سیدارتها
جیبی
شمیز
176
9789642092338
8
1401-01-15
1400
114
66375
350000
(داستانهای آلمانی،قرن 20م)
اثري است از هرمان هسه به ترجمه ي سروش حبيبي و چاپ انتشارات ماهي.
داستان جواني برهمني به نام سيدارتها كه در پي يافتن سعادت راستين و سيراب كردن جان و روح تشنه خويش به نزد شمنان مي رود و با درآمدن به سلك آنان رياضت بسيار مي كشد. اما روح پرسشگر سيدارتها كه همچنان بي قرار است او را به جستجويي بيشتر وامي دارد.
گويندا گفت: «سيدارتها، تو با من سر شوخي داري؟! چگونه مي توانستي ميان آن سياهدلان فلاكت زده مراقبه بياموزي و حبس نفس را و بي حسي نسبت به درد و مقاومت در برابر گرسنگي را؟»
سيدارتها به نرمي، چنان كه با خود سخن گويد، گفت: «مگر مراقبه و ترك تن چيست؟ روزه داري و حبس نفس چيست؟ مگر گريختن از خويش نيست؟ فراري كوتاه است از رنج منيت و تخدير درد است و گريز از پوچي زندگي! همين فرار و همين تخدير را چارپادار در پياله فروشي با چند جام شراب برنج يا عرق نارگيل حاصل مي كند. خود را از ياد مي برد و دردهاي زندگي را حس نمي كند و اندك زماني منگ مي شود. آن گاه كه پاي پياله شراب برنجش به خواب مي رود، به همان چيزي دست مي يابد كه سيدارتها و گويندا به دست مي آورند آن گاه كه بعد از مرارت هاي بسيار تن خود را ترك مي كنند و در فراق از خويش فرو مي روند. اي گويندا، بدان كه حال جز اين نيست.»