877473

نوبت چاپ

5

تاریخ تجدید چاپ

1401-12-21

سال چاپ

1402

وزن

270

کد محصول

106695

قیمت پشت جلد

1750000


مشخصات تکمیلی :

(داستان های کودکان انگلیسی،قرن 20م،مناسب 8تا12 سال)

تاریخ ورود محصول: 1400/06/20

قیمت برای شما: 1750000ریال

توضیحات

کتاب کاپیتان زیرشلواری 9: و بازگشت هولناک شلوار پاره، اثر دیو پیلکی است با ترجمه ی نوگل رازقی و چاپ انتشارات آرشیو روز.

کتاب حاضر داستان درگیری، دردسر، قهقهه و روایتی تصویری است که ماجراهای زیادی همراه با شوخی و خنده دارد. شخصیت های اصلی داستان «هارولد و جورج»، مدیری به نام کراپ دارند که با یک بشکن زدن به کاپیتان زیرشلواری تبدیل می شود و با آب ریختن بر روی صورتش دومرتبه به آقای کراپ تبدیل می شود. این کتاب داستان ماشین زمانی است که شلوارپاره به کمک آن به گذشته باز می گردد، اما باید خیلی مراقب باشد، زیرا حتی یک تغییر کوچک در گذشته، آینده را تحت تاثیر قرار می دهد و حتی ممکن است منجر به نابودی کل دنیا شود.

گزیده ای از کتاب

ناگهان مردی با صورتی گرد و چاق که روی سرش شوره داشت، از لای محافظ سبز رنگ بیرون آمد و با هیجان پرسید: «کسی منو صدا کرد؟» گوردون اشموردن، سرپرست و رئیس زندان ایالتی پیکوا بود که به سنگدلی و سختگیری شهرت داشت. او زمانی یک زندانی را به خاطر این که هنگام نوشتن یادداشت، در آخر جمله اش نقطه نگذاشته بود، به مدت یک سال به سلول انفرادی فرستاد.

اشموردن بدون شک یک شیطان مجسم بود، اما زندان بان خبیث یک ضعف بزرگ داشت: او در مقابل افراد چاپلوس فورا رام می شد، و شلوارپاره دقیقا با استفاده از این ضعف اشموردن توانسته بود او را راضی کند که به مناسبت دهمین سالگرد تاسیس زندان ایالتی پیکوا مجسمه اش را بسازد.

شلوارپاره پیش از شروع پروژه اش به اشموردن گفته بود: «همه چی رو به من بسپارین. من از شما یک مجسمه ی بی نهایت خوشتیپ می سازم که هیچ کس در عمرش ندیده باشه.!»

سرپرست گفته بود: «جدا؟ می تونی یک مجسمه ی خیلی بلند و فوق العاده خوشتیپ ازم بسازی؟»

شلوارپاره گفته بود: «البته!»

اشموردن با خوشحالی گفته بود: «عالیه، حرف نداره! چطوری می تونی در کوتاه ترین زمان ممکن کارتو شروع کنی؟»

شلوارپاره گفته بود: «به محض این که لوازم مورد نیازم رو تهیه کنم.»

سپس فهرستی از ابزار و لوازم مورد نیازش را به سرپرست داده بود.

اشموردن نگاهی به فهرست انداخته و گفته بود: «ببینم، چه لزومی داره بیشتر این لوازم از فروشگاه دانشمند دیوانه خریداری بشه؟ برای ساخت مجسمه چرا باید تجهیزات مربوط به اختراع اشیای الکتریکی بخری؟ و اصلا مگه مجسمه نیاز به مولد جریان الکتریسته داره؟»

شلوارپاره گفته بود: «راستش من هرگز به شما نمی گم که چطور زندانتون رو اداره کنین… بنابراین از شما هم می خوام که توی نحوه ی ساخت مجسمه ی من دخالت نکنین!»

سرپرست اشموردن گفته بود: «کاملا درسته. قبول!»

محصولات مشابه