اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

سخن پردازی در مقام فلسفه (سنت انسان باوری)

وضعیت: موجود
امتیاز:
ناشر
گروه بندی
قطع

رقعی

نوع جلد

شمیز

تعداد صفحات

224

شابک

9786222672904

نوبت چاپ

1

سال چاپ

1401

وزن

230

کد محصول

120113

قیمت پشت جلد

950000


مشخصات تکمیلی :

(فلسفه معانی و بیان،تاریخ انسانگرایی)

تاریخ ورود محصول: 1401/11/16

قیمت برای شما: 950000ریال

توضیحات

کتاب سخن پردازی در مقام فلسفه (سنت انسان باوری) اثر ارنستو گراسی است به ترجمه ابراهیم رنجبر و چاپ انتشارات نگاه.

کتاب پیش رو اثر فیلسوفی است که جهان را به شکلی متفاوت تماشا می کرد؛ او چگونه متفاوت نگریستن به امور را نشان مان می دهد، مسائلی مهم در تفکر فلسفی را مورد توجه قرار می دهد و با سنت هایی نهادینه شده در باورها و ناخودآگاه ما به جدال برمی خیزد. گراسی ذهن مخاطب را به دگردیسی مبتلا می کند و در آثار خود به نوشته های نویسندگان گوناگون مراجعه می کند. او در اثر حاضر از لزوم تماشای چیزها به نحوه ای نو سخن می گوید، پیوند هستی انسان را با زبان نمایان می کند، تلقی ما را از زبان تغییر می دهد و نشان می دهد اگر انسان سخن پرداز نبود چه بر سر او و عالم می آمد. کلمات در باور گراسی به مثابه کارهای انسان هستند و این هر دو، جهان آفرین اند. او همچنین به سنت انسان باوری می پردازد و می کوشد تا ضمن احیای این سنت، جهان فکری نوینی برای ما بیافریند. انسان گراسی با چشمی «وحدت بین» دنیا را می نگرد و از مرض احولی رهایی یافته است.

ارنستو گراسی ما را با سویه ای دیگر از خودمان رو به رو می کند و در این مسیر با دقت و ظرافت تلقی و باورهایی را که با جانمان آمیخته شده اند به چالش می کشد.

این اثر برای همه ی کسانی که به آثار فلسفی علاقه مندند و همچنین آن ها که به تماشای دنیا از دریچه ای متفاوت تمایل دارند، جالب توجه خواهد بود.

گزیده ای از کتاب

اکنون خوش دارم رابطه سخن پردازی و فلسفه را با نگاهی به عهد کلاسیک در دوران باستان روشن کنم؛ می خواهم دریابم در آن زمانه نیاز به برقراری اتحادی میان شناخت و شورآختگی احساس شده است یا نه، و اگر شده چگونه. این وحدت را نه با پوشاندن ردای عاطفه خارجی بر تن «درون مایه» ای عقلی می توان برقرار کرد و نه از دل سرریز کردن درون مایه ای عقلی به درون «صورت» ی عاطفی. به همین سبب، اجازه دهید بر دیالوگ های افلاطون، گرگیاس و فایدروس، لختی درنگ کنیم. سنجش آنچه من سوءتفسیر از افلاطون مبتنی بر دوگانگی میان سخن پردازی و فلسفه می دانم شاید به حل مسئله موردنظرمان کمک کند.

براساس تفسیر سنتی، رویکرد افلاطون در مخالفت با سخن پردازی عبارت است از رد دوکسا یا گمان و تاثیر تصاویری که اساس صناعت سخن پردازی بر آنها گذاشته شده است؛ در عین حال، رویکرد افلاطون دفاعی از کلام نظری و عقلانی، یعنی کلام مبتنی بر اپیستمه، تلقی شده است. معمولا استدلال اساسی وانهاده در نقد افلاطون از سخن پردازی در فرضیه ای تجلی می یابد که در گرگیاس آمده است، این که فقط کسی که «شناخت» دارد [اپیستاتایی] می تواند کلام را درست به کار برد. اگر کلام سخن پردازانه و «زیبا» صرفا در گمانه ها [دوکسا] ریشه دارد و بنابراین بهره از شناخت ندارد، علت استفاده از آن چیست؟ باری، این تفسیر از رویکرد افلاطون در دیالوگ گرگیاس در پوشش دادن برخی مسائل واقعی و خطاناپذیر درمی ماند.

وقتی دست رد زدن افلاطون به سخن پردازی چنین فهم شود، این فرض پیش خواهد آمد که افلاطون در چندین دیالوگ خود هر عنصر عاطفی ای را در قلمرو شناخت مردود می داند. وانگهی، برای نمونه او در چندین دیالوگ فرآیند فلسفی را با اروس پیوند می زند و، در نتیجه، تو گویی (خواننده را به این فهم می رساند که) برای امر عاطفی، حتی در فلسفه در حکم علم مطلق، تاثیری سرنوشت ساز در نظر می گیرد.

محصولات مشابه