طنزآوران جهان نمایش25 (جنگ در طبقه سوم)
رقعی
شمیز
168
9786227786811
1
1400
163
110421
500000
(گردآور:داریوش مودبیان)
کتاب طنزآوران جهان نمایش 25 (جنگ در طبقه سوم، گاردن پارتی): اثر پاول کوهوت و واتسلاو هاول است با ترجمه ی داریوش مودبیان و چاپ انتشارات گویا.
این اثر که جلد 25 از مجموعه ی طنزآوران جهان نمایش است به دو نفر از طنزآوران صحنه نمایش اختصاص دارد که نام آورترین هستند؛ پاول کوهوت و واتسلاو هاول. این دفتر به دو طنزپرداز همشهری که هر دوی آنها در یک زمان و با یک دیدگاه مشخص سیاسی اجتماعی زندگی کرده اند، می پردازد و دو کمدی «پاول کوهوت: جنگ در طبقه سوم و واتسلاو هاول: گاردن پارتی» را در اختیار می گذارد. این اثر تئاتر سیاسی (کمدی سیاسی) را از دو نویسنده یاد شده ارائه می دهد.
پزشک: عجب، عجب! اجازه بدید… (به تختخواب نزدیک می شود.) خواهش می کنم چشم هاتون رو باز کنید. (پلک های بلاها را رو به پایین می کشد.) خوبه، متشکرم. دندون هاتون رو نشون بدید، خواهش می کنم. (بلاها، متحیر، دندان هایش را نشان می دهد؛ پزشک فک پایین او را پایین می کشد.) عالیه، ممنون! حالا، موها، اجازه بدید ببینم، خواهش می کنم،… (دست در میان موهای او می کند.) ممنون، بسیار هم خوب! و خب، حالا بگید ببینم مسئله چیه، آقای بلاها! واقعا چرا تو رختخواب موندید، اینطوری ممکنه عقب بمونید و آماده جنگ نشید.
بلاها: بسه دیگه! نه دیگه، واقعا کافیه! من تحمل شوخی رو دارم، ولی این یکی دیگه از حد به در شده!
(از رختخواب بیرون می آید.)
زن: کجا داری می ری؟ ازت خواهش می کنم تنهام نگذار!
بلاها: تو نخست بمون تو! می خوام پلیس خبر کنم. باید شرم کنید. شما! با این سن و سال، شما خودتون رو قاطی این مسخره بازی کردید! به شما هشدار میدم، این رفتارتون یک نوع تجاوز به حریم خصوصی محسوب می شه. من یک حقوق دانم می دونستید؟!
پزشک: عجب، اجازه بدید!… اجازه بدید! شاید من بتونم بهتر بهتون توضیح بدم، ما دو تا آدم تحصیل کرده هستیم: بهتره دست به کاری نزنید! وقتتون رو بیخود دارید تلف می کنید. در ضمن ممکنه به خاطر تمرد، مجازات بشید. ما نمی خوایم همدیگه رو به بازی بگیریم و اوقات همدیگه رو تلخ کنیم.
بلاها: عجب؟! چرا شما می خواید یک همچین دستور احمقانه ای رو جدی بگیرم؟
پزشک: اونقدر هم احمقانه نیست: بهم دستور دادند اینجا باشم که هستم.
بلاها: اما به خاطر چی؟
پزشک: به خاطر این که بررسی کنم ببینم شما از هر نظر آماده هستید یا نه؟
زن: آماده چی؟
پزشک: آماده همه چی! خانم گرامی، آماده هر اون چیزی که یک سرباز به خاطرش به خدمت فراخونده می شه.
زن: شما… شما پزشک نظامی هستید؟