اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

ماهی سیاه کوچولو

وضعیت: ناموجود
امتیاز:
گروه بندی
قطع

رقعی

نوع جلد

زرکوب

تعداد صفحات

48

شابک

9782000945796

نوبت چاپ

1

سال چاپ

1399

وزن

173

کد محصول

107370

قیمت پشت جلد

270000


مشخصات تکمیلی :

(داستان های نوجوانان فارسی،قرن 14،کاغذ گرافت)

تاریخ ورود محصول: 1400/07/14

قیمت برای شما: 270000ریال

توضیحات

کتاب ماهی سیاه کوچولو: اثر صمد بهرنگی است به چاپ انتشارات جامه دران.

این اثر دربردارنده یکی از داستان های ارزشمند برای کودکان است که با تصاویری زیبا آراسته شده و  جوایز متعددی را از آن خود کرده است.  کتاب داستان ماهی کوچکی است که با مادرش در جویباری پشت سنگ سیاهی زندگی می کنند، او به عشق دیدن دریا و شناختن دنیای پیرامونش از خانواده و دوستانش جدا می شود تا از دنیا و اتفاقات آن باخبر شود. ماهی در این کتاب سفری دور و دراز را در پی یافتن تجربه های متفاوت برای رسیدن به رهایی آغاز می کند.

گزیده ای از کتاب

ماهی سیاه کوچولو گفت: «می خواهم بروم ببینم آخر جویبار کجاست. می دانی مادر! من ماه هاست تو این فکرم که آخر جویبار کجاست و هنوز که هنوزست، نتوانسته ام چیزی سر در بیاورم. از دیشب تا حالا، چشم به هم نگذاشته ام و همه اش فکر کرده ام؛ آخرش هم تصمیم گرفتم خودم بروم آخر جویبار را پیدا کنم. دلم می خواهد بدانم جاهای دیگر، چه خبرهایی هست.»

مادر خندید و گفت: «من هم وقتی بچه بودم خیلی از این فکرها می کردم. آخر جانم! جویبار که اول و آخر ندارد، همین ست که هست! جویبار همیشه روان ست و به هیچ جایی هم نمی رسد!»

ماهی سیاه کوچولو گفت: «آخر مادر جان! مگر نه اینست که هر چیزی به آخر می رسد؟ شب به آخر می رسد، روز به آخر می رسد؛ هفته، ماه، سال…»

مادرش میان حرفش دوید و گفت: «این حرف های گنده گنده را بگذار کنار، پاشو برویم گردش. حالا موقع گردش ست نه این حرف ها!»

ماهی سیاه کوچولو گفت: «نه مادر، من دیگر از این گردش ها خسته شده ام، می خواهم راه بیفتم و بروم ببینم جاهای دیگر چه خبرهایی هست. ممکن ست فکر کنی که یک کسی این حرف ها را به ماهی کوچولو یاد داده، اما بدان که من، خودم خیلی وقت است در این فکرم. البته خیلی چیزها هم از این و آن یاد گرفته ام؛ مثلا این را فهمیده ام که بیشتر ماهی ها، موقع پیری شکایت می کنند که زندگیشان را بیخودی تلف کرده اند. دایم ناله و نفرین می کنند و از همه چیز شکایت دارند. من می خواهم بدانم که، راستی راستی، زندگی یعنی این که تو یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ؛ یا این که طور دیگری هم توی دنیا می شود زندگی کرد؟…» وقتی حرف ماهی کوچولو تمام شد، مادرش گفت: «بچه جان! مگر به سرت زده؟ دنیا!… دنیا!… دنیا دیگر یعنی چه؟ دنیا همین جاست که ما هستیم. زندگی هم همین ست که ما داریم…»

محصولات مشابه