واقع گرایی سرمایه دارانه (خرد و حکمت زندگی12)
پالتوئی
شمیز
120
9786007289679
1
1400
105
110000
400000
(تاریخ سرمایه داری،قرن 20م،قرن 21م)
کتاب واقع گرایی سرمایه دارانه اثر مارک فیشر است به ترجمه ریحانه عبدی و چاپ انتشارات گمان.
اثر حاضر از سری کتاب های خرد و حکمت زندگی است که به منظور کاهش ابهت هراس آور فلسفه شکل گرفته است. این مجموعه تلاشی است برای خلق فهمی دقیق تر و دیدی بازتر در زندگی و تاکید بر حس مسئولیت پذیری و برخورد آگاهانه با آن چه که نتیجه انتخاب ها و تصمیم های خودمان است.
“واقع گرایی سرمایه دارانه” پیرامون سرمایه داری و باوری که در ذهن انسان امروزی دیکته شده، مبنی بر آن که هیچ چیز جز جاودانگی، ثروت، پول، سود و منافع لحظه ای اهمیتی ندارد به نگارش درآمده، این تصور که راهی جز این نیست و نباید امیدی به تغییر شرایط داشت. نویسنده گریزی به دل تاریخ و آن چه که بر انسان رفته می زند و بر واقعیت های موجود پیرامون واقع گرایی سرمایه دارانه، مسئله جنبش های ضد سرمایه ای و چیزی که می توان در این حیطه در آثار مکتوب، فیلم ها، داستان ها و حتی آثار سینمایی تماشا کرد، نور می تاباند.
بدیهی است که پشت هرآنچه «واقع گرایانه» محسوب می شود و هرآنچه در جای جای میدان اجتماعی ممکن به نظر می رسد، مجموعه ای از مقاصد سیاسی تعیین شده است. یک موضع گیری ایدئولوژیک تا وقتی طبیعی نمایانده نشود نمی تواند موفق باشد، و مادامی که به جای واقعیتی مسلم، آن را امری ارزشی تلقی کنند به این معناست که هنوز طبیعی به حساب نیامده است. بر همین اساس نئولیبرالیسم همواره دنبال آن بوده است که وجهه ی اخلاقی ارزش را از بین ببرد. طی سی سال گذشته واقع گرایی سرمایه دارانه موفق شده «هستی شناسی تجاری» خاصی را جا بیندازد که بر اساس آن بدیهی است هرآنچه در جامعه وجود دارد، از جمله خدمات درمانی و آموزش، باید به شکل یک بیزینس و همچون یک بنگاه کسب و کار مدیریت شود. به اعتقاد تعداد زیادی از نظریه پردازان رادیکال، از برشت گرفته تا فوکو و بدیو، سیاست رهایی بخش باید همواره مظاهر «نظم طبیعی» را نابود کند و نشان دهد آنچه واجب و اجتناب ناپذیر معرفی می شود صرفا امری احتمالی (Contingency) است؛ باید آنچه را پیش تر ناممکن می نامیدیم محتمل و شدنی در نظر بگیریم. باید به یاد داشته باشیم آنچه امروز واقع گرایانه تلقی می شود روزگاری ناممکن شمرده می شد: خصوصی سازی افسارگسیخته ای که از دهه ی 1980 آغاز شد، تا یک دهه پیش از آن به ذهن کسی خطور هم نمی کرد و در 1975 به سختی می توانستی کسی را بیابی که تصوری از چشم انداز سیاسی اقتصادی کنونی (با اتحادیه های به تعلیق درآمده و راه آهن و صنایع خصوصی) داشته باشد. و بر عکس، چیزی که روزی کاملا ممکن بود، امروز غیرواقع گرایانه تلقی می شود. بدیو به تلخی یادآور می شود: «مدرنیزاسیون عنوانی است برای تعریفی مطلق و چاکرمآبانه از امر ممکن. نیت اصلی چنین اصلاحاتی همواره آن است که آنچه را تا پیش از این (برای اکثریت) عملی و شدنی بوده ناممکن سازند، و آنچه را تا پیش از این (برای اولیگارشی مسلط) سودآور نبوده سودآور کنند».