کتاب شفای رابطه دختر با مادر: اثر اولین سیلتن بازوف است با ترجمه ی سارا کهربایی و چاپ انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی.

کتاب پیش رو ویژه دختران بالای 30 سال است که استراتژی های قدرتمندی را به دختران بالای 30 سال ارائه می دهد که پر از تشویق و توصیه است تا به کمک آنها زخم های مادرانه خود را شفا دهند. مولف در این نگارش با بیان مثال ها و تجربه هایی از زندگی خود و بیمارانش به زنان کمک می کند تا از مادران خود و رابطه ای که با آنها دارند، انتظارات واقعی داشته باشند. کتاب به دختران بزرگسال کمک می کند تا مضرات دوران کودکی را به چیزهای خوب و امیدبخش تبدل کنند.

دخترانی که خیلی خوش شانس نیستند، از وجود یک شخصیت مادرانه بی بهره اند. وقتی که مادری به عنوان  یک والد و یا یک زن، از خودش مطمئن نیست یا زمانی که خیلی درگیر مسائل خودش است امکان دارد نقش حمایت گرانه خود را پیش از موعد رها کند. زمانی که در صف یک رستوران ایستاده بودم شنیدم که زنی در حضور دختر شش یا هفت ساله اش به دوستش گفت دکتر گفته «فشار خونم بالاست و اگر می خواهم زنده بمانم باید از خود بیشتر مراقبت کنم.» پس از آن، دخترش با اضطراب پرسید: «وای مامان تو خوب می شی؟» و مادر بلافاصله و بدون توجه جواب داد: «نمی دونم. تنها چیزی که می دونم اون چیزی است که دکتر به من گفت.»

من تا چند روز نتوانستم این صحنه را از سرم بیرون کنم. دختر کوچک آسیب پذیر و محتاج به مراقبت مادر، باید به توانایی و ثبات او باور داشته باشد. او هنوز نمی تواند از خودش مراقبت کند و باید بداند دیگران به خوبی از او مراقبت خواهند کرد. من کاملا مطمئنم که صحبت های علنی و هشدار دهنده این مادر درباره سلامتی خود در حضور دخترش اشتباه است. اگرچه می دانم که پدر و مادرها چون بشر هستند، گاهی اشتباه می کنند و چیزهایی را می گویند که بچه ها آمادگی شنیدنش را ندارند. آنچه که از نظر من مخرب تر بود جواب زن به سوال پراضطراب دخترش بود. یک مادر حامی اطمینان خاطر مجدد به وجود می آورد. او باید چیزی شبیه این می گفت: «می فهمم چیزی که شنیدی تو را می ترساند. اما نگران من نباش. دکتر گفت که برای سالم ماندن چه باید انجام دهم و من هم همه آنها را انجام خواهم داد.» مادر حامی واقعیت را انکار نمی کند- که در این مورد وجود مشکلی در سلامتی است- اما بیش از حد لزوم هم بر روی دوش دخترش بار نمی گذارد. به علاوه مادر حمایت گر این حس را به دخترش القا می کند که وقتی مشکلی به وجود آمد او می تواند با اعتماد به نفسی معقول با آنها مواجه شود.