2
1400-11-03
1400
286
77334
890000
(داستان های فارسی،قرن14،برنده ی هفتمین دوره ی جایزه ی ادبی جلال آل احمد)
كتاب ملكان عذاب اثري است از ابوتراب خسروي به چاپ انتشارات نيماژ.
روايت هايي از سه نسل يك خانواده كه با ادبيات متناسب با دوره ي خود، موازي يكديگر پيش مي روند. شمس شرف كه در حال تصحيح دست نوشته هاي پدر مرحومش، زكريا، به منظور انتشار آن ها است، در ميان يادداشت ها و تعاريف پدرش با پدربزرگ صوفي خود و رازهاي ناگفته ي او نيز آشنا مي شود. شمس همچنين بنابر وصيت زكريا، براي سپردن امانتي مربوط به اشرف تكش، به معشوق از دست رفته اش، حوريه، پس از گذشت سي سال بار ديگر با او ارتباط برقرار مي كند.
حوريه تا پايش را گذاشت آن ور، اصلا يادش رفت كه شمس علف كدام درخت بوده و عاشق آن پسره ي فرانسوي شد و بچه پس انداخت و فارغ شد و چه بسا عشاق تاق و جفت را گز كرده و به امان خدا سپرده، و به طور طبيعي مثل هرآدمي سال به سال پيرتر شده تا حالا كه پنجاه ساله است. آن وقت تو آن قدر مشنگي كه دلت را خوش كرده اي به عكس و از او تصور همان زني را داري كه روزي مي شناختيش كه ديگر غايب است و حتي وجود خارجي ندارد. يادت باشد كه تو حالا ديگر غريبه اي هستي متعلق به سال هايي كه مردم توي شيراز با درشكه رفت و آمد مي كردند.
